دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
آسیبپذیری بافتهای فرسوده بخش مرکزی شهر تهران در برابر زلزله (مورد: منطقه 12)
1
18
FA
مهشید
منزوی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت معلم تهران
mahshidmonzavi@yahoo.com
محمد
سلیمانی
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت معلم تهران
سیمین
تولایی
استاد گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت معلم تهران
simintt@yahoo.com
اسماعیل
چاووشی
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت معلم تهران
chavooshi@milinator.com
Extended Abstract
Introduction
Urban vulnerability to environmental disasters in countries with high environmental risks has converted into a severe issue. Even though the relevant literature indicates that corresponding studies urban historical deteriorated physical structures started seven decades ago, literatures pertaining vulnerability to earth quake go back to mid 1970s.Vulnerability to environmental risks, particularly to earthquake, has become an important issue for urban scientists,engineers and urban managers in countries and regions with perilous natural environment,as is the case for Tehran’s earthquake prone location. Metropolitan of Tehran, the capital city of Iran is an economic,communicative, and cultural hub not only in regional level, but also in national and international level. Geographically, Tehran is a city with an unsafe natural location between two great faults in the north and in the south.These faults particularly threaten the deteriorated and central textures.
Metodology
To help diminishing the vulnerability of this part of the city, in this work vulnerability of deteriorated area of central Tehran to earthquake, from the view of urban geography and considering the first level of urban crisis management ,is analyzed. The study deals with vulnerability of urban deteriorated physical structures located in zone 12 to earthquake which is highly vulnerable. Separate analysis of seven factors, including population, age of the buildings, structure, surface area of the buildings, compatibility,access to open public areas,and accessibility, along with the dynamism of zone12, are used with the suggested model to discuss the results of different variable combinations. The distributions of these variables in the regional blocks and the vulnerabilities of these blocks have been used in the desired functions to perform the analyses based on the total weight of the variables in the urban zones and blocks of the region.
Discussion
This study suggests that with regard to both “vulnerable created” and” vulnerable subjected” urban physical buildings located in central parts of Tehran,distance from open spaces, accessibility to vulnerable sites, age of the buildings and type of the construction materials are among the most important variables.The overall results prove the importance of all of the chosen variables in vulnerability of this specific zone.Taking into account the“Harmful Systems”and“Affected Systems”in the urban system and the deteriorated texture of central Tehran, accessibility to open public areas, access to roads, age of the buildings, and materials used in the structure, have respectively the highest impact on vulnerability to earthquake.Also,regional and ultra regional dynamism, considerably affect the deterioration rate and vulnerability to earthquake.Those mentioned variables along with areal economic distribution,dependent upon intra-regional economic activities concentrated in zones 12 and 13, leading to a daily flow of population of nearly 800.000 people in zone12,have increased the Vulnerabilities of this part against earthquake.Resident population distribution in zone12 follows a nonintensive pattern,which leads to a reduction in the role of this specific variable in the regional vulnerability to earthquake.Deterioration of the urban texture in zone12, works as a“Harmful System”;and based on the theoretical framework used in this work,the dynamism of the activities is a“Harmful System”as well.This is resulted from the fact that the dynamism of activities is one of the major factors of deterioration of the textures in zone12.
Conclusion
Analysis of the skeletal characteristics of zone12showed that almost all of the skeletal characteristics all over this zone, are considered“Harmful Factors”when it comes to vulnerability to earthquake.But three variables of buildings’ age,texture pattern, and accessibility have higher significances.With the outcomes and results of this research,and its original idea, and considering the theoretical, and analytical framework used,it can be said that the deteriorated textures of central Tehran are in themselves, and also in connection to a set of small and large interconnected systems.At the same time,understanding these textures as“Vulnerable Systems”is not possible, due to the reason that “Vulnerabl Systems” always need“Harmful Systems”to complement them.Theoretically,understanding the vulnerabilities of the deteriorated texture of central Tehran is possible through a systematic view of“harmful and affected systems”in connection to other close and far textures of Tehran,as a“single urban body”.With this viewpoint,the resulting principles of this research can be used in analyzing the other parts of central Tehran.Therefore,using any of the existing theories without considering this point in the analysis is not useful in understanding the reality of vulnerability of city earthquake.
آسیبپذیری,بافتهای فرسوده,بخش مرکزی.,زلزله,مخاطرات محیطی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24467.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24467_f04bff950168580ff4121f2c7dabeebe.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
ارزیابی و تحلیل کارایی سامانه حملونقل BRT و رضایت عمومی از آن در کلانشهر تهران
19
38
FA
بهزاد
عمرانی زاده
دانشجوی دوره دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
omranzadeh@milinator.com
مهدی
قرخلو نره
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه تهران
mehdegh@yahoo.com
احمد
پور احمد
استاد گروه جغرافیا، دانشگاه تهران
روند رشد شتابان کلانشهرها در جهان، توأم با افزایش جمعیت در این شهرها، مشکلات متعددی را مانند معضل ترافیک و اختلال در سامانه حملونقل درونشهری بهوجود آورده است. از این رو، معضل مذکور از چالشهای اساسی فراروی برنامهریزی شهری در اواخر قرن بیستم بوده که بر دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری تأثیر نهاده است. افزایش سریع وسایل حملونقل موتوری ـ بهویژه اتومبیل ـ و استفاده زیاد از آن در شهرهای کشور و مشخصاً در کلانشهر تهران همراه با رشد جمعیت و گسترش بیرویه آن و نیز عدم برنامهریزیهای علمی و جامع و مشکلات عدیده سیستم حملونقل عمومی باعث بروز مشکلاتی نظیر آلودگیهای شدید زیستمحیطی، تراکمهای ترافیکی زیاد و خستهکننده، اتلاف زیاد وقت شهروندان، مصرف بیش از حد انرژی، ناامنی مسیرها و تصادفات شده است. بدین ترتیب، زندگی در این محیطها دشوار شده و از نظر رفاه و آسایش دچار تنزل گشته است. سامانه حملونقل BRT سیستم سریع اتوبوسی است، که در کنار توسعه سامانه مترو در قالب سیاست توسعه حملونقل همگانی در کلانشهر تهران برای تسهیل حملونقل عمومی و مقابله با مشکلات مذکور بهوسیله شهرداری در پیش گرفته شده است. پژوهش حاضر ضمن بررسی ساختار تجهیزاتی، معیارها و استانداردهای سامانه حملونقل BRT، براساس روش مطالعات کتابخانهای و پژوهش میدانی به ارزیابی عملکرد این سامانه در کلانشهر تهران پرداخته است. برای بررسی نمونه موردی خط یک سامانه BRT تهران مورد نظر بوده است. تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته که بر اساس تحلیل پرسشنامه و اطلاعات سازمانهای مربوط و بهرهگیری از آزمونهای نرمافزار SPSS استوار بوده است، ضمن وجود برخی مشکلات کارکردی و شکلی این سامانه در کلان شهر تهران، حاکی از تأثیرات مثبت این سامانه بر حملونقل عمومی و تأثیرات مطلوب زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی آن در این شهر است، بهطوریکه رضایت مردم را به میزان زیادی تأمین کرده است.
