دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
ارزیابی مسکن گروههای درآمدی و ارائه برنامه تأمین مسکن اقشار کمدرآمد(نمونه موردی: استان لرستان)
1
21
FA
کرامت اله
زیاری
0000-0001-9135-4768
استاد دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
zayyari@ut.ac.ir
فریاد
پرهیز
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه زنجان
parhiz@milinator.com
حافظ
مهد نژاد
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
mahdnezhad@milinator.com
حسن
اشتری
کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
ashtari@milinator.com
مسکن کالایی با دوام، غیرمنقول، چندبعدی، غیرهمگن و بسیار پرهزینه است و در سازمان اجتماعی فضا نیز نقش بسیار مؤثری دارد. فقر مسکن یکی از جلوههای بارز کشورهای در حال توسعه بهشمار میآید. بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، در سال 2000 بیش از 600 میلیون نفر دارای مسکنهای غیراستاندارد بودهاند. بر همین مبنا و با توجه به نتایج بررسی نویسندگان، هماکنون نزدیک به دوپنجم جمعیت شهرهای استان لرستان در محلههایی غیرمقاوم و محروم از فضاهای مناسب و زیست درونی استقرار دارند. هدف این مقاله ارزیابی وضعیت مسکن گروههای درآمدی و ارائه برنامه برای اقشار کمدرآمد، با استفاده از تکنیکهای آماری مورد استفاده در برنامهریزی مسکن بهمنظور کمک به این برنامهریزی در استان لرستان است. روششناسی (متدولوژی) مقاله بنیادی ـ کاربردی است. متغیرهای مورد بررسی مشتمل بر مساحت زیربنا برحسب دهکهای درآمدی، برآورد تابع مخارج خانوار، برآورد تابع پیشنهاد اجاره در نقاط شهری استان به تفکیک دهکهای درآمدی، میزان یا درصد مالکیت و اجارهنشینی، وضعیت شغلی سرپرستان خانوارها، گروههای غیرمالک برحسب دهک، توان مالی خانوار، خط توانمندی خانوار، خط فقر نسبی و مطلق خانوار در تأمین مسکن، برآورد حجم نیاز سکونتی خانوارهای فقیر، برنامه تأمین مسکن گروههای کمدرآمد و منابع مالی تأمین مسکن است.
استان لرستان.,برنامهریزی مسکن,دهکهای درآمدی,فقر نسبی و مطلق,مسکن غیراستاندارد,مسکن گروههای کمدرآمد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24475.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24475_2b8a31bd5d3879a98aced53e35f0a261.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
نقش ظرفیتسازی در کاهش تأثیرات مخاطرات طبیعی (زلزله) در مناطق روستایی با تأکید بر روشهای کمّی (مطالعه موردی: مناطق زلزلهزده شهرستان خدابنده)
23
39
FA
مهدی
پور طاهری
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
جمشید
عینالی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس
einali@milinator.com
عبدالرضا ارکن الدین
افتخاری
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
کشور ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی از مستعدترین مناطق جهان از نظر بروز مخاطرات طبیعی و بهویژه زمینلرزه است، بهطوری که از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زمینلرزه، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. با نگاه اجمالی به نقشههای پهنهبندی زمینلرزه، میتوان دریافت که بیشتر سکونتگاههای پرجمعیت روستایی و شهری کشور در دامنههای البرز و زاگرس واقعاند که از لحاظ تهدید مخاطرات طبیعی و بهویژه زلزله آسیبپذیری نسبتاً بالایی دارند. از طرفی دیگر، تفاوت در ظرفیتهای موجود سکونتگاهها در میزان اثرپذیری متفاوت آنها از تأثیرات ناگوار زلزله، سطح آسیبپذیریشان را نیز از یکدیگر متفاوت میسازد. به همین خاطر تأکید این پژوهش، بررسی ظرفیتها و آسیبپذیری سکونتگاههای روستایی در برابر خطر زمینلرزه در مناطق روستایی شهرستان خدابنده است. پژوهش حاضر درصدد اندازهگیری میزان ظرفیتهای اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی مناطق روستایی مورد مطالعه بهمنظور مقابله با تأثیرات مخاطره زلزله و تبیین عملی نقش ظرفیتسازی و یا تقویت ظرفیتهای موجود با هدف کاهش تأثیرات زمینلرزه در منطقه روستایی مورد مطالعه است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، از روشهای اسنادی و میدانی با تأکید بر تکمیل پرسشنامه نزد 321 نفر سرپرست خانوار روستایی در 37 روستا، استفاده شده است. پس از جمعآوری دادهها، به تحلیل آنها در محیط SPSS اقدام گردیده است. نتایج تحقیق، از کافی نبودن ظرفیتهای موجود در منطقه روستایی مورد مطالعه برای کاستن از تأثیرات و آسیبپذیری خطر زمینلرزه حکایت دارد.
