ORIGINAL_ARTICLE
بررسی آسایش و امنیت در محلههای شهر یزد
در این پژوهش به سنجش درجه آسایش و امنیت در نواحی شهر یزد و تحلیل اکولوژیکی آن پرداخته شده است. محدوده جغرافیایی پژوهش شهر یزد است و جامعه آماری آن مجرمان و دربندانی که به علت بروز ناهنجاریها، آسیبهای اجتماعی و جرم و جنایت در سال 1386 در زندان یزد بودهاند. جمعیت نمونه این پژوهش متشکّل از 127 نفر از این مجرمان است. شاخصهای مورد بررسی، انواع جرایم ارتکابیاند. گردآوری اطلاعات پرسشنامه و بررسی آن از طریق نرمافزار SPSS صورت گرفته است. نتایج بررسی نشان میدهد که 4/66 درصد از مجرمان اهل یزد هستند و 6/33 درصد آنها را ساکنان غیریزدی این شهر تشکیل میدهند. بیشتر جرایم در سنین 34-25 سالگی و سپس 44-35 سالگی صورت گرفته است که عمدتاً سنین کار و فعالیت اقتصادی بهشمار میآیند. اغلب جرایم را شاغلان آزاد و سپس بیکاران مرتکب شدهاند، و کمترین میزان جرایم را قشر کشاورزان، اغلب مجرمان از گروههای پایین درآمدی و اقشار فقیر بودهاند. مهمترین عامل مؤثر در بزهکاری و ارتکاب جرم، بیکاری (9/39 درصد) و سپس معاشرت با افراد ناباب (6/34 درصد) بوده است. در میان انواع جرایم، قاچاق (38 درصد)، سرقت (20 درصد) و رابط? نامشروع (15 درصد) از مهمترین و رایجترین جرمها بودهاند. با توجه به بررسیها، محله مهدیآباد با 4/13 درصد ناامنترین و جرمخیزترین محله، و بیشترین جرم آنها قاچاق بوده است که در بین زندانیان زن مشاهده میشود. البته اکثر این افراد غیریزدی هستند. محلههای اکرمآباد، چهارمنار، کوچه بیوک، خرمشاد یعقوبی و ملاباشی با کمتر از 8/0 درصد جرم در زمر? امنترین محلهها، یا محلههایی با درجه پایین جرم و ناهجاری اجتماعی قرار میگیرند. نتایج بررسی فرضیهها نشان از آن دارد که شهر یزد را میتوان در سه سطح امنیتی و آسایشی ـ یعنی مناسب، نیمهمناسب و دارای درج? پایین امنیت ـ تقسیمبندی کرد.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24491_5ab8a052388c248f335d17d9bc2489a6.pdf
2011-07-23
1
11
آسایش
امنیت
جرم
شهر یزد.
مجرم
ناهنجاری اجتماعی
کرامت اله
زیاری
zayyari@ut.ac.ir
1
استاد دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی، (مطالعۀ موردی : دهستان خاوۀ شمالی، استان لرستان)
قرنها است که مردم به دنبال زندگی خوب بودهاند و انسانها پیوسته برای بهبود شرایط زیست خود، کوشیدهاند تا از استعدادها و توانمندیهای محیط زندگی خود، به بیشترین میزان و بهترین نحو بهرهبرداری کنند. در این میان همواره مسئله اصلی این بوده است که: زندگی مطلوب چیست؟ تعاریف و شاخصهای گوناگونی ـ اعم از عینی و ذهنی ـ در مورد کیفیت زندگی مطرح شدهاند، که همین خود ارائه تعریف واحد و مورد پذیرش وفاق جهانی را در شناسایی شاخصهای مناسب و اندازهگیری آنها با مشکل روبهرو ساخته است.
