دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
صفحات آغازین
1
5
FA
10.22059/jhgr.2015.54557
https://jhgr.ut.ac.ir/article_54557.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_54557_2bad2e1fe50fc94d5d4d67b090f48ef0.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
تحلیلی بر چگونگی پراکندگی کرسیهای مجلس شورای اسلامی در ایران
1
20
FA
زهرا
پیشگاهی فرد
0000-0000-0000-0000
استاد گروه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، دانشگاه تهران
zfard@ut.ac.ir
سید محمد
حسینی
0000-0002-6351-1073
دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، دانشگاه تهران
hosseinism@ut.ac.ir
سید علی
حسینی
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
hosieniali@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51281
انتخابات، فرایندهای انتخاباتی، تصمیمگیری و تصمیمسازی بهوسیلة نهادهای منتخب، از جمله اصول بیشتر کشورهای جهان برای توسعه و تکامل است. یکی از مناسبترین ظرفیتها برای اعتمادسازی بیشتر بین اقوام و افکار مختلف و جذب و هدایت آنها بهسوی یک آرمان و اندیشة سیاسی مشترک و حفظ تمامیت کشور، وجود نهاد قانونگذاری در کشور است. نهادی که مهمترین هدف آن، وضع قوانین عادلانه است. این مهم در کشوری مانند ایران که از نظر قومی- مذهبی و زبانی متنوع است، اهمیت ویژهای دارد. تجمع نمایندگان ملت از سراسر کشور بهصورت برابر، بدون توجه به قومیت، زبان و مذهب، الگویی متناسب از مشارکت سیاسی تمام ملت را به نمایش میگذارد. این امر در بلندمدت، بر تقویت نیروهای مرکزگرا تأثیر خواهد گذاشت و اصل وحدت، وفاق و وفاداری ملی و یکپارچگی سیاسی- فضایی را بههمراه خواهد داشت. از اینرو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به دو پرسش اساسی خواهد بود: 1. آیا در جمهوری اسلامی ایران، با توجه به پراکندگی جمعیت و وسعت سرزمین، فرصت برابر برای دستیابی به کرسیهای مجلس شورای اسلامی برای همة مردم وجود دارد؟ 2. در صورت نبود دسترسی مناسب، علل اصلی آن چه بوده است؟ نتایج نشان داد که در ایران، فرصت برابر در دسترسی به کرسیهای مجلس برای همة مردم با توجه به وسعت و پراکندگی جمعیت فراهم نیست و تمایز زیادی بین استانها دیده میشود. ارزش رأیها در استانهای مختلف، متفاوت است و مجموعهای از عوامل که عمدتاً منشأ سیاسی و مدیریتی داشتهاند، بهصورت زنجیرهای به نبود تعادل منجر شدهاند.
ارزش آرا,توزیع فضایی نمایندگان,کرسی های مجلس,مجلس شورای اسلامی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51281.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51281_00f41d0ce5a0f0ae85ea670477d7c658.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
بررسی عوامل موثربرکیفیت زندگی ساکنان مناطق غیررسمی (مطالعه موردی: محلۀ حصار همدان)
21
32
FA
کرامت اله
زیاری
0000-0001-9135-4768
استاد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
zayyari@ut.ac.ir
حسین
رفیعی مهر
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدة علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی
h.rafiee26@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51241
حاشیهنشینی همواره بهصورت یک معضل مطرح شده و برای رهایی از آن راهکارهای بسیاری تدارک دیده شده است. همدان هم مانند بسیاری از شهرها، درحال طی مسیر شهرنشینی است. یکی از محلهها با اسکان غیر رسمی شهر همدان، محله یا منطقة حصار است. در این پژوهش، به بررسی کیفیت زندگی ساکنان این محله با رویکرد ذهنی پرداخته شده است تا نگاه ساکنان با رویکرد پایین به بالا بررسی شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و از نظر شیوة انجام، توصیفی- تحلیلی بوده است و براساس مطالعة کتابخانهای و تکمیل پرسشنامه انجام شده است. در این پژوهش، تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران بهدست آمد. در بخشمطالعههای میدانی، دادهها به شیوههای مختلف مشاهده شدند. پس از مراجعه به محل، پرسشنامه در طیف لیکرت پنجمقیاسی طراحی شد. در این راستا و در جهت اهداف تحقیق، از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و تکنیک تحلیل مسیر، نوع و شدت روابط و تأثیرهای مستقیم و غیر مستقیم هریک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابستة نهایی و میانی تحلیل شد. براساس اطلاعات بهدستآمده، بیشترین تأثیر کل، مربوط به متغیرهای اقتصادی است. درنهایت، فرضیة اول پژوهش، مبنی بر غیر مستقیمبودن اثر بعضی از مؤلفهها بر کیفیت زندگی محلة حصار و فرضیة دوم، مبنی بر اهمیت متغیرهای اقتصادی بهعنوان مؤثرترین مؤلفة تأثیرگذار بر کیفیت زندگی تأیید شد و امکانات تفریحی و ورزشی، بهعنوان مهمترین نیاز ساکنان تشخیص داده شد.
