دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیل تأثیر کاربری اراضی در پایداری محلههای شهری (مطالعۀ موردی: محلههای ناحیۀ 1 منطقۀ 14 تهران)
249
262
FA
ابوالفصل
مشکینی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
abolfazl.meshkini@gmail.com
کاظم
برهانی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
kazemborhani@yahoo.com
رضا
شعبان زاده نمینی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
rezashbz@yahoo.com
10.22059/jhgr.2016.57237
فرایند شهرنشینی پدیدهای جهانی است که در سراسر جهان و هرجا که انسان ساکن است واقع میشود که در کشورهای درحالتوسعه با رشد طبیعی جمعیت، مهاجرت روستاییان به شهر، تقارب در سبک زندگی روستایی و شهری و فرایندهای سیاسی و اقتصادی در ارتباط با جهانیشدن همراه است. شهرنشینی سریع اغلب به شیوة استفاده از زمین منجر میشود که بیاعتنا به نیازهای نسل آینده است و موجب ناپایداری شهری میشود. توسعة پایدار و برنامهریزی کاربری اراضی مفاهیم ارزشمندی هستند، اما چالش اصلی زمانی بهوجود میآید که میخواهیم آنها را در عمل قرار دهیم که برای این منظور از مدل DCA استفاده کردهایم. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و شاخصهای عملکردی مدل DCA در محلههای ناحیة 1 منطقة 14 شهر تهران سنجیده شده است. نتایج این پژوهش پس از سنجش سه شاخص تغییر، اختلاط و تعدد کاربری اراضی نشان میدهد محلههای شمالی محدودة مدنظر با تغییر کاربری اراضی در راستای پایداری، اختلاط و تعدد کاربری بیشتر، در مقایسه با دیگر محلههای ناحیه پایدارتر بوده است. همچنین میتوان نتیجه گرفت استفاده از مدل DCA با هدف برنامهریزی کاربری اراضی پایدار، بهدلیل قابلیت این مدل در تجزیة مسائل کلان و ترکیب مسائل با ابعاد متفاوت، مناسب بوده است. در این راستا طرحهای شهری باید با درنظرگرفتن پایداری کاربری اراضی با معیارهای بیانشده در سطح محلهها به تحقق آرمان محلهمحوری که از اهداف پایداری شهری است، یاری برسانند.
پایداری شهری,کاربری اراضی پایدار,محلههای ناحیة 1 منطقة 14 تهران,مدل CA
https://jhgr.ut.ac.ir/article_57237.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_57237_d41c7f44f2a3ffde923ae6785a051103.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
برنامهریزی راهبردی توسعۀ اکوتوریسم روستایی (مطالعۀ موردی: روستای ایستگاه بیشه)
263
276
FA
رضا
سپهوند
دانشیار دانشکدة مدیریت، دانشگاه لرستان
mohsenarfnezhad@yahoo.com
محمد
جعفری
استادیار اقتصاد، دانشگاه لرستان
mnhastm@yahoo.com
لیلا
سپهوند
کارشناس ارشد برنامهریزی و مدیریت محیط زیست دانشگاه تهران
arefmohsen2@gmail.com
امین
احمدی
کارشناس ارشد مدیریت دولتی
arefman20@gmail.com
10.22059/jhgr.2016.59770
امروزه، گردشگری از مسائل مهم و مؤثر اقتصادی و از عوامل برجستة ارتباط اجتماعی و فرهنگی در جوامع است. ایستگاه بیشه یکی از روستاهای استان لرستان است که قابلیتهای زیادی برای گسترش اکوتوریسم دارد. در این روستا با وجود پتانسیلهای بالقوه از نظر محیط طبیعی بهمنظور جذب گردشگر، برنامهریزی اصولی برای گردشگری صورت نگرفته است تا بتوان علاوهبر ایجاد اشتغال، توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستا را فراهم کرد. هدف این مقاله، دستیابی به راهبردهای توسعة اکوتوریسم روستای ایستگاه بیشه است که با بهکارگیری فرایند برنامهریزی راهبردی با استفاده از دیدگاههای سه گروه مردم، گردشگران و مسئولان بهوسیلة پرسشنامه صورت گرفته است. این پژوهش بهصورت پیمایشی، و روش نمونهگیری آن بهصورت تصادفی است. نتایج نهایی آن نیز نشان میدهد از دیدگاه هر سه گروه، در میان راهبردهای بازنگری، راهبرد تدوین قوانین و مقررات ویژه، استفادة بهینه از جاذبهها و جلوگیری از تخریب، آلودگی و ازبینرفتن این منابع در روستا با هدف جذب هرچه بیشتر گردشگران و در راستای آن جلوگیری از نابودی محیط طبیعی و جذاب روستا بهترتیب با جمع نمرة جذابیت 45/1، 47/1، 51/1 بهترین راهبرد بیان شده است. این راهبرد در میان راهبردهای رقابتی/ تهاجمی از دیدگاه هر سه گروه، راهبردی با عنوان ایجاد نمایشگاههای جهانگردی بهمنظور نمایش انواع مختلف جغرافیای فرهنگی نظیر انواع صنایعدستی، هنر، پوشش محلی، انواع غذاها، موسیقی، آدابورسوم و جشنهای محلی روستا بهترتیب با جمع نمرة جذابیت 35/1، 37/1، 38/1 بهعنوان بهترین راهبرد شناخته شده است.