حملونقل شهری,حملونقل عمومی,سامانه BRT,کلانشهر تهران.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24468.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24468_1a5a438b33029cfb760fc86604d4d928.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
برنامهریزی و ساماندهی فضایی ـ مکانی خدمات بهداشتی و درمانی با استفاده از GIS مورد: شهر زنجان
39
58
FA
عیسی
ابراهیم زاده
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان
محسن
احد نژاد
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه زنجان
حسین
ابراهیمزاده آسمین
استادیار گروه برنامهریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان
ebrahimzadehasmin@milinator.com
یوسف
شفیعی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان
shafei@milinator.com
در اغلب شهرها عدم تخصیص متناسب فضا و جایابی بهینه عناصر خدماتی و کالبدی شهر، بهویژه مراکز درمانی (بیمارستان) و تعداد عوامل مؤثر در مکانیابی این مراکز، افزایش روزافزون مشکلات شهری و شهروندان را بهدنبال داشته است و دارد. لذا این امر لزوم استفاده از روشهای مؤثر و سیستمهای رایانهای در مکانیابی بهینه این مراکز را بیش از پیش آشکار ساخته است. هدف عمده این پژوهش، ارزیابی نحوه توزیع مراکز درمانی (بیمارستان) و مشخص کردن نواحی محروم از این خدمات در شهر زنجان با توجه به استانداردها و ضوابط مکانیابی بیمارستان بوده است. سپس با بهرهگیری از امکانات سامانههای اطلاعات جغرافیایی و با تحلیل شبکه در تعیین شعاع عملکردی و توزیع فضایی بیمارستانها و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از شاخص همپوشانی برای مکانیابی بهینه فضاهای شهری بهمنظور احداث بیمارستان در این شهر اقدام شد، که خود میتواند راهنمای عمل برنامهریزان و مسئولان بهداشت و درمان و نهادهای متولی امر ساختوساز بیمارستان باشد. در این تحقیق دادههای مکانی از روی نقشههای رقومی و خطی تهیه و دادههای توصیفی نیز با استفاده از آمار و پژوهشهای میدانی، جمعآوری گردید و به پایگاه اطلاعاتی متصل شد. آنگاه برای هر یک از عوامل تأثیرگذار در مکانیابی مراکز درمانی (بیمارستان)، لایههای مرتبط همچون سازگاری اراضی، نزدیکی به مرکز مناطق، یکی به مراکز آتشنشانی، دسترسی به شبکههای ارتباطی درجه یک، فاصله از کارگاههای صنعتی موجود، نزدیکی به پارکهای منطقهای، شیب منطقه و فاصله از مرکز محلهها تهیه شد و در هر لایه حریم کاربریها مشخص گردید؛ و با رویهمگذاری لایههای مذکور براساس الگوها و ضوابط مشخص، به تحلیل و بررسی آن پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش مشخص ساخت که مکان فعلی اکثر مراکز درمانی (بیمارستانها) در شهر زنجان با معیارهای علمی و ضرورتهای این کاربری مطابقت ندارد. در عین حال یافتههای حاصل از این تحلیل نشان میدهد که نیاز کنونی شهر زنجان به مراکز درمانی با توجه به سرانههای شهری، حداقل 7 بیمارستان است که مسئولان شهر میتوانند از 11 نقطه استخراج شده از GIS، برای رفع این کمبود استفاده کنند.
بیمارستان,زنجان.,سامانه اطلاعات جغرافیایی,مدل تحلیل شبکه,مکانیابی بهینه
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24469.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24469_a2f7bb24c7950882d690994b739b6466.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
نقش استراتژی توسعه شهری (CDS) در سیاستهای تأمین مسکن گروههای کمدرآمد شهری، مطالعه موردی: شهر رشت
59
82
FA
رحیم
حیدری چیانه
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تبریز
سده خدیجه
رضاطبع ازگمی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تبریز
rezatabazgoumi@milinator.com
برنامهریزی شهری در ایران همواره از رویکرد برنامهریزی سنتی تأثیر پذیرفته است و بر این اساس اغلب تبعات مثبت برنامههای شهری نصیب گروههای با درآمد بالاتر میشود. از اینرو سیاستهای تأمین مسکن گروههای کمدرآمد شهری، غالباً متوجه گروههای غیرهدف میگردند و در نتیجه این گروهها نه تنها به حاشیه این برنامهها، بلکه عملاً بهسوی حاشیه شهرها و حاشیهنشینی رانده میشوند. از سال 1999 با تأسیس سازمان ائتلاف شهرها و با پشتیبانی بانک جهانی و مرکز UN HABITAT، استراتژی توسعه شهری (CDS) با هدف کاهش فقر شهری و بهبود مسکن گروههای کمدرآمد، در بیش از 250 شهر جهان سومی اجرا شده، که نتایج موفقی نیز داشته است. رهیافت CDS معتقد است که در شهرهای جهان سوم، آینده هماکنون است؛ و از اینرو فارغ از اهداف بلندمدت و انعطافناپذیر طرحهای جامع و با تأکید بر اصل اجرا و مشارکت شهروندان، با چالشهای روزمره آنان از جمله مسکن، مستقیماً روبهرو میشود و نیز بخش عمدهای از امکانات مورد نیاز طرحها ـ از جمله نیروی انسانی، مدیریت و مصالح ساختمانی ـ را از طریق منابع محلی تأمین میکند. در تحقیق حاضر 23 ویژگی 330 خانواده ساکن واحدهای اجاره به شرط تملیک شهر رشت، که همسو با سیاست تأمین مسکن گروههای کمدرآمد احداث شدهاند، جمعآوری گردید. نحوه تأمین منابع مالی و بازپرداخت آنها، بعد خانوار، اشتغال، میزان درآمد و تحصیلات، معیارهای انتخاب مسکن و هزینههای رفت و آمد، از مهمترین این ویژگیها محسوب میشوند. تجزیه و تحلیل نتایج بهدست آمده نشان میدهد که گرچه هدف اصلی احداث این خانهها تأمین مسکن گروههای کمدرآمد شهری در رشت بوده است، اما اغلب ساکنان آنها، متعلق به گروههای متوسط و متوسط به بالا هستند. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا ضمن بررسی و تحلیل سیاستهای تأمین مسکن در ایران، به اهمیت و جایگاه CDS در این حوزه بپردازد.
برنامهریزی سنتی,تأمین مسکن,رویکرد CDS,شهر رشت.,گروههای کمدرآمد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24470.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24470_8b5cbe005a69a555cecc664b07d49388.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
چالشها و موانع برنامهریزی توسعه منطقهای در ایران
83
98
FA
فرانک
سیف الدینی
دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
seifolddini_faranak@hotmail.com
موسی
پناهندهخواه
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
panahandehkhah@mailinatour.com
مصطفی
قدمی
استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه مازندران
از زمان پیدایش تفکر برنامهریزی، یعنی اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی با روی کارآمدن رضاشاه تاکنون برنامهریزی و توسعه منطقهای در کشور همواره مطرح بوده است. این نکته مهم که در طول برنامههای عمرانی کشور قابل نقد و بررسی است، در مدت زمان نزدیک به نیمقرن مسیر پرفراز و نشیبی را بدون تحول و تکامل مثبت سپری کرده است. بهرغم این سابقه طولانی، نتایج مورد انتظار یعنی توسعه متعادل منطقهای در کشور حاصل نشده است. به نظر میرسد نظام برنامهریزی تمرکزگرای بخشینگر هرگز نتوانسته است توسعهای همگون با مزیتها و تنگناهای مناطق را محقق سازد و بیتعادلی در توسعه منطقهای کشور پیامد آن بوده است. این مقاله با هدف بررسی موانع توسعه منطقهای در ایران در دو مقطع زمانی قبل و بعد از انقلاب تدوین شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است. در وهله اول تمامی منابع و اسناد اولیه و ثانویه مرتبط با برنامهریزی و توسعه منطقهای گردآوری و مرور گردید و سپس با استنتاج مهمترین متون به بررسی و تحلیل مطالب گردآوری شده همسو با هدف مقاله پرداخته شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که اصلیترین مانع توسعه منطقهای در کشور به نظام برنامهریزی آن برمیگردد. تمرکزگرایی، بخشینگری، فقدان فرهنگ برنامهریزی در سطوح مدیریتی، فقدان بسترهای قانونی، وابستگی به درآمدهای نفتی، نقصان منابع داده و اطلاعات، ضعف برنامهها و کمبود نیروی متخصص در نظام برنامهریزی از جمله ویژگیهای این نظام برنامهریزی بوده است. بهعلاوه، فقدان رویکرد حکمروایی خوب شهری و همچنین عدم درک و یا درک ضعیف از اهمیت و ضرورت آن در برقراری نظام مطلوب مدیریت و برنامهریزی، این کمبودها را تشدید کرده است.
ایران.,بخشینگری,تمرکزگرایی,موانع توسعه منطقهای,نظام برنامهریزی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24471.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24471_e7f35e044533a7ea58d4612c4f6ccadf.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
سنجش و تحلیل عوامل مؤثر بر حکمروایی روستایی در حکومتهای محلی(مطالعه موردی: شهرستان قزوین)
99
118
FA
علیرضا
دربان آستانه
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
محمد رضا
رضوانی
دانشیار دانشکده جغرافیا ، دانشگاه تهران
rrezvani@ut.ac.ir
سید حسن
مطیعی لنگرودی
استاد دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
سید علی
بدری
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
مفهوم حکمروایی محلی کمتر از یک دهه است که در پژوهشهای مدیریت محلی با الهام از اصول حکمروایی خوب وارد شده است، اما کارکرد آن در بهرهبرداری بهینه از منابع موجود با رویکرد اثربخشی، شفافیت و پاسخگویی حکومتهای محلی، برابری در ارائه خدمات و جلب مشارکت همه کنشگران عرصه مدیریت محلی باعث شده است تا به سرعت به عنوان مبنای ارزیابی حکومتهای محلی مورد توجه قرار گیرد. مطالعه حاضر با هدف سنجش و تحلیل حکمروایی روستایی و بررسی عوامل مؤثر بر آن در حکومتهای محلی شهرستان قزوین به اجرا درآمد. رویکرد تحقیق پیمایشی ـ دلفی است. حجم جامعه آماری شامل کلیه بخشداران شهرستان، مدیران 60 مدیریت محلی (60 دهیار و 60 عضو شورای اسلامی روستایی) و 357 سرپرست خانوار روستاهای ذیربط است، که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی انتخاب شدند. در رویکرد دلفی حجم جامعه آماری شامل 28 نفر از صاحبنظران ذیربط است که به صورت تصادفی انتخاب شدند و دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. بهمنظور تحلیل سطح حکمروایی روستایی از روش شاخصسازی پارامتری و بهمنظور رتبهبندی حکومتهای محلی مورد مطالعه از تکنیک «شباهت به گزینه ایدهآل» (TOPSIS) و بالاخره برای بررسی عوامل مؤثر بر حکمروایی روستایی از تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان میدهد که میانگین نمایه حکمروایی روستایی در حکومتهای محلی (دهیاریها و شوراهای اسلامی) مورد مطالعه 06/51 درصد و در سطح ابعاد چهارگانه «عملکردی» 2/49، «برابری» 7/54، «مشارکتی» 4/52 و «پاسخگویی» 1/50 درصد است. این نمایه در 50 درصد از حکومتهای محلی در وضعیت نامناسب، در 40 درصد در وضعیت متوسط است، و تنها 10 درصد حکومتهای محلی دارای حکمروایی روستایی مناسبی هستند. همچنین بررسی نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که متغیرهای «مساحت» و «جمعیت روستا»، «رضایت شغلی»، «سطح تحصیلات» و «سبک مدیریت دهیار»، «ضریب انسجام اجتماعی روستاییان»، «تعامل دهیاری با دهیاریهای همجوار»، «تجربه دهیار» و «متغیر استقرار و تجهیز دهیاری» به ترتیب مهمترین متغیرهای مؤثر بر حکمروایی روستایی در حکومتهای محلی مورد مطالعه بهشمار میآیند.
اثربخشی,پاسخگویی,حکمروایی روستایی,حکومت محلی,دهیاری.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24472.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24472_acacd50c44f28df78748adee14be3ae2.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
جایگاه حقوق گردشگران خارجی از نگاه اسلام و قوانین حقوقی جمهوری اسلامی ایران
119
140
FA
رسول
افضلی
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
امین
فرجی ملائی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
farajiamin55@yahoo.com
محمد
شعبانی فرد
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
shabanifard@milinator.com
گردشگری به عنوان صنعت نوظهور عصر جدید، به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان تبدیل شده است. بسیاری از برنامهریزان و سیاستگذاران توسعه نیز از صنعت گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد میکنند. این رویه کشورها را واداشته است تا با اتخاذ محدودیتها و راهحلهایی، آن را در جهت پایدار هدایت کنند. بنابراین تدوین قوانین و مقرراتی بهمنظور حمایت از گردشگران (توریستها) و ایجاد امنیت برای آنها امری ضروری است، زیرا ورود گردشگران خارجی به هر کشور و رونق گردشگری خارجی تا حد زیادی با قوانین و مقرراتی که از حقوق آنها حمایت کند، مرتبط است. نخستین اقدامات در زمینه گردشگری در سالهای پس از انقلاب صنعتی آغاز شد و به این ترتیب در ایران نیز گردشگری با قدمت چندهزار ساله از سالهای 1314 جنبه قانونی به خود گرفت.
امروزه ابعاد حقوقی گردشگری در چارچوب جغرافیای سیاسی کشورها اهمیت بالایی دارد. بر این مبنا، هدف این مقاله تحلیلی از جایگاه حقوقی گردشگران در قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی ایران و اندیشه اسلامی است. برای بررسی موضوع، از تکنیک تحلیل محتوا به عنوان رویهای عمومی استفاده شده و برگزیدهای از قوانین و مقررات که به آنها عمل و استناد میشود مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته است. با توجه به بررسیهای صورت گرفته در منابع موجود با وجود تمام تلاشها از سوی ارگانهای درگیر، هنوز تعریف مشخصی از حقوق گردشگر خارجی (به عنوان شهروند در جامعه جهانی) در مجموعه قوانین مدون صورت نگرفته و اندیشه حقوق شهروندی گردشگر تبیین نشده است. همچنین اندیشه اسلامی با وجود عمق و غنای آن چندان با شرایط عصر کنونی سازگار نیست، و نیاز به نوعی بازنگری در چارچوب فرهنگ بومی دارد.
اسلام,حقوق گردشگران جمهوری اسلامی ایران.,قانون,گردشگری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24473.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24473_22bb667949f3998563827cb349852092.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42
3
2010
10
23
بازشناسی قابلیتهای نوسازی در بافتهای فرسوده بخش میانی بر پایه ویژگیهای اجتماع و فضا مطالعه موردی: محله 19 از منطقه 17 شهر تهران
141
156
FA
محمد صابر
باقریان
مربی گروه شهرسازی، دانشگاه امام خمینی
ms_bagheryan@yahoo.com
وسعت بالای بافتهای فرسوده شهری از یک سو و آسیبپذیر بودن این فضاها در قبال سوانح طبیعی (بهویژه زلزله) از دیگر سو، نوسازی آنها را به یکی از مسائل اساسی در حوزه شهرسازی تبدیل کرده است. مقاله حاضر در پی آن است تا محله 19 از منطقه 17 شهرداری تهران را به عنوان یکی از بافتهای فرسوده در بخش میانی شهری با رویکردی ترکیبی و بر پایه ویژگی اجتماع از یک سو مورد مطالعه قرار دهد، و ویژگی فضا و نحوه برخورد با این بافتها را با تکیه بر نظم درونی آنها از سوی دیگر، با رویکردی منطقی به دست دهد. نظام کالبدی محدوده مورد مطالعه برگرفته از شهرسازی معاصر است و نظام اجتماعی آن از جوامعی مهاجر با خردهفرهنگهای متفاوت اما همبسته، به ودیعه گرفته شده است که در ترکیبهای طایفهای ـ زبانی، انسجام اجتماعیشان را بهطور نسبی تا به امروز حفظ کردهاند. چنین امری ارزش زیست و سکونت این بافت را بهطور نسبی ـ به رغم فرسودگی آن ـ به همراه داشته است. از سوی دیگر، فضا دارای ویژگی تجانس در حوزههای مسکن و سکونت است که این عامل نیز تنوعپذیری را کاهش دارد و انسجام کالبدی آن را به طور نسبی تضعیف کرده است. یافتههای تحقیق حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از شیوه پیمایش میدانی (مشاهده و پرسشنامه) انجام شده است، نشان میدهد که ضعف همبستگی بین اجتماع و فضا در مراحل تکوین و بهرهبرداری با گذشت زمان موجبات تضعیف و فرسودگی ساختار اجتماعی ـ کالبدی را فراهم میآورد. بازخوانی این فضای تحقیق به روش علمی میتواند درک قابلیت و ضعفها را در این دو حوزه (اجتماع و فضا) به دست دهد و زمینه را برای بهکارگیری یافتهها در مرحلهنوسازی فراهم سازد.
انسجام اجتماعی,انسجام کالبدی,بافت فرسوده شهری,تجانس,نوسازی.
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24474.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24474_a4d2fba142ed22c1f7d1bff79144a832.pdf