در این مقاله سعی شده است که به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که ویژگیهای کیفیت زندگی از دیدگاه جامعه نمونه کداماند، تا از این طریق ابعاد و شاخصهای کیفیت زندگی تعریف شود و در نهایت مدل مفهومی مناسبی برای تعیین شاخصها و سنجش کیفیت زندگی در مناطق روستایی ارائه گردد. روش پژوهش در تحقیق حاضر، توصیفی ـ پیمایشی و مبتنی بر تکمیل پرسشنامه است. دادههای تحقیق از 10 روستای دهستان خاوه شمالی (تمامی روستاهای دارای بالاتر از 20 خانوار انتخاب شدهاند) به دست آمده، و سپس از طریق تکمیل پرسشنامه نزد 150 نفر از سرپرستان خانوارها ـ که از طریق فرمول کوکران محاسبه شدند ـ به وسیل? نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهند که بر اساس دیدگاههای جامعه نمونه، کیفیت آموزش، کیفیت محیط مسکونی، کیفیت محیط فیزیکی، و نیز کیفیت درآمد و اشتغال پایینتر از حد متوسط ارزیابی شدهاند. کیفیت سلامت و امنیت و کیفیت کالبدی جامعه نمونه در حد متوسط ارزیابی شده است؛ و در مجموع از نظر ابعاد کیفیت زندگی دهستان خاوه شمالی، روستاها در دو طبقه قرار میگیرند، که در طبقه یک روستاهای کفراج، سراب غضنفر و ایرانشاهی با بالاترین سطح کیفیت زندگی و رضایتمندی جای دارند؛ و در طبقه دو روستاهای کرماللهی، شترخفت، عزیزآباد، سرخانجوب علیا، زلیوار، گاوبازه، و نورمحمد زمانه با پایینترین سطح کیفیت زندگی و رضایتمندی قرار میگیرند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24492_28a5e308041db3c82d771fa11313794f.pdf
2011-07-23
13
33
توسعه روستایی
دهستان خاوه شمالی
شاخصهای عینی و ذهنی
کیفیت زندگی
مهدی
پورطاهری
1
استادیارگروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
عبدالرضا رکن الدین
افتخاری
eftekhaa@modares.ac.ir
2
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
احد ا...
فتاحی
3
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش نظامهای بهرهبرداری زراعی (خانوادگی) در توسعه پایدار روستایی (مطالعۀ موردی: شهرستان قیر و کارزین ـ استان فارس)
روند توسعه تابعی از عوامل اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی درونی و بیرونی هر جامعهای است. از آنجا که نمود عینی ساختارهای بخش کشاورزی در هر جامع? روستایی مبتنی بر نظامهای بهرهبرداری آن جامعه شکل میگیرد، لذا تغییرات آن در ساختارهای کشاورزی نیز تأثیرگذار خواهد بود. امروزه تهیه مواد غذایی و تولید محصولات کشاورزی بــرای تأمین نیازهای غذایی جمعیت هر دم رو به افزایش، و تأمین امنیت غذایی، از الـزامات توسعه پایــدار بهشمار میآید، و این رسالت اغلب به عهده جامعه روستایی است. از این رو شناخت دقیق نظامهای بهرهبرداری میتواند نقش تعیینکنندهای در توسعه پایدار روستایی داشته باشد. بنابراین تأکید بر تحقیق در نظامهای بهرهبرداری کشاورزی خانوادگی، بهویژه پس از اجرای اصلاحات ارضی که در ایران بروز یافتهاند، از ارکان اصلی مطالعه توسعه پایدار نواحی روستایی کشور بهشمار میآید. براین اساس مقاله حاضر، به تحلیل نقش نظام بهرهبرداری خانوادگی در توسعه پایدار روستاهای شهرستان قیروکارزین در استان فارس میپردازد. در این مطالعه ابتدا کلیه روستاهای شهرستان که کشاورزی (زراعت) در آنها رایج بوده، با استفاده از شاخصهای مرسوم توسعه، طبقهبندی گردیده و سپس روستاهای مورد مطالعه از طریق نمونهگیری انتخاب شدهاند. برای تعیین نقش نظام بهرهبرداری خانوادگی در توسعه پایدار روستایی نیز ابتدا با مقایسه شاخصهای مربوط به نظامهای بهرهبرداری کشاورزی، توسعه روستایی و توسعه پایدار، شاخصهای مشترک استخراج شدند و از بین آنها سه شاخص امنیت غذایی، مشارکت و استفاده از نهادههای بومی ملاک عمل قرار گرفت. سپس علاوه بر دادههای موجود در سرشماریهای عمومی، برخی از اقلام اطلاعاتی از طریق مطالعه میدانی و تکمیل پرسشنامه گردآوری شدند و در نهایت با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که نظام بهرهبرداری خانوادگی ارتباط مستقیمی با توسعه پایدار روستایی دارد و میتواند در توسعه پایدار روستایی شهرستان قیر و کارزین نقش مؤثری داشته باشد.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24493_e0c5fc6acf08b7465a359cd40bea7e64.pdf
2011-07-23
33
48
امنیت غذایی
توسعه پایدار روستایی
قیر و کارزین.
