ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل فضایی شاخصهای رشد هوشمند شهری (مطالعهی موردی: مناطق شهر اصفهان)
هدف این مقاله بررسی و تحلیل فضایی شاخصهای رشد هوشمند شهری و عوامل مؤثر بر آن از طریق 75 شاخص مختلف (اجتماعی ـ اقتصادی، کالبدی و کاربری اراضی، زیستمحیطی و دسترسی و ارتباطات) است. روش پژوهش تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدلهای کمّی برنامهریزی، ازجمله تصمیمگیریهای چندمعیارهی تاپسیس، آنتروپی، ضریب پراکندگی، تحلیل خوشهای و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. بر اساس بررسیهای صورتگرفته از بین 14 منطقهی شهرداری اصفهان، منطقهی 8 در شاخص اجتماعی ـ اقتصادی، منطقهی 5 در شاخص کالبدی و کاربری اراضی، منطقهی 2 در شاخص زیستمحیطی و منطقهی 3 در شاخص دسترسی و ارتباطات، رتبهی اول را بهخود اختصاص دادهاند. در شاخص تلفیقی رشد هوشمند شهری، منطقهی 5 شهرداری بهترین حالت و منطقهی 14 بدترین وضعیّت را داشته است. استفاده از ضریب پراکندگی نشان میدهد در بین شاخصهای مختلف، بیشترین میزان نابرابری در شاخصهای کاربری اراضی و کالبدی و کمترین میزان نابرابری در شاخصهای اجتماعی ـ اقتصادی بوده است. برابر آزمون آماری انجامگرفته بین شاخصهای کالبدی و کاربری اراضی با شاخصهای تلفیقی رشد هوشمند، همبستگی معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل "رگرسیون توأم" نشان میدهد از بین شاخصهای چهارگانه، شاخصهای کاربری اراضی و (دسترسی و ارتباطات) بیشترین سطح معناداری در تبیین و پیشبینی رشد هوشمند شهری را دارند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24499_6c23e5e9a98482ad7deab613c6a50f17.pdf
2011-09-23
1
18
تاپسیس
رتبهبندی
رشد هوشمند
شهر اصفهان.
مناطق شهری
اصغر
ضرابی
1
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
حمید
صابری
hamidsaberia@yahoo.com
2
دانشجوی دوره دکترای رشتهی جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
جمال
محمدی
3
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
حمید رضا
وارثی
4
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل رابطه بین مؤلّفههای کاربری زمین با کاهش جرایم و ناامنی شهری(مطالعهی موردی: منطقه 17 شهر تهران)
جرم و احساس ناامنی ناشی از آن در محلّههای شهری، بهویژه در کلانشهرها از نگرانیهای مهم شهروندان است. امروزه، ناموفّق بودن نظام کیفری سنّتی (برپایهی مجازات) در مقابله با روند فزایندهی جرایم در جوامع مختلف آشکارشده و به همین سبب رویکردهای فراواکنشی همانند پیشگیری از جرم در سالهای اخیر در کشورهای توسعهیافته بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است. هدف مقالهی حاضر نیز بررسی رویکردی فراواکنشی با استفاده از سازوکارهای شهرسازی در پیشگیری از جرم و کاهش احساس ناامنی شهروندان در محلّههای شهر است که هشت محلّه از منطقهی هفده شهرداری تهران را بهعنوان محدودهی مطالعاتی مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش ترکیبی از روش توصیفی (از نوع پیمایشی) و تحلیلی است و دادههای مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی گردآوری شده است. نتایج بررسیها نشان داد از بین انواع جرایم، خریدوفروش موادّ مخدّر با40% نخستین رتبه را دارد و از نظر زمان وقوع جرم بیشتر جرایم با 35% در غروب و در فاصله زمانی آن با شب رخ میدهد. همچنین نتایج بررسی نشان داد، بین پیشگیری از جرم و نحوهی استفاده از اراضی شهری ارتباط وجود دارد و از بین فضاهای شهری مورد مطالعه، آن دسته که کاربریهای پیرامونی و بدنه آنها از ترکیب و تنوّع بیشتری برخوردارند، در سنجش با فضاهای مشابه که تنوّع کاربری کمتری دارند، پتانسیل جرمزایی پایین بوده و کمتر بهعنوان محلّ وقوع جرم شناخته میشوند؛ همچنین اینگونه فضـاها احسـاس امنیّت بیشتـری را به شهـروندان میدهد. از نتایج دیگر اینکه با اتخـاذ راهبردهای مناسب در زمینهی شهرسازی میتوان به راهکاری ارتقای احساس امنیّت شهروندان و پیشگیری از جرم در محلّههای شهری دست یافت.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24500_99b4669b98c9a68785ff8eb64f0a20df.pdf
2011-09-23
19
18
احساس ناامنی
پیشگیری از جرم.
