دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
مدلسازی ارتباط فضایی سرطانهای ریه با فاکتورهای محیط ساختهشده در محلات شهر تهران
1153
1176
FA
سعید
آزادی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
sazadi65@gmail.com
ابوافضل
مشکینی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تربیت مدرس
abolfazl.meshkini@gmail.com
عبدالرضا
رکن الدین افتخاری
0009-0008-9198-7862
استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تربیت مدرس
eftekhaa@modares.ac.ir
احسان
مصطفوی
استاد گروه اپیدمیولوژی انستیتو پاستور ایران
mostafavieh@gmail.com
محسن
احدنژاد روشتی
0000-0002-3979-5766
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه زنجان
ahadnejad@gmail.com
پریسا
ملکی
کارشناس ارشد شهرسازی، دانشگاه مازندران
10.22059/jhgr.2017.209711.1007255
در طی دهة اخیر علایق گستردهای دربارة مطالعة نقش همسایگیها و فرم شهری بر سرطان و نابرابریهای سرطان در مناطق جغرافیایی شکل گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مدلسازی ارتباط فضایی سرطانهای ریه با عوامل محیط ساختهشده از جمله آلودگی هوا، فرم شهری، دسترسی به خدمات عمومی، و شاخصهای اجتماعی- اقتصادی در محلات شهر تهران انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و به لحاظ روش نیز در دستة تحقیقات توصیفی و علّی قرار دارد. جامعة آماری این تحقیق شامل کلیة بیماران مبتلا به سرطان ریه است که در سالهای 1385-1389 در وزارت بهداشت و درمان کشور ثبت شدهاند. از روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون چندگانه در محیط نرمافزاری SPSS بهترتیب برای کاهش حجم متغیرها و استخراج متغیرهای تبیینکنندة واریانس سرطانهای ریه در سطح اطمینان 95درصد استفاده شد. همچنین، از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرمافزاری Amos Graphicبرای محاسبة اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم، و اثر کل متغیرهای مستقل در تبیین تغییرات سرطانهای ریه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد شاخصهای آلودگی هوا حدود 30درصد واریانس سرطانهای ریه را در محلات شهر تهران تبیین نمودند؛ متغیرهای قابلیت پیادهمداری، اختلاط کاربری زمین، نسبت سطح اشغال، نسبت تراکم ساختمانی، و تراکم کاربریهای اداری از شاخصهای بُعد فرم شهریاند که در سطح آلفا 05<sub>/</sub>0 ارتباط آماری معنیداری را با توزیع جغرافیایی سرطانهای ریه نشان دادهاند که شاخص قابلیت پیادهمداری از نظر میانگین اثر مستقیم ارتباط معکوس داشته است و بقیة شاخصهای مذکور ارتباط مستقیمی داشتهاند. شاخصهای دسترسی به خدمات آموزشی، دسترسی به خدمات حملونقل عمومی، و دسترسی به فضاها و امکانات تفریحی نیز، برخلاف فرضیة ضمنی این پژوهش، ارتباط مثبت و معنیداری با متغیر وابسته داشتهاند. از نظر بُعد اجتماعی- اقتصادی نیز شاخصهای گروههای سنی آسیبپذیر، گروههای پایین اقتصادی، تراکم جمعیت، و سطح تحصیلات (زیر دیپلم و دانشگاهی) بهطور میانگین با اثر کل 08<sub>/</sub>0 ارتباط مستقیمی با توزیع فضایی سرطانهای ریه نشان دادهاند.
تهران,سرطان ریه,محیط ساختهشده,مدلسازی معادلات ساختاری,Amos Graphic
https://jhgr.ut.ac.ir/article_78755.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_78755_a88480265fb1969edbe9957619a181e6.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تحلیل نیروهای پیشران تغییرات کاربری اراضی در کلان شهرها (مطالعۀ موردی: کلان شهر تهران)
1177
1195
FA
کاظم
برهانی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
kazemborhani@yahoo.com
مجتبی
رفیعیان
0000-0001-7371-7617
دانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس
mrafiyan@gmail.com
ابوالفضل
مشکینی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
abolfazl.meshkini@gmail.com
صفر
قائد رحمتی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
10.22059/jhgr.2018.239632.1007523
تغییر کاربری زمین یکی از مهمترین چالشهای برنامهریزی کاربریزمین بوده و تأثیر مستقیمی بر بسیاری از مسائل در جوامع کلانشهری دارد. در اثر تغییرات کاربری زمین در شهرها الگوهای کاربری زمین گوناگونی شکل میگیرد که این الگوها نیروهای پیشران گوناگونی در مناطق مختلف دارد.با شناسایی و سنجش سطح تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این نیروها میتوان با برنامهریزی صحیح در زمینة تغییرات کاربری زمین بر مبنای توسعة پایدار کاربری زمین از مسائل شهری که منتج از بیبرنامهبودن در این زمینه است جلوگیری کرد.هدف از مقالة حاضر شناسایی و تحلیل اثرگذاری و اثرپذیری نیروهای پیشران تغییرات کاربریزمینشهری بر یکدیگر و تحلیل مکانیزم روابط این نیروها در کلانشهر تهران است. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و روش جمعآوری دادهها اسنادی و پیمایشی از طریق پرسشنامة نخبگی است. جامعة آماری این پژوهش کارشناسان مسائل شهری شامل استادان دانشگاه و کارشناسان امور شهرسازی و شهرداری در شهر تهراناند. بهمنظور تحلیل دادهها از روش تحلیل ساختاری با بهرهگیری از نرمافزار میکمک استفاده شدهاست. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ تأثیرگذاری بهترتیب عوامل نهادی، سیاستها، و قوانین و امکانات زیرساختی مهمترین نیروهای پیشران تغییرات کاربریزمین در کلانشهر تهراناند. از میان 49 عامل که در تحلیل وارد شده، بهترتیب، این عوامل شامل اهداف مدیریت شهری، طرحجامع، دسترسی به شبکة معابر، رشد جمعیت، قیمت زمین، وضعیت توسعة اقتصادی، حقوق کاربریاراضی و قوانین اجاره دارای بیشترین تأثیر بر دیگر عوامل تأثیرگذار در تغییرات کاربری زمین شهریاند که بهعنوان عوامل پیشران و کلیدی در تغییرات کاربری زمین شهری تهران شناخته میشوند.