کشاورزی
نظام بهرهبرداری خانوادگی
سید علی
بدری
1
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
عبدارضا رکن الدین
افتخاری
2
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
محمد
سلمانی
3
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
داداله
بهمند
behmand@milinator.com
4
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه¬ریزی روستایی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش چاهکها در متنوعسازی اقتصاد روستایی، (مطالعۀ موردی: شهرستان زهک در استان سیستان و بلوچستان)
چاهکها در سالیان اخیر در اقتصاد روستایی شهرستان زهک اهمیت ویژهای یافتهاند. حفر چاهکها از جمله تکنیکهای مردم این منطقه در مقابله با خشکسالی و تنوعبخشی به محصولات کشاورزی است. شهرستان زهک به دلیل موقعیت جغرافیایی آن در مقایسه با دیگر نقاط کشور دارای رطوبت و بارندگی بسیار کمی (60 میلیمتر در سال) است. فقدان سفرههای آب زیرزمینی (بهجز جریانات زیرسطحی و زهاب کشاورزی) و نوسانات آب هیرمند، کشاورزان این منطقه را همواره با مشکلات عدیدهای روبهرو میسازد. اما آنان در خشکسالیهای اخیر با حفر چاهکها و بهکارگیری الگوهای کشت امروزین نه تنها بر مشکل کمآبی فائق آمدهاند، بلکه توانستهاند به سطح درآمدزایی نیز برسند. این مقاله ضمن بیان مبانی نظری تنوعبخشی در فعالیتهای اقتصاد روستایی، به بیان نقش چاهکها در بخشهایی مانند: آبزیپروری، کشت گلخانهای، دامپروری و مانند اینها میپردازد. در مبانی نظری به رویکرد متنوعسازی و تجربیات کشورهای مختلف به عنوان راه کار مقابله با خشکسالی پرداخته شده و در نهایت مقایسهای در زمین? تنوع محصولات کشاورزان و تغییر الگوی کشت منطقه ناشی از آب چاهکها صورت گرفته است.
روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روشهای توصیفی ـ تحلیلی و موردی ـ میدانی است و نمونهگیری از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشها و تکنیکهای آماری و تحلیل همبستگی استفاده شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، در مناطقی از شهرستان زهک که به آب تابستانه چاهکها دسترسی دارند، تنوع محصولات کشاورزی و سطح نسبتاً بالای درآمد به چشم میخورد و ساکنان آنها به آینده شغلیشان نیز امید بیشتری دارند. این در حالی است که روستاهایی که به آب چاهکها کمتر دسترسی دارند، فقط به کشت گندم و جو اکتفا کردهاند. کشاورزانی که از چاهکها استفاده میکنند، در مقایسه با دیگران مشارکتهای اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارند و چاهکها توانستهاند منابع آبی مطمئن برای فعالیتهای اقتصادی فراهم سازند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24494_2866bff9f5cb268be625bf245fe4d684.pdf
2011-07-23
49
66
استان سیستان و بلوچستان.