حاشیه نشینی,رویکرد ذهنی,شاخصهای کیفیت زندگی شهری,کیفیت زندگی,محلة حصار
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51241.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51241_dbc1dc2e530b1c60cc5282d3044feab5.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
مکانیابی فضایی سبز شهری در شهرداری منطقه ١٥ کلان شهر تهران در محیط GIS
33
46
FA
احمد
پور احمد
استاد دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
apoura@ut.ac.ir
مجید
شادمان رودپشتی
کارشناس ارشد سنجش از دور و GIS، دانشگاه تهران
m_shadman64@yahoo.com
سیروس
حسن پور
کارشناس ارشد سنجش از دور و GIS، دانشگاه تهران
hassanpour.saman@gmail.com
امیر
شهرابی فراهانی
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانمرکز
shahrabi farahani@gmail.com
خدر
فرجی راد
دکتری جغرافیای برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
faraji rad@gmail.com
10.22059/jhgr.2015.51259
امروزه در کنار سیستمهای اطلاعات جغرافیایی، سیستمهای تصمیمگیری چندمعیاره بهطور گستردهای برای حل مسائل فضایی بهکار گرفته میشوند. در این مقاله با ترکیب دو روش FAHP و TOPSIS، روش جدیدی برای انتخاب مکان بهینه با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی بهکار گرفته شده است. در این زمینه، معیارهای انتخاب مکان بهینه، برای ایجاد فضای سبز شهری در مدل FAHP وارد و مقایسه شدند و سپس خروجی مدل FAHP بهعنوان وزن معیارها در مدل TOPSIS بهکار گرفته شد. طبقهبندی فضاهای مکانی در سطح منطقة ۱٥ کلانشهر تهران بهمنظور احداث یا پهنهبندی فضاهای سبز با استفاده از تکنیک ترکیبی مدلهای FAHPو TOPSIS بهصورت خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف انجام گرفت. زمینهایی که درجة تناسب خیلی خوب و خوب دارند، برای ایجاد فضای سبز شهری انتخاب میشوند. نتایج نشان میدهد که استفاده از مجموعههای فازی در ترکیب با مدل سلسلهمراتبی، نه تنها سبب رفع ابهام از مدل ATP میشود، بلکه میزان خطای تورش ناشی از مقایسة دوبهدو لایهها را نیز کاهش میدهد. درنهایت، ترکیب مدل FAHP با مدل TOPSIS، قابلیت استفادة همزمان از نظرهای مقیاسی کارشناسی را در کنار ایدهآلهای موجود همچون افزایش دقت و صحت طبقهبندی در لایههای اطلاعاتی، ممکن میسازد. <br /><br clear="all" /> <br /> <br />
سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره,فضای سبز شهری,FAHP,GIS,TOPSIS
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51259.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51259_32fc48ef9b0456f16a3e026fc3253b78.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
ارزیابی و مکان یابی بهینه جهت های توسعه فضایی - کالبدی شهر بوکان
47
62
FA
براتعلی
خاکپور
دانشیار گروه جغرافیا دانشگاه فردوسی مشهد
kakpour@mailinator.com
ایوب
معروفی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه فردوسی مشهد
marofi@mailinator.com
بایزید
شریفی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه فردوسی مشهد
sharifi@mailinator.com
واحد
احمدتوزه
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تهران
w.a.tozeh@ut.ac.ir
هادی
سلیمانی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تهران
10.22059/jhgr.2015.53387