اکوتوریسم روستایی,برنامهریزی راهبردی,توسعة روستایی,تجزیهوتحلیل SWOT,روستای ایستگاه بیشه
https://jhgr.ut.ac.ir/article_59770.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_59770_65188d51c7d9c3b0eaa6432bdaaba0bb.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیل عوامل مؤثر در وضعیت محیط زیست انسانی شهر تهران براساس مدل DPSIR
277
295
FA
الهام
شاهی
دانشآموخته کارشناسی ارشد برنامهریزی محیط زیست، دانشکدة محیط زیست، دانشگاه تهران
eshahi866@ut.ac.ir
لعبت
زبردست
استادیار برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، دانشکدة محیط زیست، دانشگاه تهران
lzebardast@ut.ac.ir
اسماعیل
صالحی
دانشیار برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، دانشکدة محیط زیست دانشگاه تهران
tehranssaleh@ut.ac.ir
رضا
صالحی
دانشجوی دکتری برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
reza_shayan12@yahoo.com
10.22059/jhgr.2016.59970
اهمیــت محیطهای مســکونی شــهری بهعنوان سکونتگاههای اصلــی مــردم، روزبهروز در حــال افزایــش اســت. در این بین، تراکم بالای جمعیت در نواحی شهری کیفیت محیط زیست این مناطق را کاهش داده است که به همین دلیل باید به کیفیت این زیستگاهها توجه ویژهای شود. این مطالعه با هدف شناسایی زنجیرههای علـت و معلـولی، بهصورت توصیفی-تحلیلی براساس مدل DPSIR با استفاده از مطالعات کتابخانهای و تجزیهوتحلیل آماری در سال ۱۳۹2 انجام شده است. نتایج حاصل از بررسی مؤلفههای زیستگاه شهر تهران در قالب نیروی محرکه، اثر، وضعیت، فشار و پاسخ مدل DPSIR، نشان میدهد میزان استقرار جمعیت و مراکز کار و فعالیت توأم با بیانضباطی کالبدی از مهمترین شاخصههای مؤثر بهعنوان نیروی محرکة زیستگاه شهر تهران است. در این بین، تحت تأثیر مستقیم نیروی محرکة شهرنشینی شتابان، فشار بر منابع اکولوژیکی و بر منابع طبیعی شهر محسوس است، اما عمدهترین وضعیت نیروی محرکة شهرنشینی شتابان برای تمام متغیرها بهرغم مثبتبودن روندها، در مقایسه با وضعیت ایدهآل و استاندارد چندان مناسب نیست. همچنین مهمترین آثار وضعیت مطلوب یا نامطلوب اجزا و بخشهای عمدة یک زیستگاه در قالب دو بخش آلودگیها و سلامت و بهداشت عمومی منعکس میشود. در این بین از بهترین پاسخهای موجود میتوان به تهیه و انتشار نخستین گزارش وضعیت محیط زیست شهر تهران، تصویب و ابلاغ طرح جامع راهبردی ساختاری این شهر در سال 1387، تصویب طرح تفصیلی شهر تهران در سال 1388 و الزام به تهیة برنامة عملیاتی شهرداری تهران اشاره کرد.
زیستگاه انسانی,سکونتگاه انسانی,گزارش وضعیت محیط زیستی,مدل DPSIR,SoE
https://jhgr.ut.ac.ir/article_59970.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_59970_8802fae6dab735b0daa4435f82f50f02.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیل و ارزیابی شاخصهای رفاه اجتماعی در نواحی شهری با تأکید بر رویکرد عدالت (مطالعۀ موردی: نواحی منطقۀ 1 شهر قزوین)
297
315
FA
مریم
خستو
استادیار گروه شهرسازی، دانشکدة معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
khastou2014@yahoo.com
مرضیه
یاحقی
کارشناس ارشد برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین، دانشکدة معماری و شهرسازی
marziehyahaghi@yahoo.com
10.22059/jhgr.2017.60154
یکی از مهمترین بسترهای ایجاد جامعة پویا و روبهرشد، تحقق رفاه شهروندان در اجتماع است. با تکیه بر تقویت شاخصهای رفاه اجتماعی و در سایة عدالت اجتماعی میتوان مسائلی مانند نابرابریهای غیرعادلانه را در شهر به حداقل رساند. پژوهش حاضر کاربردی است و با هدف ارزیابی و تعیین سطح شاخصهای رفاه اجتماعی در نواحی منطقة 1 شهر قزوین با تأکید بر رویکرد عدالت اجتماعی تدوین شده است. این نواحی هستة شکلگیری شهر را در خود جای داده است و ممکن است با گذشت زمان و تزریق شاخصهای مربوط، در مقایسه با سایر مناطق شهر به سطح عادلانة رفاه رسیده باشد. روش پژوهش، آمیخته و از نوع «تحلیل محتوا» و «پیمایشی» است. با نظرخواهی از صاحبنظران، 22 شاخص رفاه اجتماعی در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی انتخاب، و برای بررسی توزیع عادلانة این شاخصها، از آزمون t استفاده شد که با توجه به نتایج، شاخصهای رفاه اجتماعی در منطقة 1 عادلانه نیست؛ بنابراین، برای شناسایی تأثیرگذارترین عامل برقرارکنندة رفاه اجتماعی با بهرهگیری از آزمون فریدمن، تمام شاخصها اولویتبندی میشود که سه شاخص درآمد سرانه، وضعیت اشتغال و رضایت شغلی بهترتیب بیشترین تأثیر را دارد. درنهایت با توجه به محدودههای ضعیفتر در هریک از شاخصها در دو ناحیه درمییابیم که در تقویت شاخصهای ضعیف، رفاه اجتماعی و تزریق شاخصهای مکمل در نواحی شهری برای رسیدن به سطح عادلانة زندگی ضروری است.
اشتغال,رضایت شغلی,رفاه اجتماعی,سرانه,عدالت اجتماعی,منطقة 1 شهر قزوین
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60154.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60154_bbe53bfcacb366597994c9c634258e65.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
رانت زمین و مسکن و وقوع تخلفات ساختمانی در شهر سنندج
317
337
FA
موسی
کمانرودی کجوری
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدة علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران
kamanroodi@yahoo.com
فرشته
حسینی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران
f.hoseini63@yahoo.com
10.22059/jhgr.2017.60221
«رانت» به معنی مازاد یا سود غیر تولیدی است که بهدنبال کمیابیهای طبیعی (ذاتی) یا ساختگی فراهم میشود. تفاوت طبیعی یا ساختگی شرایط و ارزش مصرفی و معاملاتی اراضی شهری، زمینۀ رانت و سود نابرابر تولید را فراهم میآورد. تخلف ساختمانی در شهر به اقداماتی در ساختمانسازی و استفاده از آن اطلاق میشود که در آن، ساختمان، مجوز (پروانه) ندارد یا با مجوز صادرشده از شهرداری مغایر است. در این مقاله به بررسی وقوع تخلفات ساختمانی، رانت زمین و مسکن و عملکرد شهرداری در این خصوص از سال 1382 تا 1390 در سنندج پرداخته شده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای بنیادی و کاربردی است و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. دادهها و اطلاعات آن نیز به روش مطالعات اسنادی-کتابخانهای و میدانی جمعآوری و با استفاده از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون توصیف و تحلیل شده است. براساس یافتهها، از 8072 پروانة ساختمانی صادرشده در سالهای 1382 تا 1390 در شهر سنندج، 2886 مورد (75/35 درصد) آن به 6291 واحد تخلف، به مساحت 204.294 مترمربع منتهی شده است. نتایج نشان میدهد رانت زمین و مسکن، روند صدور پروانهها و فروش تراکم مازاد ساختمانی و کسب درآمد شهرداری، بر وقوع و توزیع فضایی تخلفات ساختمانی در سنندج تأثیری تعیینکننده داشته است. بیشترین صدور پروانههای ساختمانی (22/98 درصد)، فروش تراکم مازاد و تخلفات ساختمانی به منطقة 3 سنندج مربوط بوده است که رانت زمین و مسکن بیشتری دارد و بخش زیادی از درآمد شهرداری نیز از این محل تأمین میشود.
ارزش زمین و مسکن,تخلفات ساختمانی,رانت زمین و مسکن,سنندج,عملکرد شهرداری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60221.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60221_01ce9c319c2caedad1911e4178e1622f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
بررسی تغییرات مسکن روستایی استان مازندران
339
354
FA
زینب
فضلعلی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه تربیت مدرس
z.fazlali@modares.ac.ir
مهدی
پورطاهری
0000-0002-5267-0538
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی، دانشگاه تربیت مدرس
mahdit@modares.ac.ir
عبدالرضا
رکن الدین افتخاری
استاد جغرافیا و برنامهریزی، دانشگاه تربیت مدرس
10.22059/jhgr.2017.60338
مسکن روستایی، مفهومی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است. کارکرد مسکن علاوه بر سرپناه، فراهمکردن شرایط مطلوب برای تحقق فعالیتهای خانوادگی است. مسکن روستایی بهعنوان عنصری مادی و فرهنگی، در سالهای اخیر تغییرات وسیعی داشته است. این عنصر فرهنگی علاوه بر نقش سکونت، بخشی از فضای اشتغال، تولید و انبار ملزومات زندگی نیز بهشمار میآید. در دهههای اخیر، تغییرات شگرفی در ساختار و کارکرد مسکن روستایی پدید آمده است؛ بهطوریکه کارکرد مسکن که در ارتباط با معیشت و فعالیت اقتصادی خانواده بوده، از بین رفته است و پاسخگوی نیاز جامعة روستایی نیست. این پژوهش با توجه به هدف، توصیفی-تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات میدانی، از روشهای آماری استفاده شد. جمعآوری اطلاعات پژوهش با استفاده از پرسشنامه صورت گرفت و جامعة آماری، جمعیت روستایی استان مازندران در سه تیپ جلگهای، کوهپایهای و کوهستانی است. حجم نمونه با فرمول کوکران 465 نفر تعیین شد. نتایج نشان میدهد درنتیجة تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی، تغییراتی در مسکن روستایی از جمله تغییر در فضای اختصاصی دام، انبار علوفه، محل پخت نان، محل ذخیرة سوختهای فسیلی، فضای آشپزخانه، آشپزخانة اپن، فضای اختصاصی خواب و پذیرایی و ایوان بهوجود آمده است. این تغییرات بهدنبال توسعة کالبدی و خدماتی روستاها و تحت تأثیر فرهنگ شهری در روستاها به وقوع پیوسته و درنهایت به تغییر کارکرد اقتصادی و اجتماعی مسکن منجر شده است.
تغییرات مسکن,روستا,مازندران,مسکن
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60338.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60338_43a00fecbeb470ea6c71b8b99c05748f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیلی بر سطح توسعهیافتگی مناطق روستایی شهرستانهای استان کرمانشاه
355
374
FA
حسن
اسماعیل زاده
0000-0002-9956-3676
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران
esmaeilzadeh2000@gmail.com
رضوان
صفرخانی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی روستایی
esmaeilzadehsbu@gmail.com
حسین
محمودی
استادیار جامعهشناسی کشاورزی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران
h-mahmoudi@sbu.ac.ir
10.22059/jhgr.2017.60514
در فرایند برنامهریزی و توسعة نواحی روستایی، شناخت و تحلیل وضع موجود روستاها و بررسی امکانات و تنگناهای آنها در زمینههای مختلف ضروری است که این امر برنامهریزان را در تعیین اهداف توسعه و مشخصکردن سیاستها، خطمشیها و راهکارهای دستیابی به آنها یاری میرساند. در این فرایند تعیین سطوح برخورداری و توسعة نواحی روستایی، همچنین بررسی قوت و ضعف شرایط هر ناحیه در زمینههای آموزشی، فرهنگی، بهداشتی، زیربنایی و خدماتی، زمینة تخصیص بهینة منابع و امکانات را برای توسعة هماهنگ، یکپارچه و متوازن روستاها فراهم میکند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین سطوح توسعة مناطق روستایی شهرستانهای استان کرمانشاه انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، و جامعة آماری شامل مناطق روستایی چهارده شهرستان استان کرمانشاه براساس سالنامة آماری سال 1392 است. در تحلیل دادهها نیز از مدلهای تصمیمگیری چندمعیارة TOPSIS، SAW، KOPRAS وNumerical Taxonomy استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد بین شهرستانهای استان کرمانشاه از نظر خدماتدهی به روستاهای تابع، تفاوت چشمگیری وجود دارد؛ بهگونهای که توسعة مناطق روستایی شهرستان کرمانشاه در بالاترین سطح قرار دارد. مناطق روستایی شهرستانهای صحنه، دالاهو، سنقر و کلیایی، کنگاور، سرپلذهاب و پاوه در سطح متوسط، و مناطق روستایی شهرستانهای گیلان غرب، هرسین، روانسر، جوانرود، قصر شیرین، اسلامآباد غرب و ثلاث باباجانی در سطح محرومی از توسعه قرار گرفتهاند که در راستای توسعه و تحقق عدالت در سطح استان تقویت نواحی روستایی محروم ضروری است.
توسعه,خدمات روستایی,عدالت فضایی,کرمانشاه
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60514.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60514_12adc04598ab15786704c7e63e023b8e.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
احیای بافت های درون شهری با رویکرد منطقه بندی+ فرم محور (مطالعۀ موردی:شهر برازجان)
375
394
FA
محسن
شاطریان
دانشیارجغرافیا و اکوتوریسم دانشگاه کاشان
shaterian@kashanu.ac.ir
یونس
غلامی
استادیار جغرافیا و اکوتوریسم دانشگاه کاشان
yonesgholami@kashanu.ac.ir
جهانگیر
حیدری
استادیاردانشکدة معماری و شهرسازی دانشگاه خلیج فارس بوشهر
jheidari@pgu.ac.ir
حسین
باقرزاده
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه کاشان
hosein2492@yahoo.com
10.22059/jhgr.2017.60515
در چند دهة اخیر در ایران رشد جمعیت شهری با توسعة ناموزونافقیشهر و ازبینبردن منابع کشاورزی و طبیعی اطراف شهرها همراه بوده است. در این بین، بسیاری از شهرها منابع فضایی ارزشمند اما فرسودهای دارند که در حال حاضر راهگشای بسیاری از مشکلات شهرهاست. به همین منظور مسئلة بهسازی و نوسازی این فضاهای با ارزش مدنظر قرار گرفته است. در این بین، رویکرد رشد هوشمند که در ایالاتمتحدة آمریکا مدل مدیریت رشد است، توجه ویژهای به ظرفیتهای درونی شهر دارد؛ بنابراین، ایدة اصلی پژوهش حاضر توسعة درونی شهر با تأکید بر توسعة مجدد بافتهای فرسوده است. برای این منظور در این مقاله از مدل منطقهبندی فرممحور، یکی از ابزارهای اجرایی رویکرد رشد هوشمند، با پهنهبندیکردن شهر برازجان در محیط نرمافزاری GIS استفاده کردهایم تا سیاست «کد توسعه» نقشة «زونبندی عرضی» و توان و استعداد توسعة بافتهای فرسودة شهر بررسی شود. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهشهای کاربردی- پژوهشی، و از نظر روش جزء پژوهشهای توصیفی- تحلیلی و اسنادی- میدانی است. در روند پژوهش نیز مطالعاتی بر بافت فرسوده در زمینههای جمعیتی، کاربری، کالبدی و دسترسی انجام شده است. براساس مدل منطقهبندی فرممحور مشخص شده است که بافتهای فرسودة شهر برازجان پتانسیل لازم را برای توسعة درونی شهر دارند. براساس این مدل، الگوی TND برای توسعة محلههای مسکونی و الگویRCD، برای توسعة محلههای مسکونی و تجاری استفاده شده است.
بافت,توسعة درونزا,رشد هوشمند,شهر برازجان,منطقهبندی فرممحور
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60515.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60515_c76facf2b8f0157d8220a9837456fbbc.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تأثیر سفرهای درونشهری در ایجاد محیط دوستدار کودک (مورد مطالعه: شهر زنجان)
395
408
FA
شهرزاد
مقدم
0000-0002-6936-254X
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی
shahrzad.moghadam@gmail.com
زهره
فنی
0000-0001-8282-4887
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه شهید بهشتی
z-fanni@sbu.ac.ir
10.22059/jhgr.2017.60576
نابرابریهای خدماتی و اجتماعی ناشی از وضعیت نامناسب شهرنشینی، ضرورت برنامهریزی را برای تأمین نیازهای گروههای سنی مختلف، بهخصوص کودکان ایجاب میکند. در این بین، احداث محیط شهری سازگار با روحیات کودکان، سهم عمدهای در بلوغ اجتماعی و تکامل شخصیتی آنان خواهد داشت. این امر ضمن تأثیر بر مراحل رشد کودکان، زمینهساز طراحی متناسب شهرها براساس نیازهای فیزیکی و روانشناختی آنهاست. هدف این پژوهش شناسایی فضاهای دوستدار کودک براساس الگوهای رفتوآمد شهری و تأثیر آن در ایجاد بستر مناسب برای فعالیت کودکان در شهر زنجان است. روش پژوهش از نظر نوع، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی بهشمار میآید و با استفاده از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانهای و روش اسنادی- پیمایشی انجام شده است. بهمنظور تحلیل دادهها از نرمافزار متلب[1] و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. نتایج کلی این نوشتار نشان میدهد بین مؤلفههای جذب سفر، سفر تحصیلی، سفر با دوچرخه، اختلاط کاربری اراضی، تصادفات محلهای و آلودگی صوتی در محل، رابطة معکوسی وجود دارد؛ یعنی با افزایش ضرایب مؤلفههای نامبرده، جمعیت گروه سنی یک تا چهارده سال کاهش مییابد. درادامه بیان میشود که محلههای دوستدار کودک در شهر زنجان براساس مرزهای محلهای خاصی نیست و پهنههای کودکمحور در بخشهای بیرونی و میانی استقرار یافته است. بیش از 13 درصد مساحت شهر در پهنة مطلوب استقرار دارد. در مقابل مساحتی بین 19 تا 22 درصد در پهنة نامطلوب قرار گرفته و درصد عظیمی از پهنة مذکور در بخش مرکزی شهر و تا حدودی در بخش میانی استقرار یافته است.<br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1]. MATLAB
زنجان,سفرهای درونشهری,شهر دوستدار کودک,محلهمحوری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60576.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60576_52b7ce9f0580605e85fca273000595bd.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیل ساختار کالبدی-فضایی بافت فرسودۀ شهری با استفاده از GIS (مطالعۀ مـوردی: هستۀ مرکزی شهر سردشت)
409
430
FA
شیرکو
احمدی
0000-0002-8724-1696
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، مرکز سردشت، دانشگاه آزاد
shirkoahmadi@gmail.com
احمد
پوراحمد
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران
apoura@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2017.61436
یکی از موضوعاتی که بهمنظور شناخت یک شهر و نحوة شکلگیری آن باید مطالعه شود، بافت قدیم آن شهر است. بافت فرسوده به مفهوم فرسودگی فضایی و کالبدی، محصول تأثیر و تأثر متقابل فرایندهای اجتماعی و فضای جغرافیایی است. پدیدة فرسودگی در بافتهای شهری بر کالبد بافت و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی آن اثرگذار است. بدین سبب موضوع بافتهای فرسودة شهری، همواره یکی از مسائل و چالشهای شهرهای امروزی است که اندیشمندان حوزههای مختلف و مدیران شهری را به حیطة تلاش برای آن کشانده است. جامعة آماری این پژوهش شهر سردشت، و هستة مرکزی بهعنوان نمونه انتخاب شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با هدف کاربردی و جمعآوری اطلاعات براساس مطالعات کتابخانهای و پیمایشی صورت گرفته و در غالب موارد حاصل مشاهدات مستقیم نگارنده در محل مورد مطالعه بوده است. برای تجزیهوتحلیل یافتهها نیز از نرمافزارهای SPSS <sup>ver.19.0</sup> و Arc GIS <sup>ver.10.1</sup> استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد مسئلة ناپایداری، تقسیمنشدن ارث، ریزدانگی و نفوذناپذیری بخش مرکزی، از مهمترین عوامل شدت فرسودگی منطقة مورد مطالعه هستند. همچنین بین شاخصهای فرسودگی هستة مرکزی شهر سردشت با شدت فرسودگی بافت شهر، ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. براساس محاسبات محلهها، بافت قدیمی از نظر پایداری در سطح بالایی قرار ندارد و از این میان، بافت قدیمی محلههای آشان و سرچاوه ناپایدارترین بافت شهر سردشت بهشمار میآید.
بافت فرسوده,سردشت,کاربری اراضی,کالبدی- فضایی,GIS
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61436.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61436_87df4d3d8891539989a4cc21d8988bc1.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
سنجش مؤلفههای شخصیت در گرایش روستاییان به کارآفرینی (مورد مطالعاتی: شهرستان خدابنده)
431
447
FA
محمد
سلمانی
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
salmanim@vila.fr
مهدی
حاجیلو
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
mehdihajilo1990@gmail.com
امیر
تلخاب
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه تهران
talkhab.amir@almni.ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2017.61586
کمک به توسعة روستاها و خروج از مشکلات جاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیستمحیطی، نیازمند گرایش به عرصههای نوین و کارآمد است. یکی از این عرصهها کارآفرینی است که شناخت نگرش روستاییان و درک آنان از ویژگیهای شخصیتی برای ورود به این عرصه بسیار ضروری است. پژوهش حاضر با هدف سنجش مؤلفههای شخصیت در گرایش روستاییان به کارآفرینی، در بخش مرکزی شهرستان خدابنده بررسی شده است. این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و گردآوری اطلاعات بهصورت میدانی بهوسیلۀ پرسشنامه صورت گرفته است. جامعة آماری پژوهش شامل روستاییان دهستان حومه و بخش مرکزی شهرستان، و نمونة مورد بررسی شامل روستاهای زواجر، شیخالو، بیجقین و توپقره با مجموع 1039 خانوار است. در این پژوهش، 348 نفر از روستاهای مذکور بهعنوان نمونة مورد مطالعه، براساس فرمول کوکران تعیین شدند و شاخصهای مؤلفۀ شخصیت شامل موارد زمینهای، تواناییهای درونی، امیال فردی، برداشتهای فردی و تواناییهای ارتباطی افراد بررسی شد. برای آزمون فرضیات، از روشهای آماری T و آزمون F در نرمافزار Spss استفاده شد. نتایج نشان میدهد روستاییان از میان مؤلفههای شخصیت، به شاخص امیال و برداشت فردی برای ورود به کارآفرینی گرایش دارند. همچنین مطابق نتایج، تحصیلات، کسب سود، اراده و پشتکار، و آشنایی با منابع اطلاعاتی، مهمترین نماگرها در هر شاخص بهشمار میآیند.
شهرستان خدابنده,کارآفرینی,مؤلفههای شخصیت,مردم محلی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61586.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61586_597649d471b8897019958924d871e27d.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
چگونگی استقرار مدارس علمیه در شهرهای تاریخی دورۀ اسلامی (مطالعۀ موردی: شهرهای قزوین و اصفهان)
449
466
FA
حسین
سلطان زاده
دانشیار گروه معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران، مسئول مکاتبات
h72soltanzadeh@gmail.com
سید محمدرضا
خطیبی
استادیار گروه شهرسازی، دانمشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
khatibimohammadreza@gmail.com
شیما
فعلی
پژوهشگر دکتری، دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
shimafl66@yahoo.com
علیرضا
سلطان زاده
دانش آموخته کارشناسی ارشد فناوری معماری، دانشکدة معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
soltanzadeh.alireza@gmail.com
10.22059/jhgr.2017.237263.1007493
پیش از اسلام، مراکز آموزشی در مجاور کاخها، مراکز حکومتی یا آتشکدهها و نقاطی دور از مراکز تجاری قرار داشت، اما در دوران اسلامی، امکان تحصیلات عالی کمابیش برای همة گروههای مردم فراهم شد و مراکز آموزشی در سطح شهر یا در کنار بازار شکل گرفت. هدف از این پژوهش رسیدن به مدلی دربارة معیارهای جانمایی و مکانیابی مدارس در دورة اسلامی است که با بررسی محل استقرار مدارس علمیه در شهرهای قزوین و اصفهان صورت گرفته است. پرسش پژوهش این است که بهطور معمول مدرسههای علمیه در چه نقاط و محورهایی ساخته میشدند؟ در این پژوهش از روش تاریخی و توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مبانی نظری پژوهش بر این دیدگاه استوار است که از یکسو بهسبب ارتباط کارکردی و آیینی مدارس با مساجد، بهویژه مسجد جامع و از سوی دیگر بهدلیل رعایت محرمیت محلههای مسکونی و دوری فضاهای عمومی و مردانه از آنها، بیشتر مدرسههای علمیه در کنار بازار و گذرهای عمومی شکل میگرفتند. نتایج پژوهش نشان میدهد بیشتر مدارس در شهرهای بزرگ، در امتداد راستة بازار شکل میگرفتند و این امر در اصفهان مشهود است، اما از آنجا که عدهای در زمین یا محل مورد نظر مدرسهای میساختند، شماری از این مدارس در محلههای مسکونی ساخته میشد. مدارس دورة قاجار در قزوین نیز بیشتر در داخل محلههای مسکونی شکل گرفته است.