الگوی مناسب کشت
چاهکها
شهرستان زهک
متنوعسازی اقتصاد روستایی
جعفر
جوان
1
استاد گروه جغرافیا، دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
حمید
حیدری مکرر
hamidheidary1341@gmail.com
2
دانشجوی دوره دکترای رشته جغرافیا، دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش فقر اجتماعی و اقتصاد روستایی بر تخریب محیط زیست(مطالعه موردی: مرتع ممیزیشدۀ شوررود، بخش شیبآب شهرستان زابل)
فقر روستایی به واسطه فشار بر منابع محیطی و بهرهبرداری غیراصولی و ناپایدار از این منابع، موجب تشدید تخریب محیط زیست میشود و بحرانهای زیستمحیطی نیز به واسط? تحلیل و از بین بردن منابع مورد استفاده روستاییان، بر شدت فقر آنان میافزاید. هدف از این تحقیق، بررسی نقش فقر اقتصادی و اجتماعی روستایی بر تخریب محیط زیست در مرتع ممیزیشد? شوررود در بخش شیبآب شهرستان زابل است. روش تحقیق بر اساس هدف آن، کاربردی است، و دادههای مورد نیاز از طریق روش کتابخانهای و میدانی جمعآوری شدهاند. در روش میدانی ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و واحد آماری، سرپرست خانوار (بهرهبردار روستایی) است. بدین منظور، تأثیر عملکرد مستقیم و غیرمستقیم انسان بر تخریب محیط زیست (مرتع) ناشی از فقر اقتصادی و اجتماعی بهرهبرداران روستایی، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پایین بودن متوسط درآمد سرانه خانوارهای روستایی، بازدهی پایین مرتع و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی، عامل فقر اقتصادی و سطح پایین تحصیلات خانوار روستایی و بالا بودن بعد خانوار، عامل فقر اجتماعی روستاییان استفادهکننده از مرتع بوده است. این عوامل سبب شدهاند تا روستاییان از یک طرف با عملکرد غیرمستقیم برای تأمین ضروریات زندگی، به نگهداری بیش از حد دام در فضای محدود مرتع بپردازند؛ و از طرف دیگر با تأثیر مستقیم خود از طریق بوتهکنی که میتواند در به تأخیر انداختن فرسایش خاک و افزایش طول عمر مرتع مفید باشد، باعث شدت تخریبپذیری مرتع گردند. به طور کلی، فقر اقتصادی و اجتماعی روستاییان (مرتع) از طریق عملکرد مستقیم (بوتهکنی به منظور تأمین سوخت، فروش و ایجاد آغل) و غیرمستقیم انسان (نگهداری دام مازاد برظرفیت مرتع) سبب تخریب محیط زیست شده است.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24495_ecebe708b5843781822a329fde58f45b.pdf
2011-07-23
67
84
اجتماعی
اقتصادی
تخریب
فقر
محیط زیست
مرتع.
زهرا
شریفی نیا
sharifinia63@yahoo.com
1
مربی گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زابل
AUTHOR
مسعود
مهدوی
2
استاد دانشکدۀ جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی شاخصها و سطحبندی اولویتها در ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده، شهر علیآباد کتول (استان گلستان)
محله جنگلده یکی از سه هسته روستایی شهر علیآباد کتول است که در زمان حاضر بر اساس معیارها و شاخصهای موجود، به عنوان سکونتگاهی نامتعارف شناخته میشود. این محله اکنون در بعد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیستمحیطی و کالبدی با مشکلات عدیدهای مواجه است و به ساماندهی و توانمندسازی نیاز دارد. تحقیق حاضر با هدف اولویتبندی عوامل و شاخصهای ساماندهی و توانمندسازی جنگلده انجام صورت گرفته است. روش این تحقیق پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمعآوری شده و با تکنیک "تحلیل عاملی اکتشافی" مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج تحقیق، عامل تفریحی ـ درمانی در اولویت نخست، عامل مشارکتی ـ بهداشتی در اولویت دوم، عامل اجتماعی در اولویت سوم، عامل رضایتمندی در اولویت چهارم، عامل کالبدی در اولویت پنجم، عامل مذهبی ـ آموزشی در اولویت ششم، و عامل اقتصادی در اولویت هفتم است که باید در تدوین برنامه ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده در نظر گرفته شود.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24496_5eac600c6b9f7256fa6cdc7da961f36f.pdf
2011-07-23
85
98
توانمندسازی
ساماندهی
سکونتگاههای نامتعارف
محله جنگلده.