شهرسازی
فضای عمومی
کاربری اراضی شهری
علی اکبر
تقوایی
taghvaea@modares.ac.ir
1
دانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
مجتبی
رفیعیان
2
دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
علی
رضوان
3
کارشناس ارشد شهرسازی دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بنیادهای شناختشناسی و روششناسی نظریههای پستمدرن در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
از اواخر دههی 1990 نسل جدیدی از نظریهها با نام جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی در جغرافیای سیاسی پدیدار شدند که به تعبیر ریچارد مویر، درک آنها در تمایز با نظریههای کلاسیک این رشته، مستلزم فهم تحوّلات فکری ـ فلسفی اواخر قرن بیستم است. بنیادهای روششناسی و شناختشناسی نظریههای جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی را میتوان در پنج تحوّل فکری ـ فلسفی اواخر قرن بیستم؛ یعنی ساختگرایی، پساساختگرایی، پسامارکسیسم، فمینیسم و پستمدرنیسم ردیابی کرد. حمله علیه پوزیتیویسم و واقعیّتهای قابل مشاهده، تأکید بر ماهیّت متمایز علوم اجتماعی از حیث شناخت پدیدهها و واقعیّتها، گفتمانی پنداشتن واقعیّتهای انسانی و اجتماعی، پردهبرداشتن از رابطهی دانش و قدرت در نظریههای کلاسیک و شالودهشکنی گفتمانها، از وجوه مشترک این تحوّلات فکری ـ فلسفی است. به نظر میرسد، درک نظریههای جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی مستلزم شناخت این تحوّلات است. نتایج علمی این تحوّلات در زمینههای روششناسی، ظهور روشهای جانشین بهجای روش پوزیتیویستی بوده است. از مهمترین این روشها، روش هرمنوتیک است که در سطوح مختلف خود تبیینگر نظریههای جدید مطرح شده در زمینهی دانش جغرافیای سیاسی و همچنین ژئوپلیتیک است. در روش هرمنوتیک ماهیّت کاملاً عینی پدیدهها انکار میشود و بر همین اساس نظریههای جدیدی خلق میشوند که با نظریههای کلاسیک دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک سراسر متفاوت هستند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24501_03ec87bfa6367a8300d4e3ad98107d89.pdf
2011-09-23
39
60
پستمدرنیسم
پوزیتیویسم
ژئوپلیتیک انتقادی
گفتمان
هرمنوتیک.
رسول
افضلی
1
دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
علی
امیری
2
دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر بلندمرتبهسازی بر میزان جرایم شهری(مطالعهی موردی: مناطق بیستودوگانهی تهران)
توجّه به مفهوم امنیّت و روشهای بالابردن آن، امروزه به یکی از اولویّتهای اساسی نظریهپردازان و برنامهریزان شهری تبدیل شده است. با وجود نظریهها و تئوریهای زیادی که در زمینهی جرایم شهری وجود دارد، دیدگاههای مربوط به نقش توسعهی کالبدی و فیزیکی شهر بر کاهش جرایم شهری یا کاستن از وقوع جرم، موضوع مستقل و با اهمّیّتی است که در قالب تئوریهای نوین شهرسازی و برنامهریزی شهری بدان اشاره میشود. در مقالهی حاضر که با هدف بررسی رابطه بین بلندمرتبهسازی با میزان و نوع جرایم شهری و همچنین شناسایی نقاط جرمخیز در مناطق بیستودوگانهی شهر تهران صورت گرفته است، پس از بررسی دیدگاهها و نظرهای مختلف در باب جرموجنایت و امنیّت شهری، به سابقهی بلندمرتبهسازی در شهر تهران پرداخته شده است؛ سپس برای بررسی میزان معناداری، شاخصهایی در زمینهی دو متغیّر امنیّت و عمودیسازی انتخاب شده است. شاخصهای جرایم شهری عبارتاند از وقوع قتل، نزاع جمعی، نزاع فردی، مجموع سرقتها، مفاسد اجتماعی، جعل اسناد مالکیّت، وقوع کلاهبرداری و شاخصهای عمودیسازی عبارتاند از تعداد ساختمانهای بلندمرتبه، تعداد آپارتمانها و تراکم ساختمانی. نتایج روابط آماری بهدستآمده بیانگر این مطلب است که رابطهی کاملاً معناداری بین این دو نوع از شاخصها وجود دارد، چنانکه مناطق جرمخیز شهر تهران سراسر منطبق بر مناطق عمودیسازی شده شهر هستند و ضرایب همبستگی بهدستآمده و خطّ رگرسیون کشیده شده نیز این نکته را کاملاً تأیید میکنند. بنابراین در زمینهی امنیّت شهری تنها نباید به پلیس و نقش آن در ایجاد امنیّت توجّه کرد، بلکه باید به نقش عوامل تأثیرگذار بر میزان جرایم و ارائهی راهکارهایی برای کاستن از جرم با استفاده از طرّاحی محیطی و نوع مساکن نیز اهمّیّت داده شود تا با این راهکارها از وقوع جرم در محیطهای شهری پیشگیری کرد.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24502_1feadb199d539b455db9886058f3e47d.pdf
2011-09-23
61
72
امنیّت
بلندمرتبهسازی
تهران.
جرایم شهری
فشردگی شهری
موسی
پور موسوی
1
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه امام حسین (ع)
AUTHOR
سعید
زنگنه شهرکی
saeed.zanganeh@ut.ac.ir
2
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
AUTHOR
نرگس
احمدی فرد
3
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت معلّم
AUTHOR
ناصح
عبدی
4
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعهی شهری با مدل تصمیمگیری چندمعیاری MCDM وGIS (مطالعهی موردی: شهرستان ساری، استان مازندران)
هر سرزمین متشکّل از عوامل و عناصر متعدّدی واقع در سطح و یا نزدیک سطح زمین است که بهصورت انفرادی و یا ترکیبی، در مناطق مختلف با یکدیگر متفاوت هستند. عوامل و عناصر شکلدهندهی نواحی مختلف را منابع طبیعی و یا اکولوژیکی مینامند که شامل منابع فیزیکی و زیستی است و بهصورت منفرد و یا ترکیبی مورد بهرهبرداری انسان قرار میگیرند. استفاده از سرزمین، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای اکولوژیک و پتانسیلهای محیطی، باعث پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست میشود که درنهایت، منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار داده و محیط را از توسعهی پایدار دور میکند. استان مازندران با تنوّع اکوسیستمهای مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوّع جاذبههای طبیعی و چشماندازها و مناظر با ارزش زیستمحیطی، از مهمترین نقاط جمعیّتپذیر کشور است؛ از اینرو، رشد شهرها و سکونتگاههای روستایی و در پی آن سایر زیرساختها و تأسیسات انسانی مورد نیاز، ناگزیر از ارزیابی توان اکولوژیک کاربری مناسب و اختصاص پهنههایی از استان برای این نوع کاربری شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین کاربری مناسب توسعهی شهری، بر اساس شاخصهای مدل ارزیابی توان اکولوژیک توسعهی شهری، روستایی و صنعتی ایران و با استفاده از روش تصمیمگیری چندمعیاری (MCDM) بر پایهی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در شهرستان ساری، استان مازندران گردآوری شده است. نتایج حاکی از آن است که از مجموعِ مساحتِ شهرستانِ ساری که در 1965 واحد اکولوژیک شناسایی شده است، 23/32713 هکتار به کاربری مناسب، 465/47668 هکتار به کاربری متوسّط و 399/275438 هکتار به کاربری نامناسب توسعهی شهری اختصاص دارد. در حال حاضر، پراکنش فضایی مراکز جمعیّتی شهرستان بیشتر در کاربری مناسب و متوسّط قرار دارد که از مهمترین دلایل آن میتوان به شیب کم، بافت خوب خاک، شرایط زهکشی مناسب و شرایط اقلیمی مساعد اشاره کرد.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24503_dd60370a5405180e8605934e6eac8e28.pdf
2011-09-23
75
88
ارزیابی
تصمیمگیری چندمعیاری
توان اکولوژیک
سیستم اطلاعات جغرافیایی
مازندران.