آسیبپذیری,سکونتگاههای روستایی,شهرستان خدابنده.,ظرفیتسازی,کاهش تأثیرات زلزله
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24476.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24476_4e9f4f91254ce4326e6814d08387f272.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
بررسی جغرافیایی کانونهای جرمخیز شهر زنجان(مورد مطالعه: جرایم مرتبط با مواد مخدر)
41
59
FA
محسن
کلانتری
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه زنجان
سمیه
قزلباش
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه زنجان
ghezelbash@milinator.com
بامشاد
یغمایی
کارشناس ارشد سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی، دانشگاه تربیت مدرس
yaghmaie@milinator.com
بروز انواع ناهنجاریهای اجتماعی، و از همه مهمتر وقوع جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر زنجان، از مشکلات عمدة این شهر در مقطع کنونی و دغدغهای برای مدیران شهری و دستاندرکاران قضایی و انتظامی آن است. این پژوهش با هدف تحلیل سازمان فضایی این ناهنجاریها در شهر زنجان و شناسایی الگوهای مکانی و عوامل تسهیلکننده ارتکاب این جرایم و بهمنظور مقابله و کنترل محدودههای آلوده به آنها، با استفاده از مدلهای آماری و گرافیکی و سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام گرفته است. روش پژوهش در این مقاله تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی و تحلیل الگوهای فضایی توزیع جرایم در سطح شهر زنجان از آزمونهای مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار و آزمون خوشهبندی و شاخصهای نزدیکترین همسایه و تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی جرایم مرتبط با مواد مخدر است که در دوره زمانی یکساله ـ از فروردین لغایت اسفند سال 1383 ـ در محدوده قانونی شهر زنجان به وقوع پیوسته است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که توزیع فضایی جرایم مورد بررسی در شهر زنجان از الگوی خوشهای و متمرکز پیروی میکند و مهمترین کانون جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر زنجان بر منطقه اسکان غیررسمی بیسیم (نجفآباد) انطباق یافته است. این منطقه از محدودههای پرمسئله شهر زنجان از نظر کالبدی، جمعیتی و با نرخ بالای تراکم و با محدودیتهای زیاد از نظر سرانههای خدماتی و تجهیزات و تأسیسات شهری است، به گونهای که بسیاری از کاربریهای ضروری یا در این منطقه وجود ندارد و یا با کمبود شدید مواجه است. به نظر میرسد که برای افزایش ایمنی و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی در این محدوده از منظر جغرافیایی، نیاز به طراحی مجدد فضاهای بدون دفاع، ساماندهی فضاهای متروک و رها شده و تعادلبخشی به سرانه کاربریها در این محدوده از شهر زنجان بیش از همه احساس میشود.