علیرضا
شاه آبادی
zareshah-abadi@mailinator.com
1
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه یزد
AUTHOR
محمد
سلیمانی مهرنجانی
soleimanimehrenjani@mailinator.com
2
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت معلم تهران
AUTHOR
ابوالفضل
زنگانه
zanganeh.abolfazl@gmail.com
3
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه یزد
AUTHOR
احمد
زنگانه
4
مربی گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت معلم تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در مدلسازی توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر گرگان)
مدلهای شبکه عصبی مصنوعی از مدلهای اطلاعاتمحور بهشمار میآیند. مدل تبدیل کاربری/ پوشش زمین، از مدلهایی است که شبکه عصبی مصنوعی را با سیستم اطلاعات جغرافیایی مرتبط میسازد و برای مدلسازی توسعه شهری در شهر گرگان در دوره زمانی سالهای 2001-1987 از همین مدل استفاده شد. این مدل از 6 برنامه کاربردی که در برنامه MS-DOS اجرا میشود، تشکیل شده است. در این مطالعه، سه گروه از متغیرها شامل متغیرهای بیوفیزیکی، اقتصادی- اجتماعی و کاربری زمین به کار برده شد. ده متغیر مؤثر بر توسعه شهری از سه گروه مذکور به عنوان نود ورودی و متغیر وابسته تغییرات شهری به عنوان نود خروجی مورد استفاده قرار گرفتند. استفاده از نود مخفی، برای شناسایی ارتباطات غیرخطی در مدل بوده است. انجام مدل در چرخه 3000 دارای کمترین میزان خطـای مجذور میانگین مربعات بود؛ لذا از این چرخه برای استخراج مناطق توسعه شهری آینده و حساسیتسنجی مدل استفاده گردید. برای تأیید مدل از تصویر احتمال این چرخه استفاده شد که رویکرد آماری (ROC) Relative Operating Characteristic برای آن 75/0 برآورد گردید و باعث تأیید مدل در شرایط پیشگفته شد. با استفاده از این تصویر، الگوی توزیع شهری برای سـالهای 2010، 2020، 2030 و 2040 استخراج گردید. اثر نسبی متغیرها با استفاده از ROC و با روش حذف یک متغیر، و اجرای مدل با متغیرهای باقیمانده و مقایسه با مدل کامل برآورد گردید. برای انجام این کار، 11 شبکه با دادههای کامل و دادههای بدون یک متغیر ایجاد شد و مراحل آموزش و آزمون برای همه آنها به اجرا درآمد. متغیرهای کاربری زمینهای تحت کاشت، تـعداد سلولهای شهری و کاربری مرتعی دارای بیشترین اثر در دوره زمانی مورد مطالعه بودند؛ و متغیرهای فاصله تا مراکز آموزشی، کاربری جنگل و زمینهای بایر کمترین اثر را بر رشد شهری گرگان داشتند؛ به عبارت دیگر، مشخص شد که نوع کاربری منطقه تأثیر زیادی بر توسعه شهری در گرگان دارد.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24497_5553590c5c03a7b7761c5ff8b889214f.pdf
2011-07-23
99
114
شبکه عصبی مصنوعی
گرگان.