جعفر
میرکتولی
g_katouli@yahoo.com
1
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه گلستان، گرگان
AUTHOR
محمد رضا
کنعانی
2
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سنجش توسعهی پایدار محلّههای شهری با استفاده از منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعهی موردی: منطقهی 17 شهرداری تهران)
از دههی 1980 به بعد توسعهی پایدار بهعنوان مفهوم اصلی و بنیادی در راهبرد حفاظت جهانی سازمان ملل و در گزارش برانتلند قرار گرفت. توسعه شهری پایدار نیز اهمّیّت بسزایی را در دل مفهوم توسعهی پایدار دارد. شهرنشینی شتابان، همزمان با ظهور و تکامل سرمایهداری در ایران، انباشت سرمایه، تمرکز فضایی ابزار تولید، بیشتر در چند شهر بزرگ کشور بهویژه تهران، انجام شد که نتیجهای جز توسعه ناپایدار شهری دربرنداشت. هدف این مقاله استفاده از روش تلفیقی منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی برای سنجش میزان پایداری در سطح محلّههای شهری تهران است، بهدلیل وسعت زیاد محدودهی مورد مطالعه، محلّههای منطقهی 17 شهرداری تهران برای مطالعهی موردی انتخاب شد. به همین دلیل، 20 شاخص مختلف اقتصادی ـ اجتماعی و کالبدی برای سنجش پایداری استفاده شد. در ابتدا شاخصها بهشیوهی لایهی اطلاعاتی، وارد سیستم اطلاعات جغرافیایی شد. برای تفاوت در مقیاس اندازهگیری، شاخصها بیمقیاس شدند؛ سپس با استفاده از تابع عضویّت مثلّثی، هر شاخص جداگانه در داخل سیستم اطلاعات جغرافیایی فازی شد. پس از آن با استفاده از استدلال اوّلیّه و نهایی ممدانی، وضعیّت پایداری منطقه در نُه طبقه (کاملاً بد، خیلی بد، بد، نسبتاً بد، متوسّط، نسبتاً بالا، بالا، خیلی بالا، کاملاً بالا) دستهبندی شد و در پایان شاخصها نافازی شدند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده از روش ترکیبی منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل فضایی مطلوبی را از وضعیّت پایداری در سطح محلّهها نشان میدهد. نتیجهی مطالعه نشان میدهد که وضعیّت پایداری محلّههای شهری منطقهی 17 در سطوح متوسّط و پایین از آن قرار دارند. از جهت پایداری، محلّه فلاح در وضعیّت متوسّط قرار دارد که بهترین وضعیّت را در بین محلّهها دارد و بدترین وضعیّت از جهت پایداری برای محلّهی بلورسازی است.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24504_c18af8e26ee4d22d4b1bfb86ffd26c90.pdf
2011-09-23
89
111
استدلال فازی ممدانی
توسعهی پایدار شهری
سنجش پایداری
سیستم اطلاعات جغرافیایی.
منطق فازی
رحمت ا...
فرهودی
1
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
محمد تقی
رهنمایی
2
دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
ایرج
تیموری
3
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش مهاجرت فصلی نیروی کار در معیشت خانوارهای روستایی(مطالعهی موردی: شهرستان سروآباد ـ استان کردستان)
مهاجرتهای روستایی ـ شهری، از موضوعهای مهم در مطالعات توسعهی شهری ـ روستایی است. رویکرد معیشتی از جدیدترین رویکردها برای بیان این پدیده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل آثار مهاجرتهای فصلی بر سرمایههای معیشتی خانوارهای مهاجر و غیرمهاجر است، به این منظور، رویکرد معیشتی بهعنوان نظریهی تحلیلی بهکار گرفته شده است. در این رویکرد، داراییهای معیشتی خانوارها به پنج دسته، شامل سرمایههای طبیعی، فیزیکی، انسانی، اجتماعی و مالی تقسیم میشود که بهبود و بالابردن این سرمایهها باعث بهبود معیشت خانوار و توسعه روستایی خواهد شد. محدودهی این مطالعه، شهرستان سروآباد در استان کردستان است. جامعهی آماری این پژوهش تمام خانوارهای روستایی دارای مهاجر فصلی و غیرمهاجر شهرستان سروآباد است. تعداد خانوارهای شهرستان 11700 خانوار (جامعهی آماری) است که با استفاده از روش کوکران، 324 پرسشنامه بهعنوان حجم نمونه تهیّه شد. تعداد روستاهای شهرستان 65 روستا است که 20 درصد روستاها (13روستا) بهصورت تصادفی برای نمونهگیری انتخاب و در هر روستا 24 پرسشنامه با روش انتساب متناسب بهصورت تصادفی بین دو گروه توزیع و تکمیل شد. یافتههای تحقیق نشان داد، سرمایههای طبیعی و اجتماعی در میان خانوارهای غیرمهاجر (کشاورز) بیشتر و در مقابل سرمایههای فیزیکی، انسانی و مالی در میان خانوارهای مهاجر بالاتر است. میانگین سرمایهی کُلّی نیز در خانوار مهاجر بالاتر از خانوارهای غیرمهاجر است. در نهایت، میتوان اینگونه بیان کرد که مهاجرت فصلی خانوارهای روستایی در شهرستان سروآباد اثر مثبتی بر داراییهای سرمایهای خانوارهای دارای مهاجر فصلی داشته که نتیجهی آن بالارفتن داراییهای معیشتی خانوار، کاهش فقر و کاهش آسیبپذیری خانوارهای روستایی بوده است؛ در نتیجه، مهاجرت فصلی نیروی کار روستایی در شهرستان سروآباد به شهرها، بهعنوان راهبرد معیشتی خانوارهای روستایی در حفظ و بالابردن معیشت خانوار و توسعهی روستایی مؤثّر است.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24505_0a3b69bb9776de77d725a61cc56b7ba6.pdf
2011-09-23
111
127
اقتصاد روستایی
رویکرد معیشتی
شهرستان سروآباد.
مهاجرت فصلی
مهاجرتهای روستایی ـ شهری
محمد
سلمانی
1
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
محمد رضا
رضوانی
2
استاد دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
مهدی
پور طاهری
3
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه مدرس
AUTHOR
فرزاد
ویسی
manoochehrisoran@yahoo.com
4
دانشجوی دکترای جغرافیا، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و رتبهبندی عوامل مؤثّر بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیّت محیط زندگی (مطالعهی موردی: مقایسهی بافت قدیم و جدید شهر شیراز)
اندازهگیری میزان رضایت از محیط، پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. بر این اساس، با توجّه به مطالعهی ادبیّات نظری مربوط به کیفیّت محیط، چارچوبی مفهومی، متشکّل از عوامل شانزدهگانه و در چهار سطح، برای بررسی در بافتهای قدیم و جدید شیراز گردآوری و مبنای پژوهش و تحلیل قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده و از شیوههای آماری بهویژه آزمون T تک نمونهای، فراوانی و رگرسیون خطّی چند متغیّره، استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که عوامل تأثیرگذار در کیفیّت محیط در دو محدودهی مورد بررسی تا حدّ زیادی یکسان بوده است؛ بهعلاوه مشخص شد، ساکنان بافت جدید نسبت به ساکنان بافت قدیم تا حدودی از کیفیّت محیط زندگیشان رضایت بیشتری دارند. بررسیها نشان داد که در سه سطح مورد بررسی (خانه، محلّه و شهر) هم در بافت جدید و هم در بافت قدیم، بیشترین میزان رضایتمندی مربوط به مقیاس شهر و کمترین آن مربوط به وضعیّت کیفیّت محیط در مقیاس محلّهها بوده است؛ همچنین مشخص شد در بافت جدید بُعد اقتصادی ـ اجتماعی و در بافت قدیم بُعد ادراکشده بیشترین تأثیرگذاری را در رضایتمندی از کیفیّت محیط زندگی شهروندان داشته است.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24506_2fe5dab71f95a9993b6d864d3e03ec6a.pdf
2011-09-23
129
144
بافتقدیم و جدید شهری
رضایتمندی
شیراز.
کیفیّت محیط زندگی
علی
حاجی نژاد
1
استادیار دانشکده¬ جغرافیا و برنامه¬ریزی محیطی، دانشگاه سیستان¬و بلوچستان
AUTHOR
مجتبی
رفیعیان
2
استادیار دانشکده¬ هنر، دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
حسین
زمانی
zamani@milinator.com
3
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه¬ریزی شهری، دانشگاه سیستان¬و بلوچستان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تطبیقی تأثیر نهادهای محلّی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بر مشارکت شهروندی (مطالعهی موردی: خانهی انصاف و شوراهای حل اختلاف)
به موضوع مشارکت مردم در امور محلّی بهعنوان یک عامل اساسی در بررسیهای توسعه توجّه شده است. در ایران شروع اندیشهی ایجاد نهادهای رسمی برای مشارکت مردم در امور اجرایی محل سکونت آنان، به انقلاب مشروطه بازمیگردد. از آن تاریخ تاکنون نیز نهادهای متنوّع و متفاوتی با ماهیّت محلّی بهوجود آمدهاند که هدف از ایجاد آنها مشارکت مردم در امور محلّی و واگذاری ادارهی امور محلّی به آنان بوده است. از میان این نهادهای محلّی، خانهی انصاف در دورهی رژیم پهلوی و شوراهای حل اختلاف در دورهی جمهوری اسلامی است که با هدف ایفای نقش داوری در سطح محلّی ایجاد شدند. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی محتوا و گردآوری دادهها برپایهی اسناد رسمی و کتابخانهای، با بررسی دو نهاد یاد شده از نظر نحوهی تشکیل و ترکیب اعضا، وظایف و اختیارات، تشکیلات اداری و بودجه، نظارت حکومت مرکزی و میزان استقلال دو نهاد یاد شده، اعتقاد و باور نظام سیاسی حاکم به راهبرد توزیع فضایی قدرت و واگذاری امور محلّی مردم به آنان برای ادارهی بهتر جامعه را سنجیده است. ملاک انجام این پژوهش، قانون تشکیل خانهی انصاف و آییننامه اجرایی شورای حل اختلاف، است. برپایهی نتایج تجزیه و تحلیل یافتهها مشخّص شد، نبود ساختار سازمانی و هویّت فیزیکی مشخّص، وظایف و اختیارات اندک و نظارت شدید حکومت مرکزی، خانهی انصاف را به یک نهاد خنثی و ناکارآمد تبدیل کرده است. اما شورای حل اختلاف نسبت به خانهی انصاف، در ایفای نقش داوری محلّی از استقلال عمل بیشتری برخوردار بوده، قدرت نقشآفرینی بیشتری دارد. بررسی حاضر نشان میدهد، نظام جمهوری اسلامی راهبرد توزیع فضایی قدرت و واگذاری امور محلّی مردم به آنان برای ادارهی بهتر جامعه را باور دارد. اما این مسئله به این معنی نیست که شورای حل اختلاف یک نهاد محلّی کامل و بدون نقص است، بلکه آییننامه اجرایی شورای حل اختلاف در راه واگذاری امر داوری محلّی به مردم ضعفهای اساسی دارد. درصورت اصلاح آییننامه و رفع ضعفهای قانونی، این شورا میتواند بهعنوان یک نهاد داوری محلّی نسبت به حال حاضر بسیار کارآمدتر و اثرگذارتر عمل کند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24507_a387773d58670049986e08bea72de4d8.pdf
2011-09-23
146
164
خانهی انصاف
دولت محلی
شورای حل اختلاف.