الگوی مکانی,بیسیم,جرایم مرتبط با مواد مخدر,جرمخیز,زنجان
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24477.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24477_89a995f5fa29b940e28d435f1ac028da.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
بررسی پتانسیلهای اکوتوریسم مناطق کویری و بیابانی اطراف استان یزد،با استفاده از الگوی تحلیل SWOT
61
74
FA
منوچهر
جهانیان
مربی جهاد دانشگاهی
jahanian@milinator.com
ابتهال
زندی
کارشناس ارشد مدیریت بازاریابی جهانگردی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی
ebtehal_zandi@yahoo.com
اکوتوریسم پدیدهای نسبتاً تازه در صنعت گردشگری است که تنها بخشی از کل این صنعت را تشکیل میدهد و بسیاری از کشورهای جهان را بر آن داشته است که سرمایهگذاریهای عمدهای را به این بخش، به لحاظ درآمدزایی فراوان آن، اختصاص دهند. این شکل از گردشگری فعالیتهای فراغتی انسان را عمدتاً در طبیعت امکانپذیر میسازد و موجب افزایش و قدردانی عمیقتر آنان از طبیعت میشود که در نهایت حس حفاظت و حراست از محیطهای طبیعی را در آنان برمیانگیزد و تقویت میکند. آنچه که در این نوع گردشگری اهمیت فراوان دارد موضوع پایداری است، زیرا صنعت گردشگری بدون برنامهریزی دقیق و توجه به قابلیتهای بومشناختی، محلی، فرهنگی و اجتماعی، مشکلاتی را برای هر منطقه در پی خواهد داشت. از جمله مهمترین جاذبههای طبیعی، مناطق کویری و بیابانی هستند که حدود 90 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص دادهاند. وجود چنین وسعتی از نواحی خشک، لزوم توجه به پتانسیلهای مناطق مذکور را در زمینه صنعت اکوتورسیم و ژئوتوریسم، بهویژه در استان یزد که در مرکز ایران و در حاشیه دشت کویر و دشت و بیابان لوت قرار گرفته است، ضروری میسازد. بر این اساس در نوشتار حاضر سعی شده است تا به معرفی پتانسیلهای اکوتوریستی کویرهای اطراف استان یزد و دشت و بیابان لوت پرداخته شود و جنبههای مدیریت پایدار گردشگری در این مناطق با رویکرد اکوتوریسم مورد دقت و توجه قرار گیرد. در این تحقیق، تجزیه و تحلیل برمبنای الگوی تحلیل SWOT استوار است و در نهایت با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار در منطقه شامل چهار گروه ـ نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها ـ راهبردهایی همسو با توسعه پایدار گردشگری در این مناطق ارائه گردیده است.
اکوتوریسم,الگوی تحلیل SWOT.,توسعه پایدار,مناطق کویری و بیابانی استان یزد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24478.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24478_e45f6c096b72d1cb9a5eb235d3d380f6.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
تحلیل شبکه سکونتگاهی با تأکید بر جریانهای جمعیتی در شهرستان فیروزکوه
75
89
FA
نسرین
آذرباد
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
محمد
سلمانی
استادیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
سید حسن
مطیعی لنگرودی
استاد دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
عبدالرضا رکن الدین
افتخاری
0009-0008-9198-7862
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه تربیت مدرس
eftekhaa@modares.ac.ir
روابط بین سکونتگاههای روستایی و شهری در شهرستان فیروزکوه به واسطه جریانهای جمعیتی تحقق مییابد. این روابط در سطح محلی و ناحیهای به ایجاد شبکة ساختاری و شکلدهی الگوی شبکه سکونتگاهی منجر شده است. حال، ویژگیهای الگوی این شبکه سکونتگاهی پرسش و مسئله اصلی این تحقیق است. دادههای تحقیق منتج از 25 روستای نمونه و 436 خانوار نمونه عملیاتی شهرستان فیروزکوه است که براساس فرمول کوکران و با در نظر گرفتن فاصلة دوری و نزدیکی روستاها نسبت به شهر فیروزکوه انتخاب شدند. اندازه شبکه، تراکم شبکه و درجه (درونی و بیرونی) شبکه، شدت جریان یا درجه درونی جامعه کل هر روستا مهمترین معیارهای شبکه و انواع مرکزیتها، معیارهای تسلط شبکه سکونتگاهی را نشان میدهند. براساس یافتههای تحقیق، شهر تهران با احراز مرکزیت درجهای، بردار ویژه و بینابینی بهعنوان سکونتگاه اصلی در ساختار شبکهای شهرستان فیروزکوه شناخته شد. همچنین مهدیشهر، کرکبنه، محمودآباد، نجفدر و فریدونکنار با احراز مرکزیت دوری، به مثابة ضعیفترین سکونتگاه در شبکه شناسایی شدند. براساس نتایج تحقیق، الگوی کلی حاکم بر شبکه سکونتگاهی شهرستان فیروزکوه الگویی فصلی و منظم و چرخهای از جریانهای جمعیتی است که در قالب الگوهای شبکهای تابستانه و زمستانه در سطح محلی و منطقهای مطرح است. این الگو همسو با مشخصات نظریههای قطب رشد است و با الگوی نظریات شبکهای فاصله دارد. چندسویه بودن و جهتدار بودن پیوند سکونتگاه روستایی و شهری نیز از ویژگیهای شبکه سکونتگاهی ناحیه مورد مطالعه است.
جریانهای جمعیتی,سکونتگاه,شبکه,فیروزکوه,مرکزیت
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24479.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24479_56b65ad2987d3dca5a1cfe130081fde5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
تحلیل فضایی ـ مکانی تجهیزات شهری و کاربست مدل تحلیل سلسلهمراتبی در محیط GIS (مطالعه موردی: ایستگاههای آتشنشانی هسته مرکزی تهران)
91
102
FA
ابوالفضل
مشکینی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
abolfazl.meshkini@gmail.com
کیومرث
حبیبی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه کردستان
habibi_ki@yahoo.co.uk
اکرم
تفکری
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه زنجان
akram.tafakori.d@gmail.com
ایستگاههای آتشنشانی از جمله مراکز مهم و حیاتی خدماترسانی در شهرها هستند که نقش مهمی در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه شهرها دارند. بدیهی است خدماترسانی بهموقع ایستگاههای آتشنشان بیش از هر چیز مستلزم استقرار آنها در مکانهای مناسب است که بتوانند در اسرع وقت و بدون مواجه شدن با موانع و محدودیتهای محیط شهری از یکسو و با ایجاد کمترین آثار منفی بر زندگی ساکنان شهر از سوی دیگر، به محل حادثه برسند و اقدامات امداد را به انجام برسانند. عوامل متعددی در مکانیابی تجهیزات شهری دخالت دارند که تحلیل همهجانبة آنها بهوسیله روشهای سنتی مکانیابی به دلیل حجم زیاد دادهها امکانپذیر نیست. از طرفی، عدم توجه به این عوامل در مکانیابی تجهیزات شهری موجب هدر رفتن سهم عمدهای از منابع مادی و از دست دادن حجم زیادی از انرژی و نیروی کار انسانی در شهرها گردیده است. لذا استفاده از ابزار تحلیلگر توانمندی چون GIS که بتواند با حجم وسیعی از دادهها کار کند، ضروری است. ایستگاههای موجود در قسمت جنوبی منطقه واقع شدهاند و شمال و مرکز منطقه در خارج از سطح پوشش آنها قرار میگیرند. همچنین از لحاظ موقعیت مکانی دارای ضعفهای مهمی مانند واقع شدن در معابر یکطرفه، پوشش ندادن کل منطقه و جز اینها هستند. در این پژوهش به کمک تلفیق مدل تحلیل سلسلهمراتبی و منطق ارزشگذاری لایهها در GIS، مدلی برای مکانیابی ایستگاههای آتشنشانی ارائه میشود. این مدل بر روی منطقه مرکزی تهران که از آن به عنوان قلب تهران یاد میشود، پیاده شده است. در نهایت سایتهایی بهمنظور احداث ایستگاههای آتشنشانی پیشنهاد شدهاند که با کمک ایستگاههای موجود قادر خواهند بود کل منطقه را تحت پوشش قرار دهند.
ایستگاه آتشنشانی,تحلیل سلسلهمراتبی,سیستم اطلاعات جغرافیایی,کاربری زمین,منطق ارزشگذاری لایهها
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24480.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24480_4b16b6ab2feef6b6d34a1976fd79ebf8.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
فرایند شکلگیری خانههای دوم روستایی و عوامل مؤثر بر آن(مطالعه موردی: روستاهای ییلاقی غرب مشهد)
103
118
FA
علی اکبر
عنابستانی
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه فردوسی مشهد
anabestani@um.ac.ir
امروزه ساکنان نواحی شهری برای فرار از انواع آلودگیهای زیستمحیطی که آنها را تهدید میکند، میکوشند تا پارهای از وقت خود را در نواحی آرام و بکر و دستنخوردة طبیعی سپری کنند. بنابراین گردشگری در شکل خانههای دوم روستایی از پدیدههایی است که در دهههای اخیر، نواحی روستایی و بهویژه روستاهای ییلاقی غرب شهر مشهد را تحت تأثیر قرار داده است. هدف از این تحقیق بررسی روند پیدایش و شناسایی عوامل مؤثر در شکلگیری خانههای دوم پیرامون کلانشهر مشهد بوده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روشهای میدانی (پرسشنامه) کمک گرفته شده و براساس آن علاوه بر شوراها و دهیاران 24 روستا از 238 خانوار نمونه پرسشگری به عمل آمده است. نتایج نشان میدهد که ظهور خانههای دوم در نواحی روستایی مورد مطالعه به دهههای 70 و 80 برمیگردد، به نحوی که در دههی 1380 روند فزایندهای به خود گرفته است، و رابطة معناداری بین عوامل طبیعی و انسانی در شکلگیری این خانهها وجود نداشته است بلکه ضریب همبستگی بین تعداد خانهها و مالکان غیربومی در روستاها به حداکثر خود یعنی 944/0 نزدیک میشود، که نشان از وجود انگیزههای اقتصادی و اجتماعی دیگری در زمینة حضور مالکان غیربومی در منطقه دارد. با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهاد میشود که به شناسایی پیامدها و تأثیرات احتمالی پیدایش خانههای دوم در نواحی روستایی اقدام گردد.
خانههای دوم,گردشگری روستایی,مالکان غیربومی,مشهد,نواحی روستایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24481.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24481_1cfe597ee7917958bb943dc0f75bae3f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
42(74، زمستان 1389)
4
2011
01
21
نمادهای فرهنگی در مناظر شهری: بیان معنا، حس هویت و آرامش روحی
119
132
FA
حسن
کریمیان
استادیار گروه باستانشناسی، دانشگاه تهران
hkarimi@ut.ac.ir
شهرهای کهن ایران به زیباترین وجه بیانگر هویت کالبدی و بصری برای درک کارکردهایشان بودهاند؛ لیکن امروزه منظر شهرها فاقد چنین هویتیاند. به عبارت دیگر، سیمای بیرونی عناصر شهرهای معاصر انعکاسدهندة هویت ساکنان آنها نیست و چنین به نظر میرسد که هیچ تلاش آگاهانه و هدفداری بهمنظور هویتبخشی به آنها صورت نپذیرفته است. در این شهرها، بسیاری از نشانها و نمادهای هویت فرهنگی یا به کلی از بین رفتهاند و یا به شدت کمرنگ شدهاند و کاربرد این علائم بر پیشانی تعداد اندکی از بناها، تنها تلاشی انفرادی از سوی معدودی از کارفرمایان و معماران و یا گاه صرفاً تقلیدی ناموزن است. چنانچه کاربرد این عناصر نمادین تلاشی باشد برای هویتبخشی به شهرهای ایران، و در صورتیکه کاربرد نشانها و نمادهای اسلامی در بناهای تازه احداثشده میسّر گردد، بایستی راهکارهای استفادة بجا و محتوایی از آنها و نیز فرایند انجام این امر را مطالعه و معین کرد. در پژوهش حاضر تلاش گردیده است تا ضمن بررسی نقش ارتباطی نمادها و نشانها در شهرهای کهن، فلسفه و چگونگی کاربرد این علائم مورد بحث قرار گیرد و راهکارهای اجرایی استفاده از آنها در شهرهای نوبنیاد مشخص گردد. در نتیجة این پژوهش، روشن گردید که کاهش روند استفاده از نشانهای بیگانه در نماد فضاهای شهری و تقویت هویت بصری شهرها با بهرهگیری از نمادهایی که انعکاسدهنده فرهنگ و اعتقادات ساکنان آنها باشند و در تعدیل روحیات اجتماعی شهرنشینان سودمند گردند، امکانپذیر است. بدین منظور و در جهت تشخیص کاربری بجا و محتوایی نمادها و نشانهها، تعیین ضوابط و مقررات ذیربط و توقف کلیه برنامههای مخرب بهوسیله واحدهای نامتجانس، پیشنهاد گردیده است تا کمیسیونی با عنوان «کمیسیون نمادها و نشانههای فرهنگی» در وزارت مسکن و شهرسازی تشکیل گردد تا به انجام این امر مهم مبادرت ورزد.
شهرهای ایران,شهرهای سنتی و مدرن.,نشان و نماد فرهنگی,هویت ملی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24482.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24482_c1f771c8a3fb31ab5b26bb001dc63563.pdf