رشد شتابان و بیرویة شهرها، بر بسیاری از جنبههای اقتصادی- اجتماعی و زیستمحیطی در داخل و اطراف شهرها تأثیر گذاشته است. بههمیندلیل، باید در آینده، دیدگاهی جامعهنگر به توسعة کالبدی- فضایی شهرها ایجاد شود. از اینرو، شناخت و مکانیابی اراضی مناسب برای گسترش آیندة شهر، از تصمیمهای مهم برنامهریزان شهری است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی و مکانیابی بهینة جهتهای توسعة کالبدی- فضایی شهر بوکان است. بدینمنظور، برای ارزیابی چگونگی توسعة کالبدی شهر در سالهای 1375 تا 1385، از مدل آنتروپی شانون استفاده شد. سپس با استفاده از ابزار سیستم اطلاعات جغرافیایی، به مکانیابی بهینه برای رشد کالبدی شهر بوکان در سالهای آتی پرداخته شد. لایههای مورد استفاده در این پژوهش عبارتاند از: لایههای خطوط برق فشار قوی، فاصله از روستاهای اطراف، فاصله از زمینهای سیلابی، آبهای سطحی (رودها)، راههای ارتباطی، شیب و کاربری اراضی. نتایج نشان میدهد که رشد کالبدی- فضایی شهر بوکان در چند دهة گذشته برنامهریزیشده نبوده و رشد پراکندهای را تجربه کرده است. این نوع رشد، مشکلهای اقتصادی و زیستمحیطی زیادی را برای شهر بوکان ایجاد کرده است. نتایج بعدی پژوهش نشان داد که مناسبترین اراضی برای رشد کالبدی شهر بوکان، در سمت شرقی و محور جادة بوکان- شاهیندژ واقع شده است.
توسعة فضایی- کالبدی,رشد پراکندة شهری,سیستم اطلاعات جغرافیایی,شهر بوکان,مکانیابی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_53387.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_53387_4b77c38595fcac763a115032535ed19a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
ارزیابی رابطة بین شاخص های عینی و ذهنی کیفیت زندگی در روستاهای ادغام شده در شهر (مطالعة موردی: محله های خیرآباد و عیش آباد شهر یزد)
63
80
FA
صفر
قائدرحمتی
0000-0001-5774-7154
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
safarrahmati@modares.ac.ir
صدیقه
جمشیدی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه یزد
s.jamshidi23@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51234
کیفیت زندگی، مفهومی برای نشاندادن میزان رضایت فرد از زندگی و بهعبارتی معیاری برای تعیین رضایت و نارضایتی افراد و گروهها از ابعاد مختلف زندگی است. این ابعاد، زمینههای تغذیهای، آموزشی، بهداشت، امنیت و اوقات فراغت را شامل میشود. از سوی دیگر، امروزه در ادبیات برنامهریزی توسعه، مباحث کیفیت زندگی بهعنوان یک اصل اساسی، پیوسته مورد نظر برنامهریزان و مدیران توسعه است. با این توصیف، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی در روستاهای ادغامشده در شهر یزد و بررسی ارتباط میان شاخصهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی در روستاهای ادغامشده در شهر یزد، درصدد پاسخگویی به این پرسشهاست که میزان کیفیت زندگی، از نظر جامعة نمونه در دو محلة خیرآباد و عیشآباد چگونه است و آیا بین شاخصهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی در دو محلة مورد مطالعه رابطه وجود دارد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و بهمنظور تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه و فرم برداشت میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون T، آزمون U مان ویتنی و آزمون خیدو) در نرمافزار SPSS استفاده شده است. جامعة آماری این پژوهش، دو روستای ادغامشده در شهر یزد (خیرآباد و عیشآباد) با جمعیت 11054 نفر است که در این بین، 370 نفر بهعنوان نمونه درنظر گرفته شده است. نتایج نشان میدهد که براساس دیدگاه جامعة نمونه، بهطور کلی، میزان رضایت در همة ابعاد مورد بررسی، کیفیت زندگی (اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی) پایینتر از حد متوسط ارزیابی شده است و تنها در تعدادی از گویهها، از جمله امنیت اماکن عمومی، میزان وقت آزاد، تسهیلات مناسب منزل و وضعیت زیرساختها، میزان رضایت ساکنان تا حدودی بالاتر از متوسط ارزیابی شده است. همچنین براساس نتایج آزمون کای اسکویر، بین شاخصهای ذهنی و عینی کیفیت زندگی در روستاهای ادغامشده در شهر یزد رابطهای وجود ندارد.
روستاهای ادغام شده در شهر,کیفیت زندگی,محلة خیرآباد,محلة عیش آباد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51234.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51234_3444fde38c554c44c7c5457498f7117f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
تحلیل و تبیین پایداری توسعه گردشگری در منـاطق روستـایی (مطالعۀ موردی: بخش مرکزی شهرستـان دماوند)
81
95
FA
سعید رضا
اکبریان رونیزی
استادیار بخش جغرافیا، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز
sr_akbarian@yahoo.com
محمدرضا
رضوانی
استاد دانشکدة جغرافیا و عضو قطب علمی برنامه ریزی روستایی، دانشگاه تهران
rrezvani@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2015.51264
پارادایم توسعة پایدار بهعنوان رویکردی بنیادین برای توسعة فعالیتهای گردشگری از جمله گردشگری روستایی، توجه محققان و برنامهریزان این حوزه را بهخود جلب کرده است. توسعة پایداری گردشگری حاصل تلاش در دستیابی به توسعة پایدار در تمام زمینههاست. در این حوزه، موضوع شایان توجه، تبیین و تحلیل پایداری توسعة این فعالیت است؛ چراکه از این طریق میتوان عوامل و شاخصهای مؤثر در پایداری را شناسایی کرد و در راستای برنامهریزی مناسب، برای تقویت و کاهش این عوامل گام برداشت. برهمیناساس، در این مقاله به ارزیابی پایداری توسعة گردشگری در روستاهای بخش مرکزی شهرستان دماوند استان تهران اقدام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز بر مبنای دو روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) جمعآوری شد. در روش پرسشنامهای، دادههای مورد نیاز در قالب سه نوع پرسشنامة سرپرست خانوار، مدیران محلی و گردشگران، در سطح شش روستای نمونه گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها، روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس یکطرفه) و روشهای غیر آماری (بارومتر و رادار پایداری) بهکار گرفته شده است. نتایج نشان از آن دارد که توسعة گردشگری روستایی در ناحیة مورد مطالعه در سطح پایداری ضعیف قرار دارد که البته در بین روستاهای نمونه، از لحاظ وضعیت پایداری گردشگری، تفاوت معنادار آماری دیده میشود. همچنین نتایج بیانگر آن است که بین میزان پایداری گردشگری روستاها با معیارهای فاصله از کلانشهر تهران، میزان جمعیت و تعداد گردشگران، رابطة مستقیم معنادار آماری وجود دارد.
بارومتر پایداری, توسعة پایدار,شهرستان دماوند,گردشگری روستایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51264.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51264_c4111d4d269aaafc0d8cae317e3e6baa.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
بررسی شاخص های کیفیت زندگی مؤثر بر میزان رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی (مطالعۀ موردی: محله فرحزاد تهران- فرحزاد شمالی)
97
117
FA
صبا
خراسانی مقدم
دانشجوی دکتری معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
saba.khorasani.m@gmail.com
سید عباس
یزدانفر
0000-0002-0719-6961
استادیار معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
yazdanfar@iust.ac.ir
سید باقر
حسینی
دانشیار معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
b_hossaini@iust.ac.ir
10.22059/jhgr.2015.51218
در سکونتگاههای غیر رسمی، وجود نابسامانیهای فراوان در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و... سطح زندگی ساکنان را کاهش داده است و مهمترین هدف توسعة پایدار، یعنی بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی ساکنان را با تهدید جدی روبهرو ساخته است. با توجه به اینکه توسعة پایدار با برآوردن نیازهای بشر، متضمن دستیابی به کیفیت زندگی و رضایتمندی در ابعاد مختلف برای همگان است، بهنظر میرسد توجه به ابعاد کیفیت زندگی و ارتقای آنها، یکی از راههای بازیابی رضایتمندی و تحقق اهداف توسعة پایدار در این سکونتگاههاست. هدف پژوهش حاضر، تعیین و بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی مؤثر بر رضایتمندی ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی در چارچوب اهداف توسعة پایدار است. روش تحقیق، پیمایشی است و دادهها براساس پرسشنامه گردآوری شدهاند. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش کرونباخ و درجهت تعیین روایی، از روایی صوری استفاده شده است. جامعة آماری با حجم نمونة 110 نفر، شامل ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی محلة فرحزاد تهران است و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار spss صورت گرفته است. براساس نتایج، رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی، در حد متوسط 5>72/2>1 با میانة نظری 3 ارزیابی شد. همچنین مطابق یافتهها، رابطة معناداری بین متغیرهای مشارکت اجتماعی (467/0r=)، همبستگی اجتماعی (477/0r=)، امنیت اجتماعی (458/0r=)، بهداشت محیط (212/0r=)، ایمنی محیط (247/0r=)، فضاهای گذران اوقات فراغت (209/0r=)، سازماندهی کالبدی فضایی ساختمانها (211/0r=) و تراکم ساختمانی (205/0r=)، با رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان میدهد که متغیر وابسته، بهطور مستقیم، از متغیرهای مشارکت اجتماعی، بهداشت محیطی، سیمای کالبدی، تراکم ساختمانی و وجود فضاهای گذران اوقات فراغت تأثیر میپذیرد و درمجموع، این متغیرها توانستهاند مقدار 533/0R<sup>2</sup>= از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کنند.
توسعة پایدار,رضایتمندی,سکونتگاه غیر رسمی,کیفیت زندگی,محلة فرحزاد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51218.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51218_5385905d1f729453abbee999d262cdbc.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
مدیریت شهری و تعارض ناشی از الحاق نقاط روستایی به محدوده شهرها (نمونه موردی: شهر اسلامشهر و روستای شاطره)
119
129
FA
علی
نوری کرمانی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی
نغمه
محمدپورلیما
کارشناس ارشد مدیریت امور شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
n.mohammadpourlima@gmail.com
فرشید
عالیزاد میناآباد
کارشناس ارشد طراحی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
10.22059/jhgr.2015.51270
یکی از تأثیرهای شهرگرایی شتابان بر ساختار فضایی و جمعیتی کشور، رشد فزایندة شهرها و تبدیل مراکز روستایی به نقاط متصل یا منفصل شهری است که سبب برهمخوردن تعادل توزیع فضایی جمعیت میشود. با توجه به ناهمخوانی عوامل متعدد مانند اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، مدیریتی و... در نقاط شهری و روستایی، الحاق نقاط روستایی به محدودة شهرها، به ایجاد مشکلهای عدیده منجر خواهد شد. یکی از مهمترین عوامل ایجاد تعارض، نبود رویکرد یکسان مدیریتی در نقاط شهری و روستایی است که بر سایر عوامل نیز تأثیرگذار است؛ بنابراین، در مقالة حاضر با موردکاوی الحاق روستای شاطره به محدودة اسلامشهر سعی شده است تأثیر نبود رویکرد مدیریتی یکسان در نقاط روستایی و شهری و همچنین جایگاه مدیریت شهری در حل تعارضهای ناشی از الحاق نقاط روستایی به محدودة شهری بررسی شود. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از مطالعههای اسنادی و میدانی وسیع و تکمیل 220 پرسشنامه از سوی خانوارهای ساکن در اسلامشهر و روستای شاطره و همچنین اخذ 30 پرسشنامه از مسئولان و کارشناسان سازمانهای ذیربط استان تهران انجام شده است. نتایج نشان میدهد که برخلاف نبود تفاوت معنادار بین عوامل مدیریتی اسلامشهر و روستای شاطره، عوامل کالبدی شهر و روستا تفاوت معناداری دارند و ناهمگونی رویکرد مدیریت در نقاط شهری و روستایی، عاملی مؤثر در ایجاد تعارض است. از سویی دیگر، مدیریت شهری در حل این تعارضها نقشی اساسی دارد.
الحاق,روستای شاطره,عوامل مدیریتی,مدیریت شهری,محدودة شهر
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51270.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51270_5c118f45697a0bc659a289e1d04ed1e3.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
فناوری های جدید نورپردازی و ارتقای حس تعلق شهروندان (مطالعۀ موردی: بدنه های شهری تهران)
131
141
FA
محمد جواد
مهدوی نژاد
0000-0002-6454-6518
دانشیار گروه معماری، دانشگاه تربیت مدرس
mahdavinejad@modares.ac.ir
مائده
پورفتح اله
دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشکدة هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس
map_arch@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51238
حس تعلق، از جمله مفاهیم مهم و مؤثر در ارتباط انسان و محیط است. این مفهوم، ناشی از احساسهای فرد نسبت به مکانی است که با آن ارتباط برقرار میکند. از نگاه جغرافیای انسانی، حس تعلق، نقشی اساسی در ارزیابی کیفیت محیط و منظر شهری در شهرهای معاصر دارد. عوامل مختلفی از جمله رویکردهای شناختی، احساسی، کالبدی و اجتماعی، حس تعلق و دلبستگی به مکان را بهوجود میآورند که در این پژوهش، به مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق در منظر شهری توجه شده است. امروزه با گسترش زندگی شبانه، مفاهیم مربوط به کیفیت مکان مناظر شهری در شب نیز همانند روز، اهمیت یافتهاند. هدف این پژوهش، ارزیابی رابطة نحوة نورپردازی با یکی از عوامل کلیدی سنجش کیفیت مکان، یعنی مفهوم حس تعلق است و نقش فناوریهای جدید نورپردازی در ارتقای مفهوم کالبدی- اجتماعی حس تعلق و تأثیر آن در تبدیل محیط به شهری انسانیتر را بررسی میکند. بهاینمنظور، عوامل فنی و تکنیکهای نورپردازی در 14 نمونه از بدنههای شهری- که بهصورت خوشهای در دو منطقه از شهر تهران انتخاب شدند- ارزیابی شدند. پژوهش از نوع پیمایشی است که در آن، برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه بهره گرفته شده است و سپس دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون همبستگی تحلیل شدهاند. یافتهها نشاندهندة آن است که بهکارگیری فناوریهای جدید نورپردازی در رونق معماری شبانه و درنتیجه، ارتقای حس تعلق شهروندان تهرانی سهم بسزایی دارد.
جغرافیای انسانی,حس تعلق,شهرهای معاصر,فناوریهای جدید نورپردازی,معماری شبانه
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51238.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51238_e674922a8a508ce0ca8a07efe3b227f7.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
بهینه سازی مدیریت شبکه حمل و نقل اضطراری کلان شهرتهران پس از سوانح طبیعی با رویکرد آینده پژوهی
143
157
FA
مجتبی
امیری
دانشیار گروه مدیریت دولتی، دانشگاه تهران
mamiry@ut.ac.ir
شهناز
نوروزی
کارشناس ارشد مدیریت شهری، دانشگاه تهران
tina_no31@yahoo.com
علیرضا
نجاری
کارشناس ارشد مدیریت سوانح طبیعی، دانشگاه تهران
tina-no31@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51275
توجه به آینده، همواره از مهمترین اهداف کشورها محسوب میشود؛ بنابراین، شناخت تهدیدها و آسیبها، یکی از مهمترین عوامل دستیابی به آینده و آیندهپژوهی بهروش سناریونویسی، یکی از کارآمدترین روشهای مطالعة آینده است که با شناخت عوامل اصلی مؤثر بر مدیریت بحران در شبکة حملونقل و نیز تأثیر نیروهای مؤثر، شاکله و چارچوب سناریوهای تهدید، سوانح طبیعی و آسیبپذیری آیندة شهرهای بزرگ را شناسایی میکند و آنها را به فرصت تبدیل میکند. بههمینمنظور، در چارچوب این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از آیندهپژوهی بهعنوان یک علم جدید- که در کشورهای مختلف دنیا روزبهروز کاربردیتر میشود و روشهای جدیدی از آن برای ساختن آیندهای مطلوبتر ارائه میشود- روشهایی متناسب با شیوههای برنامهریزی حملونقل اضطراری شهری مطرح شود که شرایط مطلوب توسعة پایدار را- که از آرمانهای این علم است- برآورده کند. درحقیقت، آیندهپژوهی در مدیریت سوانح طبیعی، تصمیمگیری برای فرایندی است که در زمان حال انجام میشود، اما حاصل آن، خلق آیندهای بهتر است. این روش برای تقویت توان و تحلیل آینده و توان نفوذ و مداخلة سازمانهای مرتبط در آینده، برای تبدیل تهدید شبکة حملونقل در برابر سوانح طبیعی به فرصتی برای امدادرسانی اضطراری و تعیین نقش مؤثر در موفقیت عملیات نیروهای امداد و نجات در شهر تهران است. این مقاله با رویکرد آیندهپژوهی برای بهینهسازی کارایی مدیریت شبکة حملونقل مناطق شهر تهران، مبتنی بر فرایندهای مدیریت حملونقل اضطراری به آن ارائه شده است.
آینده پژوهی,بهینه سازی,حمل ونقل اضطراری,سوانح طبیعی,شهر تهران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51275.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51275_5565c0d74a640dfd9426187ef86fbf59.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
جایگاه محله در توسعة پایدار شهر (مورد مطالعه: محله های منطقة 10 شهرداری تهران)
159
176
FA
فرزانه
ساسان پور
استادیار دانشکدة جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی تهران
f.sasanpour@gmail.com
محمد
سلیمانی
دانشیار دانشکدة جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی تهران
m_soleimani_mehr@yahoo.com
پرویز
ضیائیان
دانشیار دانشکدة جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی تهران
زهرا
دلفان آذری
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی تهران
z_delfan_a@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51280
یکی از اهداف برنامهریزان شهری، ایجاد توسعة پایدار شهری و محلهای است. بدینصورتکه با ایجاد پایداری در محلهها میتوان به پایداری در سطوح بالاتر و شهر رسید. هدف از این پژوهش، بررسی میزان پایداری محلههای منطقة 10 شهرداری تهران با استفاده از روش فازی است. بدینمنظور، از 86 شاخص در ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیستمحیطی، بهداشتی- درمانی و حکمرانی شهری استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا در سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از تابع عضویت متناسب برای هر شاخص، عملیات فازیسازی انجام شد. سپس با تلفیق شاخصها، مقدار گامای معادل پایداری در هر بعد بهدست آمد. این مقدار در هر محله، عددی بین صفر و یک است که بسته به مقدار آن، میزان پایداری هر محله در محدودهای تعریف شده است. در این پژوهش، محدودۀ صفر تا 1/0 برای مقادیر گاما، نمایانگر میزان پایداری خیلی ضعیف، 1/0 تا 4/0 پایداری ضعیف، 4/0 تا 5/0 پایداری متوسط متمایل به ضعیف، 5/0 تا 6/0 پایداری متوسط و 6/0 تا 1 پایداری قوی تعریف شده است. درادامه، برای مشخصشدن میزان پایداری کلی محلههای لایههای گامای ابعاد با عملگر فازی با هم تلفیق شدند و مقدار گامای معادل پایداری کلی محلهها تعیین شد. یافتهها نشان میدهد که پایداری محلههای این منطقه در سطوح متوسط، متوسط روبهضعیف و ضعیفی قرار دارند. محلة سلسبیل شمالی با مقدار 5393/0 در وضعیتی متوسط واقع شده است که بهترین وضعیت را در بین محلهها دارد و بدترین وضعیت مربوط به محلة هاشمی با مقدار 3082/0 است.