مشارکت شهروندی
محمد رضا
حافظ نیا
1
استاد گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس تهران
AUTHOR
اسماعیل
پارسایی
parsaee@milinator.com
2
دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس تهران
AUTHOR
رضا
حسین پور پوریان
hosseinpourpouyan@milinator.com
3
دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی، دانشگاه تربیت مدرس تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل توزیع فضایی خدمات عمومی شهری با استفاده از روش استانداردسازی دادهها، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی (مطالعهی موردی : شهر اردکان)
بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری از مهمترین عناوین در مطالعات شهری بهشمار میآید. این پژوهش بهدنبال بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی شهری است. روش مطالعه، تحلیلی و توصیفی است و روشهای گردآوری دادههای پژوهش، ترکیبی از روشهای اسنادی و میدانی است. برای تحلیل کمّی، از روشهای آماری و مدلهای کمّی شامل 4 روش مختلف جمع واحدها در ناحیه، روش استانداردسازی دادههای مختلفالجنس، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی استفاده شده است تا چگونگی توزیع فضایی خدمات و امکانات شهر اردکان بررسی شود. درنهایت، بازتاب فضایی آن در رابطه با قیمت زمین و ارزش افزوده مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش مبیّن آن است که در نواحی 13 گانه شهر اردکان، توزیع فضایی خدمات شهری نامتعادل است، بهطوریکه نواحی 4 و 7 بهترتیب بیش از سایر نواحی به امکانات توسعه دست یافتهاند و نواحی 5 و 1 از این نظر کمترین رتبه را بهخود اختصاص دادهاند. قیمت زمین نیز همبستگی معناداری با شاخصهای مورد بحث دارد، پس بنابر یافتههای این پژوهش پیشنهاد میشود که برنامهریزان شهری با رعایت توزیع مناسب خدمات شهری باعث تحقّق عدالت اجتماعی در شهر شوند، این امر میتواند در طرحهای جامع شهری دیده شود، بهاینگونه که علاوه بر برنامهریزی کالبدی، ابعاد اجتماعی توسعه نیز مورد نظر برنامهریزان شهری قرار گیرد، همچنین سرانهی کاربریها در کلّ شهر محاسبه نشود؛ زیرا که مناطق فقیرنشین شهر نیازمند توجّه ویژه هستند.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24508_b673830972d7709121d030df0d40f00b.pdf
2011-09-23
165
179
تاکسونومی عددی
توزیع فضایی
خدمات عمومی
شهر اردکان.
کاربریهای شهری
حسن
حکمت نیا
ehsanhekmatnia@gmail.com
1
استادیار دانشگاه پیام نور یزد
AUTHOR
سعید
گیوه چی
givehchi1@gmail.com
2
استادیار دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران
AUTHOR
نیر
حیدری نوشهر
heidarynoshahr@mailinator.com
3
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه پیام نور
AUTHOR
مهری
حیدری نوشهر
4
دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات
AUTHOR