تحلیل ساختاری,تغییرات کاربری زمین,کلانشهر تهران,نیروهای پیشران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_78756.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_78756_c4ca6fe5f1f231d1a01920622e0d1575.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تحلیل و بررسی امنیت اجتماعی در مناطق شهری با مدل سازی معادلات ساختاری (مطالعۀ موردی: شهر اردبیل)
1197
1216
FA
سمیه
محمدی حمیدی
دانشجوی دکتری رشتة جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه محقق اردبیلی، ایران
s_mohammadi@uma.ac.ir
حسین
نظم فر
0000-0002-5958-5256
استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری و روستایی دانشگاه محقق اردبیلی، ایران
nazmfar@uma.ac.ir
محمد
یاپنگ غراوی
دانش آموخته دکتری رشتة جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تبریز، ایران
gharavi65@gmail.com
10.22059/jhgr.2019.258301.1007706
امروزه، شهرنشینی شتابان چه در کشورهای توسعهیافته چه در کشورهای درحالتوسعه، با ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و فضایی زیادی همراه است که سبب افزایش تضادها و نابرابریهای اجتماعی از یک سو و انحرافات، کجرویهای اجتماعی، و نزول امنیت از سویی دیگر در محیطهای شهری شده است. با توجه به اهمیت امنیت و لزوم بررسی و سنجش این مقوله در شهرهای کشورمان، تحقیق حاضر با هدف بررسی شاخصهای امنیت در سطح مناطق چهارگانة شهر اردبیل تهیه شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن نیز توصیفی- تحلیلی است. دادهها و اطلاعات بهصورت پیمایشی (از طریق پرسشنامه با 384 نفر نمونه با روش نمونهگیری خوشهای (از مناطق چهارگانه) با سطح با اطمینان 95درصد) جمعآوری شدهاند. برای تجزیهوتحلیل دادهها و اطلاعات نیز از نرمافزار اسپیاساس، لیزرل، و مدل کوپراس (COPRAS) استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد شاخصهای احساس امنیت مالی شهروندان با مقدار آمارة تی 4.23، احساس امنیت جانی شهروندان با مقدار تی26<sub>/</sub>5، احساس امنیت کالبدی با مقدار تی 59<sub>/</sub>4، و شاخص نقش نیروی انتظامی با مقدار تی24<sub>/</sub>2 در سطح کاملاً معنیداری قرار دارد و از ارتباط درونی نسبتاً مناسبی با هم قرار دارند. همچنین، نتایج حاصل از مدل کوپراس نیز نشانی میدهد که احساس امنیت مالی، نقش نیروی انتظامی، احساس امنیت کالبدی، و احساس امنیت جانی بهترتیب بیشترین تأثیر در احساس امنیت از دید شهروندان دارند. درنهایت، در بین مناطق چهارگانة شهر اردبیل منطقة 2 شهری با کسب بیشترین امتیاز (28<sub>/</sub>0<em>Q=</em>) در میان مناطق چهارگانة شهر در جایگاه اول قرار گرفته است.
امنیت,شهر اردبیل,فضاهای شهری,مدلکوپراس
https://jhgr.ut.ac.ir/article_69475.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_69475_0cd5a88b40a48ee9daa1fac4fdb3de6a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
اثر سواد جغرافیایی گردشگری راهنمایان تور بر رضایتمندی گردشگران
1217
1233
FA
یزدان
شیرمحمدی
0000-0001-5838-7592
استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
yazdan.shirmohammadi@gmail.com
سیداسحاق
جلالیان
استادیار، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
jalaliyan_e@yahoo.com
فرزانه
عابدی
کارشناس ارشد گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه پیامنور
abedifarzane66@gmail.com
اسماعیل
نصیری هند خاله
دانشیار، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
esmael.nasiri@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.280940.1007933
ارائة دقیق و ذکر جزئیات اطلاعات سفر توسط راهنمای تور برای گردشگر، بهویژه گردشگران اروپایی که برای اولین بار به ایران سفر میکنند، اهمیت تعیینکننده در رضایت آنان دارد. در این پژوهش به بررسی تأثیر ابعاد سواد جغرافیایی راهنمایی تور (شناخت جغرافیایی، دانش جغرافیا، فرایند اطلاعات جغرافیا) بر رضایتمندی گردشگران، کاهش ریسک درکشده، و کاهش تردید گردشگر پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق در زمرة تحقیقات توصیفی- پیمایشی قرار میگیرد. جامعة آماری پژوهش گردشگران اروپایی شهر تهران است. در تحلیل استنباطی دادهها از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین ثبات درونی ابزار از آزمون KMOو کرویت بارتلت و برای مناسببودن حجم نمونه و درستبودن تفکیک عاملها و برای تعیین ارتباط علّی بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد از میان ابعاد سواد جغرافیایی گردشگری، دو بُعد شناخت جغرافیایی و فرایند اطلاعات جغرافیایی بر رضایتمندی، ریسک درکشده، و تردید گردشگر تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ اما بُعد دانش جغرافیایی گردشگر بر رضایتمندی و تردید گردشگر بیتأثیر است. راهنمای تور باید اطلاعات جغرافیایی غنی در زمینة مکانهای گردشگری داخلی، فرهنگ مقصد، محل اقامت، نحوة استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی داشته باشد. براساس یافتههای پژوهش به سازمان میراث فرهنگی توصیه میشود مجوز کارت راهنمایی تور را در اختیار افرادی قرار دهد که، علاوه بر دانش گردشگری و زبان تخصصی، دارای سواد و دانش جغرافیایی مناسبی از مقاصد گردشگری باشند.
دانش جغرافیایی گردشگر,رضایتمندی گردشگر,ریسک درکشده,سواد جغرافیایی راهنمایی تور
https://jhgr.ut.ac.ir/article_71594.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_71594_f60419169997e582216671be9acf9834.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
پردازش فلسفی- مفهومی حق به شهر از منظر مدیریت شهری
1235
1255
FA
افشین
متقی
0000-0002-4406-3236
دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
afshin_mottaghi@yahoo.com
حسین
طلا
دکتری مدیریت بحران، پژوهشگاه شاخص پژوه، اصفهان، ایران
tala-h@yahoo.com
آرش
قربانی سپهر
دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
arash.sepehr91@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.276853.1007869
تحولات انجامگرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصة مطالعه در حوزة شهرها بهعنوان پدیدههای فضایی- جغرافیایی است. این تحولات ناشی از بیعدالتی، تبعیض جنسیتی، فقر، و توزیع درآمد در روابط قدرت موجود در مناسبات شهری است که در حوزة مطالعات شهری، اجتماعی، و حقوقی میتوان به آن پرداخت. بر این مبنا، میتوان گفت وجود تبعیض و دسترسی نداشتن به امکانات حق چگونه زیستن را در میان انسانها به خطر میاندازد و باید پارهای از امور فراهم باشد تا انسانها بتوانند به یک زندگی مطلوب دست یابند. این حق در شهر را جمعی از متخصصان این حوزه «حق به شهر» نامیدهاند که در آن شهروندان «حق آزادی، حق مشارکت و تملک، حق دسترسی به امکانات شهری، و...» را باید دارا باشند و برای رسیدن به آن میتوانند فریاد یا درخواست کنند. پژوهش حاضر مبتنی بر روش تحلیل محتوا در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان مفهومسازی درست از حق به شهر ارائه داد. فرضیة تحقیق این است: بهنظر میرسد مفهومسازی درستی از حق به شهر در کارهای مورد بررسی انجام نگرفته و فقط به توصیف آن از طریق بیان مثالها بسنده شده است. نتیجه اینکه اگر ایدة حق به شهر از سوی مدیریت شهری تحقق یابد، شاهد آن خواهیم بود که شهرها در آینده به فضاهایی پویا و پایدار تبدیل شوند. بنابراین، حق به شهر عبارت است از شناخت منابع و امکانات موجود و توزیع عادلانة آن در فضای شهر؛ بهطوریکه مدیریت دموکراتیک شهری براساس شفافیت، مسئولیتپذیری، و پاسخگویی زمینة مشارکت شهروندان را فراهم آورد تا شهروندان بتوانند آنگونه که شایسته است بر سرنوشت خود نقش داشته باشند و چگونه زیستن را خود طراحی و اجرا کنند؛ زیرا انسان دارای قدرت اختیار و خودآگاهی است و درحقیقت این خودآگاهی و اختیار تشکیلدهندة گوهر انسانی اوست.
حق به شهر,حقوق شهروندی,شهر پایدار,مدیریت شهری,مشارکت شهروندی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72150.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72150_e853ed6e36b81fbb9003a6dd9b601d94.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی در شهرهای استان آذربایجان غربی
1257
1273
FA
مهدی
عبداله زاده
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد
mahdi3249@yahoo.com
محمدرحیم
رهنما
استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد
rehnama@ferdowsi.um.ac.ir
محمد
اجزاءشکوهی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد
shokouhim@um.ac.ir
میرنجف
موسوی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه ارومیه
mousavi424@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.276093.1007878
در میان ابعاد توسعة پایداری، بُعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته میشود که بیشتر با ابعاد کیفیت زندگی همگام است و بر مفاهیمی همچون آیندهنگری، عدالتمحوری، مشارکت، و توانمندسازی تأکید دارد. هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی در شهرهای استان آذربایجانغربی است. بدین منظور، از مدلهای تصمیمگیری چندشاخصة ویکور و شیوههای تحلیلی مربوطه برای رتبهبندی و سطحبندی شهرهای استان با توجه به شاخصهای پایداری اجتماعی استفاده شده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی- تحلیلی است و جامعة آماری مورد بررسی در این پژوهش 42 شهر استان آذربایجانغربی است که 13 شهر از این شهرها بهعنوان نمونه مطالعه و بررسی شده است. برپایة یافتههای پژوهش، شاخصهای «پایداری اجتماعی» در چارچوب مدل ویکور نشان میدهد که کلانشهر ارومیه بالاترین و مطلوبترین شرایط را از نظر پایداری اجتماعی داراست و شهر بوکان نامطلوبترین شرایط را از نظر این شاخصها داراست. 45درصد از شهرهای مورد مطالعه به لحاظ شاخصهای مورد بررسی دارای وضعیت ناپایداری بالقوه یا ناپایدار است. همچنین، 32درصد از شهرهای مورد مطالعه دارای وضعیت متوسط به لحاظ شاخصهای پایداری اجتماعی است.ضریب پراکندگی و میزان نابرابری شهرهای مورد مطالعه به لحاظ شاخصهای اجتماعی پایداری حدود 40<sub>/</sub>0 است که نشاندهندة عدم تعادل نسبتاً متوسط نماگرهای شاخصهای مورد مطالعه در شهرهای استان آذربایجان غربی است.یافتهها نشان میدهد همبستگی معنیداری بین تابع مزیت توسعة پایدار اجتماعی و شمار جمعیتی شهرهای استان وجود دارد.
ارزیابی,پایداری اجتماعی,تصمیم گیری چندشاخصه,مدل ویکور,آذربایجان غربی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72511.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72511_02d6333d949c0c2c26b8e0e1f6869b13.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
مدل سازی آسیب پذیری بافت های شهری تحت سناریوهای مختلف به منظور مدیریت بحران در برابر زلزله (مطالعۀ موردی: منطقۀ یک شهرداری تهران)
1275
1293
FA
محمد حسن
پویان
دانشجوی دکتری مدیریت بحران دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی
p.hassan1359@gmail.com
علی
صنایعی
استاد گروه مدیریت دانشگاه اصفهان
drsanayei@gmail.com
آذرنوش
انصاری
استادیار گروه مدیریت دانشگاه اصفهان
a.ansari@ase.ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2019.285435.1007977
افزایش باورنکردنی بحرانها و فراوانی و پیچیدگی آنها این رویکرد نگاه عامیانه و سنتی به آسیبپذیری را دچار تزلزل کرده و نیاز به رویکرد جامعتری از آسیبپذیری و مدیریت بحران را مطرح کرده است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیبپذیری کالبدی شهرها در مباحث مربوط به سیستمهای اطلاعات مکانی شهری، در این تحقیق سعی شده با بهکارگیری توابع آسیبپذیری در برابر زلزله، با استفاده از دادههای مکانی و توصیفی، اجزا و عناصر اصلی و رفتاری بافت کالبدی شهری منطقة یک شهر تهران و تعیین تأثیر هر کدام از معیارهای بهکاررفته در میزان آسیبپذیری مدلسازی و ریزپهنهبندی آسیب احتمالی وارده به بافت کالبدی منطقة مورد مطالعه پرداخته شود. نتایج حاصله نشان میدهد منطقة یک در سه سناریوی مختلف با شدت زلزلة 6، 7، و 8 هم به لحاظ بافت شهری هم به لحاظ کالبد شهری دارای بیشترین میزان آسیبپذیری متوسط به بالاست که آن بهسبب بافت فرسوده و توسعه و تغییر کالبدی است که در چند دهة قبل در این منطقه اتفاق افتاده است؛ بدین ترتیب، میتوان به این نتیجه رسید که این منطقه نسبت به بافتهای نسبتاً جدید، که ساخته شده، بهسبب گسلش منطقه، به بحران طبیعی مثل زلزلة احتمالی که ممکن است در منطقه اتفاق بیفتد باز هم آسیبپذیر است.
آسیب پذیری,سناریو,سیستم اطلاعات جغرافیایی,شهر تهران,فرایند تحلیل سلسله مراتبی,منطقة یک
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72532.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72532_c435cf4d86200f7528ae8bf31396b610.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تبیین الگو و تحلیل نحوۀ توزیع خدمات شهری در شهرهای نفتخیز (مطالعۀ موردی: آبادان)
1295
1318
FA
صادق
بشارتی فر
استادیار گروه جغرافیا، واحد ماهشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ماهشهر، ایران
sadegh.besharati@gmail.com
مصطفی
میرآبادی
0000-0002-8745-283X
دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
mirabadi1985@gmail.com
10.22059/jhgr.2019.263891.1007765
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها بهعلت جاماندن توسعة شهر از رشد شهر در حال حاضر یکی از چالشهای مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. در این میان شهرهای صنعتی دارای ویژگیهای خاصی از جمله تمرکز فعالیتهای صنعتی، مسائل زیستمحیطی، و از همه مهمتر دوگانگی فضاییاند. به همین دلیل، توجه به پایداری توسعة شهرهای نفتی بهویژه از لحاظ کالبدی و خدماتی ضروری است. تحقیق حاضر (در سال 1396) با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین الگوی توزیع خدمات شهری در محلات شهر آبادان و بررسی نقش صنعت نفت در این زمینه انجام شدهاست. بنابراین، این پژوهش با گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی (توزیع پرسشنامه) و بهکارگیری شاخصهای خدماتی و اجتماعی- اقتصادی و بهرهگیری از مدلهای تخمین تراکم کرنل، اندازهگیری توزیع جغرافیایی، میانگین فاصلة نزدیکترین همسایه، موران، OLS، و همچنین آزمونهای T.Test دونمونهای و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرمافزازهای Arc GIS و SPSS انجام شدهاست. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطة مثبت، قوی، و معنیدار بین توسعة اقتصادی و اجتماعی با توسعة خدمات شهری در شهر آبادان است؛ بهطوریکه وجود محلات برنامهریزیشدة وابستة صنعت نفت، که هم به لحاظ اقتصادی و اجتماعی مترقیترند هم به لحاظ کالبدی و خدماتی برنامهریزیشدهترند و نیز وجود محلات حاشیهای بهویژه در نواحی شرقی شهر آبادان که هم به لحاظ اجتماعی و اقتصادی ضعیف و آسیبپذیرند هم به لحاظ توسعة کالبدی کمتر مورد توجه مدیریت شهری بودهاند به جداییگزینی و دوگانگی فضایی در شهر آبادان منجر شده است.
تحلیل,توزیع فضایی,توسعة اقتصادی- اجتماعی,خدمات شهری,شهر آبادان
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72675.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72675_b1c1fe2203398d2f774f73c949d4eb7a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
ارزیابی توسعۀ پایدار شهری با تأکید بر شاخصهای توسعۀ میانافزای شهری (مطالعۀ موردی: مناطق هشتگانۀ شهر اهواز)
1319
1337
FA
سارا
موزرمی
دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
sara.moozarmi@gmail.com
رحیم
سرور
0000-0001-9160-5598
عضو هیئت علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
sarvarh83@gmail.com
مجید ولی
شریعت پناهی
دانشیار گروه جغرافیا، دانشکدة علوم و انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یادگار امام خمینی (ره)، شهر ری، تهران
majidshareeatpanahi@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.261749.1007744
رشد روزافزون جمعیت شهری و افزایش مهاجرت به کلانشهرها از یک سو و فقدان برنامهریزیهای کارآمد، از سوی دیگر، علاوه بر افزایش دامنة ساخت و سازها در نقاط پیرامونی شهرها، استفادة بیرویه و ناصحیح از منابع و تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. توسعة میانافزا یکی از رویکردهای اصلی در مقابله با پدیدة پراکنش و رشد افقی شهرهاست. یکی از اصلیترین حوزههایی که در توسعة میانافزای شهر به آن توجه میشود زمینهای بایر و بلااستفاده در محدودة شهر است. توجه به ظرفیت بالای زمینهای بایر در شهر میتواند راه ما را در رسیدن به شهری پایدار هموار کند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی شاخصهای توسعة پایدار شهری با تأکید بر شاخصهای توسعة میانافزای شهری در شهر اهواز در قالب سه بُعد اجتماعی، کالبدی، و فضایی از طریق بررسی 33 شاخص است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی- تحلیلی است.همچنین، برایدستیابی به این هدف از ضریب آنتروپی شانون، مدل TOPSIS، و تحلیل خوشهای استفاده شده است. اطلاعات لازمه از طریق مطالعات کتابخانهای و با استفاده از آمار نامة سال 1395 شهر اهواز بهدست آمده است. نتایج حاصل از مدل تاپسیس نشان داد، به لحاظ ظرفیت توسعة میانافزا، با استفاده از شاخصهای منتخب بهترتیب مناطق 5 (589<sub>/</sub>0) و 1 (416<sub>/</sub>0) دارای بالاترین ضریب و بیشترین ظرفیت توسعة میانافزای شهری را دارا میباشند. مناطق 2 (024<sub>/</sub>0) و 7 (145<sub>/</sub>0) دارای کمترین ظرفیت توسعة میانافزای شهری در شهر اهواز را دارا میباشند. همچنین، مناطق 4 (923<sub>/</sub>0) و 6 (759<sub>/</sub>0) به لحاظ وضعیت توسعة پایدار شهری بهترتیب دارای بالاترین ضریب برخورداریاند و مناطق 5 (022<sub>/</sub>0) و 2 (177<sub>/</sub>0) نیز دارای کمترین ضریب برخورداریاند. نتایج بررسی وضعیت میزان برخورداری مناطق هشتگانة شهر اهواز به لحاظ شاخصهای منتخب توسعة پایدار شهری متفاوت است؛ بهطوریکه از لحاظ برخورداری از شاخص اجتماعی منطقة4، شاخص خدمات شهری منطقة 1، و شاخص کالبدی منطقة 4 دارای بیشترین میزان برخورداریاند و از نظر میزان عدم برخورداری (محرومیت) از لحاظ شاخص اجتماعی منطقة 5، شاخص کالبدی منطقة7، و از نظر شاخص خدمات شهری منطقة8 بهعنوان محرومترین مناطق از لحاظ برخورداری از شاخصهای منتخب توسعة پایدار شهری مشخص شدند.
آنتروپی شانون,توسعة پایدار شهری,توسعة میان افزا,شهر اهواز,مدل تاپسیس
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72896.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72896_6f25f30246403c56ee648052507ef26e.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تحلیل عوامل تبیینکننده و عناصر اثرگذار بر مشارکت شهروندی (موردکاوی اصفهان)
1339
1355
FA
محمد حسین
شریف زادگان
استاد توسعة اقتصادی و برنامهریزی منطقهای، دانشگاه شهید بهشتی، تهران
developmentworkers@gmail.com
حسین
قانونی
0000-0002-7043-4504
دکترای برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشگاه شهید بهشتی، تهران
hghanouni@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2019.272917.1007842
در مقالة حاضر به بررسی مشارکت شهروندی در شهروندان اصفهانی بالای 18 سال پرداخته شده است. عناصر بسیاری بر مشارکت شهروندان اثرگذارند: ساختارهای سیاسی، شرایط اقتصادی، ویژگیهای فرهنگی، و ... اما حتی اگر زمینههای مشارکت از سوی تصمیمگیران فراهم شود، تا زمانی که شهروندان برای مشارکت در امور مرتبط با زندگی آنان تمایلی نداشته باشند، فرایندهای مشارکتی شکست میخورند. از همین رو، شناسایی عناصر مؤثر بر مشارکت شهروندی میتواند زمینة اجرای مداخلات نهادی برای بهبود مشارکت شهروندی را فراهم کند؛ امری که مسئلة اصلی مقالة پیش روست. برای سنجش مشارکت شهروندی در شهروندان اصفهان 11 گویه انتخاب شد. نمونهگیری بهصورت خوشهای و با حجم نمونة 450 نفری انجام گرفت. علاوه بر گویهها، ویژگیهای بافتاری همچون سن، جنسیت، تحصیلات، شغل، نوع واحد مسکونی، نوع تملک واحد مسکونی، درآمد، مذهب، و قدمت سکونت نیز جمعآوری شد. سپس، با استفاده از نرمافزار SPSSپایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ 680/0 تأیید شد. تحلیل عاملی به شناسایی سه عامل (با مجموع تبیین واریانس 65 درصد) انجامید: «تعهد مدنی»، «تعهد فردی»، و «مشارکت در انتخابات». با ترکیب وزنی عوامل، شاخص «مشارکت شهروندی» محاسبه شد و درنهایت نقشة توزیع شاخص مشارکت شهروندی و عوامل آن در مناطق پانزدهگانة اصفهان ترسیم شد. برای سنجش اثر ویژگیهای بافتاری بر مشارکت شهروندی، از مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار SmartPLS استفاده شد. نتایج مدلسازی بیانگر آن است که عناصر بافتاری تحصیلات (217/0)، سن (162/0)، و موقعیت شغلی (101/0) با عامل «مشارکت در انتخابات» و «قدمت سکونت» (122/0)، «مذهب» (123/0)، و «نوع تملک واحد مسکونی» (122/0-) با عامل «تعهد مدنی» رابطة معنادار داشتهاند.
اصفهان,تحلیل عاملی,تعهد شهروندی,مدلسازی معادلات ساختاری,مشارکت شهروندی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72954.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_72954_3aa3ce52a748eb5e1939280987768c9f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
واکاوی نقش طرح های ساختاری- راهبردی در تحقق انگاره حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: منطقه 22 شهر تهران)
1357
1371
FA
منصور
عزیزی
دانشجوی دکترای شهرسازی، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
javadi.kave@gmail.com
رسول
درسخوان
استادیار گروه شهرسازی، دانشکدة هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
darskhan.s@gmail.com
محمدرضا
پورمحمدی
0000-0002-5231-7814
استاد دانشکدة جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکدة جغرافیا و برنامه ریزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
pourmohammadi@tabrizu.ac.ir
10.22059/jhgr.2019.271593.1007829
تغییر در نگرش به توسعه و فرایند آن برای شهرها از عوامل مهم در پیدایش زمینة تغییر رویکرد در برنامهریزی شهری به سمت استفاده از برنامهریزی ساختاری-راهبردی بود. این تغییر نتیجة تحولات سیاسی در جوامع برای استقرار دموکراسی و مشارکتپذیری دولتها در ادارة شهرهاست. برنامهریزی ساختاری-راهبردیو حکمروایی به شکل چارچوب مناسبی میتواند کمبود دموکراسی موجود مربوط به تصمیمگیری مرتبط با مسائل مهم محلی را پر کند که میتواند راه مهم دیگری برای ارائةمحتوای جدید به دموکراسی محلی باشد. برنامهریزی ساختاری-راهبردی هم فرایند هم محصولی است که موجبات تأمین بخشی از حکمروایی خوب شهری را مهیا میکند. استراتژی توسعة شهری در شهرهای مختلف تابع یک چارچوب واحد نیست؛ ولی حداقل به پنج موضوع مهم شهری توجه دارد: زیستپذیری شهر، پایداری زیستمحیطی، شکل فضایی شهر و زیرساختهای آن، منابع مالی، و حکمرانی شهر. استراتژی توسعة شهری بر این فرض مبتنی است که مسیر توسعة شهرها از طریق مداخلات استراتژیک جامعه، بخش خصوصی، و تشکلهای مدنی در زمان و به شیوة مناسب میتواند به شکل شگفتانگیزی تغییر یابد. هدف از این پژوهش واکاوی نقش طرحهای ساختاری- راهبردی در تحقق انگارة حکمروایی خوب شهری با نمونة مطالعاتی منطقة 22 کلانشهر تهران است. روش تحقیق کیفی (تحلیل محتوا) است. در این بخش با قاعدة اشباع نظری با 22 نفر مصاحبه شد. ساختار نمونه به شیوة تدریجی با رویکرد گلولة برفی در فرایند تحقیق مشخص شد. نتایج نشاندهندة وجود مشکلاتی عمده در ساختار مدیریت و قوانین شهری است.
تحقق,حکمروایی خوب شهری,طرح راهبردی- ساختاری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73244.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73244_4038ea61945b6291ed9a5b2b6c96e598.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تحلیل فضایی پراکنش خدمات عمومی شهری با استفاده از ماتریس فاصله اقلیدسی (مطالعه موردی: شهر یزد)
1373
1389
FA
عباسعلی
آروین
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
a_arvin@pnu.ac.ir
علیرضا
کیانی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری گرایش محیط زیست شهری، شهرداری اصفهان، ایران
kiyanialireza@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.275330.1007853
توزیع نامناسب و غیرعادلانة خدمات عمومی در شهرها به یکی از چالشهای مهم در برنامهریزی شهری تبدیل شده است. شهر یزد نیز، بهعنوان مرکز استان، از این قاعده مستثنا نبوده است. از این رو، هدف از این پژوهش تحلیل فضایی پراکنش خدمات عمومی در شهر یزد است. در این راستا،نخست موقعیت نقطهای نُه گروه خدمات اصلی و 32 گروه خدمات فرعی براساس نقشههای کاربری اراضی طرح تفصیلی مکانیابی و لایهبندی شد. سپس، هر یک از خدمات اصلی و فرعی با استفاده از تکنیک دلفی و پرسشنامة کارشناسان وزندهی شد. درنهایت، با استفاده از قابلیتهای سیستم اطلاعاتی جغرافیایی (فاصلة اقلیدسی و روش همپوشانی لایهها) پراکنش فضایی براساس وزن اختصاصیافتة هر یک از خدمات مذکور تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد درمجموع بهترین پراکنش فضایی مربوط به خدمات فضای سبز و ضعیفترین پراکنش فضایی در درجة اول مربوط به خدمات فرهنگی و سپس خدمات بهداشتی- درمانی است. بهطوریکه فضای سبز در سطحی معادل 71 درصد شهر یزد از پراکنش فضایی خوب و بسیار خوب برخوردار است و فقط در مساحتی معادل 6<sub>/</sub>10 درصد از شهر یزد پراکنش پارکها در سطح ضعیف و بسیار ضعیف قرار دارد. در حالی که خدمات فرهنگی و بهداشتی- درمانی بهترتیب در سطحی معادل 52 و ۹<sub>/</sub>۵۶درصد از شهر یزد خوب و بسیار خوب و در 48 و 1<sub>/</sub>43 درصد متوسط تا بسیار ضعیف است. بررسی نقشههای حاصل از پژوهش نشان میدهد پراکنشهای ضعیف و بسیار ضعیف در نواحی تازه توسعهیافتة شهر اتفاق افتاده است.
تحلیل فضایی,خدمات عمومی,شهر یزد,فاصلة اقلیدسی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73350.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73350_fde3578c14f210ee8cafd1ff93e14598.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
ارائه مدل اکتشافی ـ تجربی عوامل بازدارنده تحققپذیری طرحهای جامع شهری (مطالعۀ موردی: کلان شهر شیراز)
1391
1408
FA
جهان بین
میرزایی
دانشجوی دکتری شهرسازی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
j_mirzaei@yahoo.com
یعقوب
پیوسته گر
دانشیار گروه شهرسازی و معماری، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
peyvastehgar@gmail.com
حسین
کلانتری خلیل آباد
استاد جهاد دانشگاهی، گروه برنامه ریزی و مدیریت شهری پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، ایران
h_kalantari2005@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.286513.1007987
بهرغم صرف هزینههای کلان برای تهیة طرح جامع شهری، شواهد نشان میدهد این طرح در بسیاری از فضاهای شهری کشور با مشکل و چالش عدم تحققپذیری مواجه است. هدف از پژوهش حاضر، که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، شناسایی عوامل بازدارندة تحققپذیری طرح جامع شهری در کلانشهر شیراز است. جامعة آماری را مدیران و کارشناسان شهری و همچنین استادان دانشگاهی متخصص تشکیل میدهد که از میان آنها 170 نفر نمونة آماری درنظر گرفته شدهاند. ابزار اصلی پژوهش برای جمعآوری دادههای مورد نیاز پرسشنامة محققساخته است و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و Amosاستفاده شده است. نتایج نشان داد پنج عامل شناساییشده مهمترین بازدارندههای تحققپذیری طرح جامع در محدودة مطالعاتیاند که توانستهاند 7<sub>/</sub>69 درصد از واریانس متغیر وابستة پژوهش را تبیین کنند. عوامل شناسایی و درصد تبیین هر یک بهترتیب اهمیت عبارتاند از: ضعف عوامل مدیریتی (09<sub>/</sub>20)؛ ضعف فرایند تهیه، تدوین، و تصویب طرح (9<sub>/</sub>13)؛ بنیان مالی و اقتصادی ضعیف نهادهای متولی (15<sub>/</sub>13)؛ موانع اداری- قانونی (38<sub>/</sub>11)؛ و بیاعتنایی به بسترهای مشارکتی(18<sub>/</sub>11). همچنین، نتایج پژوهش نشان داد مدل تجربی نهایی عوامل بازدارندة تحققپذیری طرح جامع با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری در کلانشهر شیراز از برازش مناسبی برخوردار است و تأییدکنندة مدل اکتشافی شناساییشده است. همچنین، نتایج نشان داد نظارت دقیق علمی بر فرایند تهیه و تصویب و اجرای طرح، ممانعت از دخالت آرایشخصی و دیدگاههای سیاسی در فرایند تهیه، تصویب و اجرای طرح،و درنظرگرفتن مشارکت و همکاری شهروندان در همةمراحل تهیه، تصویب،و اجرای طرح بهترتیب با 145، 138، و 135 مورد تکرار مهمترین راهکارهای عملیاتی برای رفع موانع شناسایی شدهاند.
توسعة پایدار,طرح جامع,فضاهای شهری,کلانشهر شیراز
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73582.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73582_9e784e4126ced09cd8167c94568515c5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
مدلسازی توان اکولوژیک توسعه شهری براساس سنجه های سیمای سرزمین (مطالعه موردی: شهر شیراز)
1409
1432
FA
علی رضا
یوسفی مقدم
دانشجوی دکتری برنامه ریزی محیط زیست دانشگاه تهران، پردیس البرز، تهران، ایران
yosefimoghadamali@gmail.com
غلام رضا
نبی بیدهندی
استاد تمام دانشکدة محیط زیست دانشگاه تهران، دانشکدة محیط زیست، تهران، ایران
ghhendi@ut.ac.ir
حسن
هویدی
دانشیار دانشکدة محیط زیست دانشگاه تهران، دانشکدة محیط زیست، تهران، ایران
hoveidi@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2019.290379.1008019
در سالهای اخیر، تلاشهای برنامهریزی بر موضوعهای محیطی تأکید داشته است، از قبیل اینکه چگونه باید توسعه را جهتدهی و اداره کرد تا آسیبهای وارده بر محیط به کمترین میزان ممکن برسد. تصمیمات گرفتهشده در مرحلة برنامهریزی بدون توجه به محیط طبیعی و فیزیکی میتواند در جهت مخالف نیازهای طرح و برنامهریزی مناسب برای سرزمین حرکت کند. در برنامهریزی ملی باید به تعیین وظایف فضایی هر منطقه متناسب با توان اکولوژیکی آن و تخصیص عوامل فیزیکی توسعه توجه کرد. بنابراین، در طراحی استراتژی و سیاستهای مربوط به بخشهای برنامهریزی شهری باید ارزیابی توان اکولوژیک توسعه را مد نظر قرار داد و مدل بهینه برای آن طراحی کرد. در ایران نیز با توجه به اینکه درستی مدلهای اکولوژیک،بهرغم استفادة چند دهه، تا کنون برای توسعة شهری با استفاده از سیستم GISو سیمای سرزمین بررسی نشده است، با پیشرفت تکنولوژی، ضرورت دارد نخست مدلسازی اکولوژیک توسعة شهر انجام شود. سپس، با سیمای سرزمین و سنجههای آن منطبق شود. در این تحقیق تغییرات شهر شیراز و محدودة آن براساس تغییرات کاربری زمین بین سه دورة زمانی و دو دورة تغییرات در سالهای201۰-201۵ و دورة دوم 201۵-201۹ براساس استخراج تصاویر ماهوارهای از سری ماهوارههای لندست انجام شده است. پس از بررسی تغییرات و استخراج و مقایسة آن، به بررسی سهدوره تغییرات لنداسکیپ منطقة مورد مطالعه و تغییرات آن در اسکیپهای گوناگون پرداخته شده است و درنهایت به مدلسازی توسعة شهر شیراز با توجه به حفظ اکولوژیک منطقه و توسعة بهینة شهری آن پرداخته شده است.
تغییرات کاربری,توسعة اکولوژیک,سیستم اطلاعات جغرافیایی,شیراز,لنداسکیپ
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73631.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73631_58f2aa0b48706a9c4cf002e52b291e2a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
ارزیابی مطلوبیت طراحی فضاهای مسکونی برای معلولان جسمی- حرکتی با رویکرد شهر دوستدار معلولان (مطالعه موردی: شهر یزد)
1433
1452
FA
محمد رضا
رضایی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه یزد
rezaei58@gmail.com
شهاب الدین
حج فروش
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه یزد
shahabodinhajforoush@gmail.com
10.22059/jhgr.2019.288293.1008001
معلولان جسمی- حرکتی بخشی از افراد جامعهاند که همچون سایر شهروندان نیازمندمطلوبیت طراحی فضاهای مسکونیاند؛ بنابراین، هدف از اجرایاین پژوهش ارزیابی مطلوبیت طراحی فضاهای مسکونی برای معلولان جسمی- حرکتی با رویکرد شهر دوستدار معلولان در سطح شهر یزد است. این تحقیق ازنظرهدفکاربردی، ازنظرماهیت و روشتوصیفی از نوع پیمایشی است. مطالعات میدانی بهصورت پرسشنامه توسط 157 نفر افراد معلول جسمی- حرکتی (براساس جدول مورگان) بهصورت تصادفی در سطح شهر یزد تکمیلشده است. بهمنظور ارزیابی و رتبهبندی شاخصها، از تکنیک UTA و برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری در نرمافزار SPSS استفادهشده است. براساس نتایج بهدستآمده از تکنیک UTA و وزندهی شاخصهای مربوط، که به روش سلسلهمراتبی فولر انجامگرفته است، مشخص شد معیار ایمنی با وزن 437<sub>/</sub>0 در رتبة اول و معیار دسترسی با وزن 183<sub>/</sub>0 در رتبة آخر قرار دارد. در تحلیل همبستگی پیرسون مشخص شد بین میزان درآمد افراد معلول، مدت اقامت آنها در فضاهای مسکونی، و سطح زیربنای محل سکونتشان با سطح رضایت این افراد رابطة معناداری وجود ندارد؛ اما بین رعایت استانداردهای لازم در فضای سکونت با سطح رضایت معلولان رابطه برقرار است. تحلیل رگرسیونی نیز نشان میدهد رعایت استانداردها در فضای سکونت اولویت اول را در رابطه با سطح رضایت معلولان دارد و سطح زیربنای مسکونی، درآمد، و مدت اقامت بهترتیب اولویت دوم، سوم، و چهارم را دارا میباشند.درنهایت،میتوان نتیجه گرفت مطلوبیت طراحی فضاهای مسکونی برای معلولان جسمی- حرکتی میتواند به ایجاد شهر دوستدار معلولان در سطح شهر یزد منجر شود.