مدارس علمیه,مدارس اصفهان,مدارس قزوین,محل استقرار مدرسههای علمیه
https://jhgr.ut.ac.ir/article_63615.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_63615_1f70346c9eb5d979df9f806bde51c67a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
تحلیلی بر روند چندقطبی شدن ساختار فضایی و عملکردهای شهری (نمونۀ موردی: شهر سنندج)
467
489
FA
بختیار
عزت پناه
0000000281868930
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
dr_bezatpanah@yahoo.com
محمد باقر
قالیباف
دانشیار جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
qalibaf@yahoo.com
عزت الله
عزتی
استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
ezzatollahezzati@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.237810.1007501
امروزه در نظام برنامهریزی شهری، کاربریهای اراضی و خدمات عمومی به سمت الگوی تمرکز و تجمع در مناطق خاصی از شهرها گرایش دارند تا بهوسیلة آنها از تداخل و تزاحم کاربریها جلوگیری شود و شهروندان هر منطقه با سهولت به این خدمات دسترسی داشته باشند. در شهر سنندج تمرکز بهنسبت زیاد زیرساختهای اداری، سیاسی، اقتصادی، خدماتی و نواحی پیرامونی آن، سبب تمرکز جمعیت و بروز آثار سوءفضایی از قبیل رشد فیزیکی ناموزون و بیقوارة شهر و تشدید پدیدة اسکان غیررسمی در برخی نقاط شهر شده و توزیع فضایی کاربریهای زمینشهری را در سطح شهر نامتعادل کرده است. در چنین شرایطی، طرحهای توسعة شهری نظام کاربریهای اراضی را ساماندهی کرده و شهر را به سمت تخصصیکردن فعالیتها و تمرکز برخی از عملکردها در مناطق خاصی از شهر سوق دادهاند. همچنین در این شرایط منطقهبندی کاربری و عملکردی شهری از حالت رویکرد سنتی فیزیکی و قطعیتگرایی خارج شده است. هدف از این مقاله بررسی و ارزیابی روند قطبیشدن کاربریهای اراضی شهر در راستای تخصصیشدن و توسعة فضایی اصولی و مناسب فعالیتهای شهری متناسب با ساختهای اجتماعی-فضایی مختلف در نواحی و مناطق مختلف شهری براساس پیشنهادهای طرحهای توسعة شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به کمک روشهای آماری آنتروپی شانون و مدل کاربردی ضریب مکانی LQ، روند تحولات فضایی نظام کاربریهای اراضی در شهر سنندج بررسی شده و برای ترسیم نقشههای مورد نیاز از نرمافزارهای GISاستفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد برخی از فعالیتها و کاربریهای اراضی شهری، بهسوی قطبیشدن یا تخصصگرایی در مناطق و نواحی خاصی از شهر گرایش دارد و ساختار مورفولوژی اجتماعی شهر به الگوهای چندهستهای و قطاعی شبیه است.
آنتروپی شانون,توسعة فضایی,شهر سنندج,ضریب LQ,قطبیشدن
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64534.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64534_585754a30bac12c33029f869932c6571.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
50
2
2018
06
22
بررسی عوامل واقعگرایی ایرانی از منظر جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
491
511
FA
بهادر
زارعی
null
استادیار جغرافیای سیاسی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران
b.zarei@ut.ac.ir
فرزاد
پیلتن
استادیار حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شوشتر
piltan@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.137883.1007120
چکیده<br /> در این پژوهش عوامل متعدد موجود و مستقر در جامعه و جغرافیای سیاسی درون و پیرامون ایران بررسی و تحلیل میشود که در چهار دهة اخیر، نقش مؤثری در شکلگیری واقعگرایی ایرانی داشته است. در این میان، عواملی نظیر ریشههای تاریخی ناامنی و موقعیت جغرافیای سیاسی و منطقهای ایران، جغرافیای جنگ ایران و عراق، تداوم خصومت آمریکا با ایران و مسئلة اسرائیل، در ساخت و عقلانیسازی و درنهایت واقعگرایی ایرانی نقشآفرین بوده است. باید توجه داشت که گسترش فعالیتهای نظامی، براساس نیازهای درونی و بیرونی و کمبود تاریخی امنیت شکل گرفت که ممکن است این واقعگرایی را تکامل بخشد و درجهت ساخت نظام امنیتی پایدار و برونرفت از چالشهای پیشرو در این قرن بسیار اثربخش باشد. واقعگرایی ایرانی در سیر تکوینیاش از ابتدا تاکنون، از واقعیتهای عینی داخلی، جغرافیای سیاسی و چالشهای ژئوپلیتیکی منطقهای و بینالمللی تأثیر پذیرفته است. همچنین درجهت تعقیب منافع ملی گام برداشته، در عرصة بینالمللی با چنین رویکردی تداوم یافتهوتا حدود زیادی موفق عمل کرده است.<br /> <br />واژگان کلیدی: واقع گرایی، واقع گرایی ایرانی، جغرافیای جنگ ایران و عراق، محیط های پیرامونی ایران، اسلام، فعالیت های هسته ای
اسلام,جغرافیای جنگ ایران و عراق,دولتهای واقعگرای ایرانی,محیطهای پیرامونی ایران,واقعگرایی,واقعگرایی ایرانی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64786.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64786_bfbeae991e06d87312dd4ba34ce518a9.pdf