پایداری,توسعة پایدار,فازی,محله,منطقة 10 شهرداری تهران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51280.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51280_81be99da73d12cace01bf9abf24be89f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
ارزیابی توانمندی ها و کاربری های ژئومورفوسایت ها (مطالعه موردی: ژئومورفوسایت های شهرستان طبس)
177
192
FA
محمد
سلمانی
استادیار دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
salmanim@voila.fr
حسنعلی
فرجی سبکبار
0000-0002-5470-4287
دانشیار دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
hafaraji@gmail.com
محمد
ناظمی
استادیار گروه زمین شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد طبس
nazemigeo@gmail.com
حسن
اروجی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی توریسم دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
hassan.oroji@yahoo.com
10.22059/jhgr.2015.51284
ژئوتوریسم، شاخة جدیدی از گردشگری مسئولانه است که با هدف حفاظت از میراث زمین و همچنین ارتقای سطح زندگی جوامع بومی، حفظ ارزشهای فرهنگی و توسعة اقتصادی، بر استفاده از جاذبههای زمینشناختی و ژئومورفولوژیکی تأکید میکند. مجموعة میراث ژئومورفولوژیکی، فرهنگی و گردشگری ژئوتوریسم، در قالب مکانهایی نمایان شده است که بهعنوان ژئومورفوسایت از آنها یاد میشود. شهرستان طبس با وجود فرایندهای مختلف زمینشناسی، مجموعة متنوعی از این ژئومورفوسایتها را در خود جای داده است. بهدلیل قرارگیری منطقة طبس بین دو ناحیة بزرگ کویری ایران (دشت لوت و کویر مرکزی)، مناطق کویری و بیابانی طبس تقریباً در حاشیه قرار گرفته است و بسیاری از توانمندیهای آن هنوز بهصورت علمی بررسی نشده است. در این پژوهش، بنا بود تا ضمن شناسایی مناطق ژئوتوریستی شهرستان، ژئومورفوسایتهای منطقه نیز شناسایی شوند؛ براساس مجموعهای از ارزشهای علمی، حفاظتی و گردشگری ارزیابی شوند و سپس با توجه به کاربریهای متناسب با گردشگری و توسعة اقتصادی، اولویتبندی شوند. پس از جستوجوهای گوناگون، درنهایت 50 ژئومورفوسایت برای ارزیابی انتخاب شدند و از بین روشهای ارزیابی ژئومورفوسایتها، از روش GAM استفاده شد. در ارزیابی کلی ژئومورفوسایتهای شهرستان، ژئومورفوسایتهای «رخنمونهای درنجال»، «سرزمین سیاه» و «مخروطافکنههای شتری»، بهعنوان بهترین ژئومورفوسایتها برای کاربریهای ژئوتوریستی تعیین شدند و میتوان آنها را بهعنوان یک کالای اقتصادی به گردشگران ارائه کرد. ضمن اینکه حفاظت میراث زمین در طبس بهصورت بالفعل صورت نمیگیرد و از منظر اقتصادی و اجتماعی، جامعة بومی طبس، سهم بسیار اندکی در گردشگری دارد.
روش ارزیابی GAM,ژئوتوریسم,ژئومورفوسایت,شهرستان طبس,گردشگری پایدار
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51284.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51284_079640193b069257fed55d21086694cf.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
47
1
2015
03
21
چکیده های انگلیسی
1
29
FA
10.22059/jhgr.2015.54391
https://jhgr.ut.ac.ir/article_54391.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_54391_49ed325063a86f84fc19f88f8e157f04.pdf