تکنیک UTA,شهر دوستدار معلولان,شهر یزد,فضاهای مسکونی,معلولان جسمی- حرکتی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73723.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_73723_64b7213738e00c39907ff99796154920.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تحول در نظام فعالیت و دگردیسی سازمان فضایی نواحی روستایی حاشیه زایندهرود (مطالعه موردی: ناحیه بنرود و جلگه (شهرستان اصفهان))
1453
1474
FA
محمد
قاسمی
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی، تهران، ایران
ghasemi_siani@yahoo.com
فرهاد
عزیز پور
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی- گروه جغرافیای انسانی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
azizpourf@yahoo.com
10.22059/jhgr.2019.261587.1007738
سازمان فضایی سکونتگاهها پیوسته از درون و از بیرون تحت تأثیر نیروهای متعدد (محیطی، اقتصادی-اجتماعی، تاریخی، و سیاسی) در حال دگرگونی و تغییر است. حاصل این تغییرات تحول در ساختارها و کارکردهای ناحیه و به تبع آن سازمان و ساختار نظام سکونتگاهی شهری و روستایی است. یکی از عناصر اصلی سازمان فضایی مناطق، شهرها و روستاها و جریانهای فضایی مابین آنهاست؛ چنانچه یکی از عناصر این سیستم دچار تحول شود، سایر عناصر نیز متأثر میشود. در این مقاله دگردیسی سازمان فضایی روستاهای بخش بنرود و جلگه در شهرستان اصفهان در اثر تحولات نظام فعالیت بررسی شده است. پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی و توسعهای است و با روش کیفی و مصاحبة عمیق تحولات شناسایی شدهاند. بهمنظور دستیابی به هدف تحقیق و در راستای پاسخگویی به سؤالات پژوهش، با رویکرد فضایی و نگرش سیستمی به تبیین تحولات ساختاری– کارکردی و تغییرات سازمان فضایی سکونتگاههای روستایی واقع در ناحیة مورد مطالعه (بخش بنرود و جلگة شهرستان اصفهان) در اثر تحول نظام فعالیت پرداخته شده است. نتایج بیانگر آن است که در اثر عواملی مانند محدودیت منابع آب و خاک، تضعیف نقش تولید کشاورزی، تضعیف نظام اقتصاد روستایی، کاهش نقش نیروی انسانی فعال در تولید، تضعیف ساختارهای بومی نظام بهرهبرداری از منابع آب در ساختار اشتغال به نفع بخش خدمات تغییری بهوجود آمده که این امر به رشد مهاجرفرستی انجامیده است. در نتیجه ساختار فعالیت تولیدی در منطقه به فروپاشی رسیده است و در اثر این امر سازمان فضایی منطقه از یک سازمان منظم و پایدار به سمت سازمانی قطبیشده با محوریت شهرگرایی به نقاط کانونی سوق داده شده است.
اصفهان,بنرود و جلگه,سازمان فضایی, نظام فعالیت,نواحی روستایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_74321.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_74321_312a51a89328abe657f82a241779838c.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
بررسی نقش متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان در سازمان های عمومی ارائه کننده خدمات شهری
1475
1492
FA
مهرداد
استیری
استادیار دانشکدة مدیریت دانشگاه تهران
mehrdadstiri@ut.ac.ir
سمیه
حسامی
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران
hesami.somayeh@gmail.com
بی بی مرجان
فیاضی
استادیار دانشکدة مدیریت دانشگاه تهران
mfayyazi@ut.ac.ir
فرزاد
رضا علی
دانشجوی کارشناسی مدیریت دولتی دانشگاه تهران
farzad.rezaali@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.298132.1008089
در شهرداریها، بهعنوان سازمانهای ارائهدهندة خدمات عمومی به شهروندان، نیروی انسانی مهمترین سرمایةسازمان محسوب میشود و هر چه این سرمایه کیفیت مطلوبتری داشته باشد، احتمال موفقیت، بقا،و ارتقای سازمان بیشتر خواهد شد. هدف اصلی از این تحقیق بررسی نقش برخی متغیرهای میانجی و تعدیلگر مهمی است که میتوانند بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان سازمانهای عمومی ارائهکنندة خدمات شهری تأثیرگذار باشند. بهطور خاص، در این مطالعه تأثیر تحقق قرارداد روانشناختی بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی حمایت سازمانی ادراکشده و نقش تعدیلگر درهمتنیدگی شغلی در کارکنان شهرداری تهران بررسی شده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری دادهها از نوع توصیفی-پیمایشی است. با بهرهگیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 291 نفر از کارکنان شهرداری منطقة 6 تهران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادههای جمعآوریشده با روش مدل معادلات ساختاری و رگرسیون سلسلهمراتبی تحلیل شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد تحقق قرارداد روانشناختی بر حمایت سازمانی ادراکشده و رفتار شهروندی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین، اثر مثبت و معنادار حمایت سازمانی ادراکشده نیز بر رفتار شهروندی سازمانی تأیید شد. به علاوه، دیگر یافتههای این مطالعه نشان داد حمایت سازمانی ادراکشده در رابطة میان تحقق قرارداد روانشناختی و رفتار شهروندی سازمانی نقش میانجی و درهمتنیدگی شغلی در رابطه میان حمایت سازمانی ادراکشده و رفتار شهروندی سازمانی نقش تعدیلگر مثبت دارد.
تحقق قرارداد روان شناختی,حمایت سازمانی ادراکشده,رفتار شهروندی سازمانی,درهم تنیدگی شغلی,مدیریت سازمان های شهری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75926.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75926_85d9667ee3bd520e577243f5d9796fbc.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
سامانه پارکینگ یاب شهروندمحور مبتنی بر تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره مکان آگاه
1493
1509
FA
محمدرضا
جلوخانی نیارکی
دانشیار گروه سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
mrjelokhani@ut.ac.ir
علیرضا
سرسنگی علی آباد
دانشجوی دکتری سیستم های اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
alirezasarsangi@ut.ac.ir
نرجس
محمودی وانعلیا
کارشناس ارشد سنجش از دور و سیستم های اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
mahmoodi.narjes.v@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.292755.1008036
مشکل پارکینگ یکی از موضوعات مهم در زندگی شهری است؛ زیرا بسیاری از شهروندان مقدار زیادی از انرژی و زمان خود را برای یافتن پارکینگ مناسب از دست میدهند. علاوه بر این، افزایش مصرف سوخت، حجم ترافیک، و رانندگیهای غیرضروری مشکلات اجتماعی، اقتصادی، و زیستمحیطی فراوانی برای شهروندان بهوجود میآورد. در همین راستا، در این مقاله یک سامانة شهروندمحور مبتنی بر تحلیل تصمیمگیری چندمعیارة مکانآگاه و GISبرای جستوجو و مسیریابی پارکینگها ارائه شده است. این برنامة کاربردی از سه بخش اصلی تشکیل شده که شامل دو بخش مدیریت پارکینگ محلی و مدیریت جامع پارکینگها در بستر وب و یک بخش پارکینگیاب مبتنی بر تلفن همراه است. بخشهای کاربردی مدیریت پارکینگ محلی و مدیریت جامع پارکینگها اطلاعات مربوط به هر پارکینگ را جمعآوریو به بخش کاربردی پارکینگیاب منتقل میکنند. شهروندان میتوانند با تعیین اولویت معیارهای موجود در بخش پارکینگیاب مناسبترین پارکینگ و مسیر دستیابی به آن را دریافت کنند. از این برنامه بهمنظور بهبود مسیریابی جای پارکدر شهر یزد استفاده شد. در ادامه، بهمنظور ارزیابی برنامه، از 55 نفر از شهروندانی که از آن استفاده کردهاند نظرسنجی شد. نتایج نشان میدهد 4/36 درصد از افراد شرکتکننده بیشتر از 10 بار در ماه و بیشتر در ساعات بعد از ظهر (6/63 درصد) و روزهای تعطیل (20 درصد) از این برنامه استفاده کردهاند. همچنین، این برنامه سبب کاهش زمان جستوجو (5/54 درصد به میزان کمتر از 10 دقیقه و 4/16 درصد بیش از 15 دقیقه) و افزایش کارایی استفاده از سیستمهای پارکینگ شده است.
پارکینگ یاب,تحلیل تصمیم گیری چندمعیارة مکان آگاه,سامانة شهروندمحور,مسیریابی,یزد,GIS
https://jhgr.ut.ac.ir/article_76301.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_76301_5ff0cd7814480251bf22dac237bd4450.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تبیین رهیافت های منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر قفقاز و آسیای مرکزی
1511
1528
FA
زهرا
پیشگاهی فرد
0000-0000-0000-0000
استاد گروه جغرافیای سیاسی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
zfard@ut.ac.ir
محمود
واثق
0000-0003-0283-3607
استادیار گروه جغرافیای سیاسی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
mahmoodvasegh@ut.ac.ir
محسن
زمانی
دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
zamani_m@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.294288.1008049
یکی از ضروریات دستیابی به سیاست خارجی کارآمد و مبتنی بر منافع ملی، منطقهگرایی است. در کدهای ژئوپلیتیکی قدرتهای طراز اول منطقهگرایی یک استراتژی فعال و بستری برای تعامل فزاینده با نظام جهانی تعریف شده است. تاریخ سیاست خارجی ایران نشان میدهد منطقهگرایی و الگوهای آن در دستور کار طراحان و تصمیمسازان دستگاههای سیاسی ایران از پیش تا پس از اسلام قرار نگرفته است؛ بهطوریکه از نظر تاریخی منطقهگرایی بهعنوان یک رهیافت و خطمشی در دولتهای مختلف حاکم بر ایران نادیده انگاشته شده است. غفلت از بهکارگیری رویکردها و خطمشیهای جغرافیایی تا حدی است که حتی دولتهای هخامنشی و ساسانی نیز نیازی به تعامل و منطقهگرایی با کشورهای تابعة خود احساس نمیکردند. با وجود این، جمهوری اسلامی ایران برای نیل به اهداف و منافع ژئوپلیتیکی خود ناچار از تدوین و بهکارگیری اصول و رهیافتهای منطقهگرایی است. در وضعیت فعلی، اصرار و پایبندی جمهوری اسلامی ایران به رویکرد صرف ایدئولوژیک در روابط خارجی خود تا حدی موجب غفلت از واقعیتهای پیرامونی و از دست رفتن ظرفیتهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی خود شده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با مبنا قراردادن رهیافت همتکمیلی به تبیین اصول و رهیافتهایی بهمنظور فعال کردن رویکرد منطقهگرایی در ساختار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز و آسیای مرکزی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد از میان رهیافتهای منطقهگرایی سه رهیافت همتکمیلی فرهنگی، همتکمیلی تمدنی و همتکمیلی ژئواکونومیک از جمله مهمترین رهیافتهای منطقهگرایی جمهوری اسلامی ایران در قفقاز و آسیای مرکزی محسوب میشوند.
آسیای مرکزی,جمهوری اسلامی ایران,قفقاز,منطقه گرایی,هم تکمیلی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_76588.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_76588_91c535871d6272f493fdbe7e50113627.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
4
2020
12
21
تعیین راهبردهای هیدروپلیتیکی ایران در حوضه آبریز اروند
1529
1549
FA
یاشار
ذکی
0000-0002-7117-0360
استادیار گروه جغرافیای سیاسی دانشکدة جغرافیای دانشگاه تهران
yzaki@ut.ac.ir
سجاد
نجفی
0000-0003-3594-3167
دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
najafi.s@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.296172.1008070
ضعف در مدیریت صحیح منابع آبی بهخصوص در حوضههای آبی مشترک بینالمللی، نداشتن دیپلماسی آبی کارآمد، و شیوة نامناسب بهرهبرداری از منابع آبی بینالمللی در قرن 21 به کمبود شدید و افزایش روزافزون نقش و اهمیت آب و منابع آبی در روند زندگی ملتها بهخصوص در منطقة خاورمیانه منجر شده و میتواند زمینهساز بحرانهای فراگیر منطقهای شود. از جمله حوضههای آبی مشترک در منطقة خاورمیانه حوضة اروندرود است که از حساسیت و جایگاه خاص بنا بر موقعیت ژئوپلیتیکی حاکم برخوردار است؛ در دورههای مختلف تاریخی روابط دو کشور همسایة ایران و عراق متأثر از نحوة بهرهبرداری و مالکیت این حوضة آبی بوده است. بنابراین، لزوم اتخاذ استراتژی مناسب در روابط دیپلماتیک ایران با عراق بر سر نحوة مدیریت و بهرهبرداری این حوضة آبی مشترک بسیار مهم است. در همین راستا، در تحقیق پیشرو، با استفاده از نظر خبرگان، به شناسایی عوامل محیطی تأثیرگذار در هیدروپلیتیک اروندرود اقدام شد و با استفاده از تحلیل ماتریس SWOTمشخص شد راهبرد هیدروپلیتیکی ایران در حوضة اروند تهاجمی است و در ادامه اولویتبندی راهبردهای احصاشده حاصل آرای خبرگی با استفاده از تحلیل سلسلهمراتبی AHPانجام گرفت و «تأکید به دولتمردان جهت توجه ویژه و اختصاص بودجة مناسب در راستای ارتقا و توسعة صنایع وابسته، تجهیزات زیربنایی و استراتژیک اقتصادی، هستهای، و نظامی کشور با استفاده از ظرفیتها و توان علمی و فنی و دانشگاهی درون کشور در راستای دستیابی به توازن و برتری نسبی نسبت به عراق» با کسب وزن (412<sub>/</sub>0) اولویتدارترین و مؤثرترین راهبرد انتخاب شد.
اروندرود,دیپلماسی آب,راهبرد,رودخانة مرزی,هیدروپلیتیک
https://jhgr.ut.ac.ir/article_77223.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_77223_f71a4943f12475b5d5e6218d3df692ef.pdf