مدل تبدیل پوشش زمین
مدلسازی رشد شهری
حمیدرضا
کامیاب
kamyab_hamid@yahoo.com
1
کارشناس ارشد مهندسی منابع طبیعی ـ محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس تهران، ایران
AUTHOR
عبدالرسول
سلمان
salmanmahiny@mailinator.com
2
دانشیار گروه محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
AUTHOR
سید محسن
حسینی
3
دانشیار گروه جنگلداری، دانشگاه تربیت مدرس تهران، ایران
AUTHOR
مهدی
غلامعلی فرد
gholamalifard@mailinator.com
4
دانشجوی دکترای آلودگی، دانشگاه تربیت مدرس تهران، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برنامهریزی استراتژیک توسعۀ گردشگری، با تأکید بر گردشگری مذهبی (مطالعۀ موردی: شهر قم)
شهر قم علاوه بر اینکه به عنوان مهمترین پایگاه مذهبی جهان تشیع و دومّین مرکز زیارتی کشور بعد از مشهد در سطح ملی شناخته شده است، دارای پتانسیلهای مذهبی ـ فرهنگی، تاریخی و طبیعی با ارزش دیگری نیز هست؛ لیکن تاکنون این شهر نتوانسته است به جایگاه واقعی خود در عرصه جذب گردشگر به ویژه به لحاظ ضریب ماندگاری گردشگران دست یابد. در پژوهش حاضر هدف اصلی آن است که با بهکارگیری فرایند برنامهریزی استراتژیک، ضمن پیجویی توانمندیها و کارکردهای گردشگری شهر قم و بهمنظور توسعه این کارکردها، به ارائ? راهکارها و تعیین استراتژیهای کاربردی برای توسع? گردشگری ـ با تأکید بر گردشگری مذهبی ـ شهر قم پرداخته شود. دراین فرایند با بررسی قابلیتها و فرصتهای گردشگری قم، نتایج نهایی مبیّن آن است که استراتژیهای قابل قبول در برنامهریزی گردشگری مذهبی این شهر، در اولویت نخست استراتژیهای محافظهکارانهاند؛ و در واقع استراتژیهای تهاجمی در اولویت دوم برنامهریزی قرار میگیرند. بدین منظور، نخست استراتژیهای اولیه WO و سپس استراتژیهای SO در ماتریس SWOT در اولویت قرار گرفتند. در واقع استراتژی محافظهکاران? 2WO با امتیاز 49/6 به مثاب? بهترین استراتژی در توسع? گردشگری مذهبی شهر قم تلقی میگردد. به منظور تحقق این امر مهم، استراتژی مذکور میتواند با اجرا و تقویت فضاهای سرگرمی و تفریحی (پارک و شهربازی) و فضاهای سبز و همچنین تقویت جاذبههای طبیعی به عنوان عنصر مکمل گردشگری مذهبی، در تمام طول سال، برای جلوگیری از فصلی شدن گردشگری شهر و افزایش مدت اقامت گردشگران در شهر عملی گردد. در عین حال استراتژی تهاجمی 2SO با امتیاز 33/7، مؤثرترین راهبرد ـ پس از محافظهکارانه ـ قلمداد میشود. بهمنظور نیل به اهداف تحقیق و توسعه گردشگری با بهرهگیری از این استراتژی، توسعه علوم اسلامی از یک سو، و افزایش تبلیغات و جذب طلاب و گردشگران مذهبی ـ فرهنگی خارجی با معرفی جایگاه واقعی کارکردهای مذهبی ـ فرهنگی شهر قم به سایر کشورها و همچنین ایجاد اشتغال و درآمد پایدار از سوی دیگر، پیشنهاد میشود.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24498_2565793585ea4fc63e043989f707a556.pdf
2011-07-23
115
141
برنامهریزی استراتژیک
توسعه گردشگری
شهر قم.
گردشگری مذهبی
عیسی
ابراهیم زاده
1
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان
AUTHOR
شمس ا...
کاظمی زاده
kazemizad@milinator.com
2
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان
AUTHOR
محمد
اسکندری ثانی
3
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR