دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
سنجش کیفیت زندگی از دیدگاه عدالت اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق 2 و 16 شهری تهران)
1
15
FA
کرامت الله
زیاری
0000-0001-9135-4768
استاد دانشگاه تهران
zayyari@ut.ac.ir
حسین
رفیعی مهر
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
h.rafiee26@yahoo.com
جواد
زارعی
پژوهشگر جغرافیا وبرنامهریزی شهری
j.zarei@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2014.51267
درحال حاضر بخش قابل توجهی از دلمشغولیهای مدیران اغلب جوامع انسانی را مدیریت مجموعههای شهری و ارائة خدمات به ساکنان این مناطق تشکیل میدهد.به همین دلیل، توجه بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران به مفهوم کیفیت زندگی معطوف شد تا از این طریق تلاشهایی در راستای ارتقای شرایط زندگی و بهبودبخشیدن به بُعد کیفی زندگی بشر انجام گیرد.امروزه، در برنامهریزی شهری از جمله عوامل مؤثر، که باید در جهت اجرای عدالت اجتماعی و همراه عدالت فضایی رعایت کرد، توزیع مناسب خدمات شهری و استفادة صحیح از فضاهاست. مفهوم کیفیت زندگی در سالهای اخیر با گسترش شهر و جمعیت شهری و بهتبع آن افزایش مشکلات متعدد در شهرها بسیار موردتوجه بوده است. در تحقیق حاضر تلاش شده تا کیفیت زندگی شهری با نگاهی به عدالت اجتماعی و مفهوم شهروندی بررسی شود. این تحقیق بهصورت تطبیقی بین دو منطقة 2 و 16 شهر تهران انجام پذیرفته است. نوع تحقیق کاربردی-توسعهای و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی است و شیوۀ گردآوری، اطلاعات و دادههای کتابخانهای و میدانی است. همچنین، با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسشنامه(براساس طیف لیکرت) به گردآوری اطلاعات دربارة کیفیت زندگی از دیدگاه و منظر مردم اقدام شده است. در این پژوهش تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران بهدست آمد.نتایج پژوهش، نمایانگر توزیع نامتعادل فرصتها و امکانات شهری در این دو منطقه است. ازاینرو، در کنار شمال و جنوب جغرافیایی باعث ایجاد شمال و جنوب اجتماعی نیز شده است.
عدالت اجتماعی,کیفیت زندگی,شاخصهای کیفیت زندگی شهری,مفهوم شهروندی,مناطق شهری تهران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51267.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51267_6181be974f3f360e48bbfa36d16de06a.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
شناسایی و اولویت بندی قابلیت های گردشگری در مناطق کویری و بیابانی استان قم
17
37
FA
سید مصطفی
هاشمی
دکتری تخصصی جغرافیای سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
m.hashemi2006@gmail.com
عباس
علی پور
استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه جامع امام حسین (ع)
4@yahoo.com
محسن
یوسفی فشکی
کارشناسارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه خوارزمی
3@yahoo.com
میر نجف
موسوی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه ارومیه
10.22059/jhgr.2017.62329
استان قم،یکی از استانهای کویری و بیابانی کشور، دارای منابع بالقوه برای توسعة گردشگری در نواحی کویری و بیابانی است. براین اساس، در مقالةحاضر به شناسایی، نحوةتوزیع فضایی جاذبههای گردشگری در مناطق کویریو بیابانیاستان قم،و اولویتبندی این قابلیتها برای توسعة این نوع از گردشگری پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده و بازدید میدانی) است. نتایج حاصل از مدل Getis-Ord نشان میدهد پراکنش فضایی جاذبههای گردشگری کویر و بیابان در استان قم از الگوی خوشهای پیروی میکند و این خوشهها را میتوان در سهناحیه از استان مشاهده کرد: 1. حوالی اتوبان قم-تهران (به شعاع 10 کیلومتر)؛2. حوالی اتوبان قم-کاشان (به شعاع 10 کیلومتر)؛3. نواحی اطراف شهر قم (به شعاع 20 کیلومتر). همچنین،نتایج مدل الکتر نشان میدهد در مقایسةنسبی قابلیتهای توسعة گردشگری در مناطق کویریو بیابانیاستان قم، در اولویت یکم سه قابلیت قرار گرفته که عبارتاند از:«گردشگری علمی»، «امکان جذب سرمایههای دولتی و بخش خصوصی در ارتباط با انواع توریسم» و «توان اکوتوریستی». در اولویت دوم، دو قابلیت با امتیاز یکسان قرار گرفتهاند که شامل «گردشگری ماجراجویانه» و «گردشگری ورزشی و برگزاری انواع مسابقات ورزشی» میشود. درنهایت،در اولویت سوم نیز سه قابلیت قرار دارد که عبارتاند از:«ایجاد زیرساختها و مجموعهای مناسب برای برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری»، «بازدید گردشگران از جاذبههای این مناطق در قالب تورهای گردشگری» و در نهایت«احداث شهرک درمانی یا سلامت».
گردشگری کویر و بیابان,استان قم,الگوی توزیع فضایی,مدل الکتر
https://jhgr.ut.ac.ir/article_62329.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_62329_e5dbb0606787811340c0f4bee341dbbf.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
نقش رضایت شهروندان بر رفتارهای مثبت شهروندی (مطالعه موردی: شهر مشهد)
39
54
FA
محمد رحیم
رهنما
استاد گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، دانشگاه فردوسی مشهد
rahnama@um.ac.ir
لیلی
ابراهیمی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، دانشگاه فردوسی مشهد
leili.ebrahimi@mail.um.ac.ir
10.22059/jhgr.2018.245527.1007584
هدف از این مطالعه بررسی شاخصهای رضایت شهروند و تأثیر رضایت بر رفتارهای مثبت شهروندی در شهر مشهد است. مطالعات نظری و همچنین تکمیل پرسشنامه به روش جمعآوری اطلاعات و دادههای پژوهش بود. حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه برابر 450 نفر برآورد شد. نتایج آنالیز دادهها برای وضعیت کیفیت ادراکشده نشان داد میانگینهای بهدستآمده برای هر یک از گویهها اختلاف معناداری را با سطح متوسط 3 نشان میدهد و در بیشتر موارد کمتر از سطح متوسط بوده است. بااینحال، نتایج بهدستآمده از آزمون مدل برای بررسی روابط متغیرها به این شرح بود که تأثیر کیفیت ادراکشده در رضایت شهروند با ضریب مسیر43<sub>/</sub>0 مثبت بود. فرضیة تأثیر رضایت در دلبستگی شهری نیز با ضریب 68<sub>/</sub>0 بهعنوان بالاترین ضریب مسیر در بین ضرایب تأیید شد. تأثیر منفی رضایت بر قصد ترک و دلبستگی بر قصد ترک بهترتیب با ضرایب 3<sub>/</sub>0- و 28<sub>/</sub>0- تأیید شد. همچنین، فرضیههای تأثیر مثبت متغیر رضایت در گفتار مثبت(20<sub>/</sub>0) و متغیر دلبستگی در گفتار مثبت(33<sub>/</sub>0) تأیید شد.
دلبستگی,رضایت,قصد ترک,کیفیت ادراکشده,گفتار مثبت
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66070.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66070_f8ac8a1b4b72dee6a16527d8c3652b09.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل تأثیر مبلمان روستایی در افزایش کیفیت محیط کالبدی (مطالعه موردی: دهستان زوارم شیروان)
55
74
FA
ثریا
عزیزی
دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
geography_89azizi@yahoo.com
حمدالله
سجاسی قیداری
0000000000000000000
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
ssojasi@yahoo.com
حمید
شایان
استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه فردوسی مشهد
shayan34@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.244774.1007574
روستا کالبد زندگی است که روح پُرهیاهوی انسانها و طبیعت در آن دمیده میشود و فضایی همراه مبلمان زیبا آذین این کالبد است. مبلمانِ روستایی مناسب و کارآمد نهتنها موجب ارتقای کیفیت محیط روستایی، بلکه سبب پایدارسازی سکونتگاههای روستایی میشود. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت مبلمان روستایی و اثرهای آن در افزایش کیفیت محیط کالبدی در سکونتگاههای روستایی شهرستان شیروان است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی انجام پذیرفته است. جامعة آماری پژوهش شامل همة خانوار روستایی دهستان زوارم شهرستان شیروان است که با استفاده از فرمول کوکران 258 خانوار با سطح خطای 06<sub>/</sub>0 به روش تصادفی ساده بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامهای است که روایی آن بهوسیلة پانل تخصصی و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از SPSSانجام گرفته است. یافتههای پژوهش براساس آزمون خیدو نشان میدهد که در میان ابعاد کیفیت محیط کالبدی روستایی، ابعاد معنایی- ادراکی و در میان مبلمانهای روستایی، مبلمان زیرساختی در افزایش کیفیت محیط کالبدی بیشتر اثرگذار بوده است. همچنین، نتایج حاصل از همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی ساده نشان داد ارتباط و اثرگذاری معنادار و قوی میان مبلمان روستایی و کیفیت محیط کالبدی بهشکل مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که مبلمان زیرساختی با ضریب 607<sub>/</sub>0 بیشترین تأثیر کلی را در افزایش کیفیت محیط کالبدی داشته است.
توسعة روستایی,توسعة کالبدی,کیفیت محیط,مبلمان روستایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66121.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66121_609ed9edfdf45095558ccf72d0cd5fbd.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
ارزیابی سطوح توسعه یافتگی با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در بخش های استان گیلان
75
87
FA
نصراله
مولائی هشجین
0000-0002-5716-7077
استاد گروه جغرافیا، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
nmolaeih@iaurasht.ac.ir
مریم
علینقی پور
دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
m.alinaghipour@chmail.ir
10.22059/jhgr.2018.233904.1007465
امروزه، تعیین و شناسایی سطوح توسعهیافتگی اصلی مهم در تدوین سیاستها و برنامههای توسعه محسوب میشود و نتایج آن بهعنوان راهنمایی سودمند توسط سیاستگذاران و برنامهریزان در جهت شناسایی محرومترین و توسعهیافتهترین مناطق استفاده میگردد. در راستای این مهم، ارزیابی سطوح توسعهیافتگی بخشهای استان گیلان لازم و ضروری بهنظر میرسد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعة آماری همة بخشهای استان گیلان (43 بخش) است که براساس 298 متغیر و 93 شاخص در پنج گروه شاخص ترکیبی (محیطی- اکولوژیک، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، نهادی، و کالبدی) رتبهبندی شدهاند. شاخصهای موردمطالعه با استفاده از آخرین دادههای موجود سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 استان گیلان جمعآوری، با روش تقسیم بر میانگین استاندارد، با بهرهگیری از مدل مؤلفة اصلی هموزن، و سپس با استفاده از روشهای تاکسنومی عددی، تحلیل خوشهای، تحلیل سلسلهمراتبی، تاپسیس، موریس، و تحلیل شبکه رتبهبندی شدهاند و با تحلیل نتایج بخشهای استان در پنج گروه توسعهیافتگی بالا (10 بخش)، توسعهیافتگی متوسط (7 بخش)، گذار به توسعهیافتگی (8 بخش)، محروم (9 بخش)، و محرومیت شدید (9 بخش) سطحبندی شدهاند و جایگاه هر یک از بخشها در سطوح توسعه با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی مشخص شده است. درنهایت، با مقایسة سطوح توسعهیافتگی در سالهای 1385 و 1390 نشان داده شده است در طی این دورة پنجساله از تعداد بخشهای موجود در سطوح محرومیت شدید و محروم کاسته و به تعداد بخشهای موجود در سطح بالای توسعهیافتگی افزوده شده است.
استان گیلان توسعة روستایی,سطوح توسعهیافتگی,تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66149.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66149_6c1ae0021031332aa4628ae2b4705e96.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
ارزیابی رابطۀ کنش ارتباطی و پایداری شهری (مطالعۀ موردی: شهر تهران)
89
109
FA
مریم
رضاپور
دانشجوی دکتری شهرسازی، گروه شهرسازی، دانشکدة معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
mariamrezapour@yahoo.com
سیدحسین
بحرینی
استاد (تمام)، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hbahrain@ut.ac.ir
منوچهر
طبیبیان
0000-0003-2015-6760
استاد (تمام)، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
tabibian@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2018.251259.1007637
بسط نظریةکنش ارتباطی دیدگاههای نوینی را در برنامهریزی شهری پدید آورده است و تدوین شاخصهای کنش ارتباطی با رویکرد شهرسازی میتواند مبنایی برای برنامهریزان شهری باشد. باتوجهبه اینکه راه حصول پایداری توجه توأمان به بُعد اجتماعی درکنار ابعاد اقتصادی و محیطی و برقراری ارتباط متعادل میان آنهاست و باتوجهبه اینکه پژوهشی با محتوای ارتباط بین کنش ارتباطی با پایداری شهری در کشور انجام نگرفته است، در این پژوهش سعی شده شاخصهای کنش ارتباطی و برقراری ارتباط میان مؤلفههای کنش ارتباطی و پایداری شهری استخراج شود. در این راستا، فرضیات پژوهش تدوین شد که بر وجود رابطهای معنادار بین کنش ارتباطی و پایداری شهری در شهر تهران بهعنوان نمونة موردی دلالت دارد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. چارچوب نظری این پژوهش براساس مطالعات اسنادی است. شناسایی شاخصهای کنش ارتباطی در دو مرحلة کتابخانهای و تحلیل کیفی با بهکارگیری فن دلفی فازی انجامگرفته است و بخش عملیاتی پژوهش با روش تحلیل کمی و براساس مطالعات میدانی انجام شده است و فرضیات تحقیق در نرمافزار SPSSبا بهکارگیری دادههای مربوط به 384 پرسشنامه آزمون شده است. طبق نتایج تحلیل کیفی، شاخصهای کنش ارتباطی در چهار گروه اصلی شامل حضور در فضای شهری، عقلانیت ارتباطی، نگرش انتقادی، و سرمایة اجتماعی تدوین شد و نتایج تحلیل کمی نشان داد تغییرات کنش ارتباطی در پایداری شهری و همة ابعاد آن تأثیر مستقیم و بسیار زیادی دارد و تقویت کنش ارتباطی میتواند به افزایش پایداری در شهر تهران منجر شود. نتایج بهدستآمده میتواند بهعنوان چارچوبی مفهومی در طرحها و برنامههای شهری بهمنظور ارزیابی و ارتقایکنش ارتباطی و به دنبال آن پایداری شهری در اختیار پژوهشگران و برنامهریزان شهری قرار گیرد.
پایداری شهری,تهران,جهانزیست,عقلانیت ارتباطی,کنش ارتباطی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66150.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66150_f10484a55b8c2db949ae2215abaa9c71.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل آسیبپذیری بافتهای قدیمی شهر کاشان در برابر زلزله
111
130
FA
علی
شماعی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
shamaiali@yahoo.com
عاطفه
دانشور خرم
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، مؤسسة آموزش عالی خاوران، مشهد، ایران
atefedaneshvar@yahoo.com
احمد
روان بخش
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج، یاسوج، ایران
ravan.ahmad@gmail.com
مجید
افسر
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
majid.afsar@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.107485.1006830
تحلیل میزان و چگونگی آسیبپذیری بافتهای قدیم شهری به برنامهریزان و مدیران شهری در تصمیمگیریهای مناسب و انتخاب راهحلهای کنترل و مقابله با مخاطرات احتمالی کمک مؤثری میکند. هدف از این پژوهش بررسی آسیبپذیری بافت قدیم شهر کاشان در برابر زلزله و چگونگی توزیع شاخصهای آن است. شاخصهای بهکارگرفتهشده در تحلیل مشتمل است بر: مساحت قطعات زمین؛ نوع کاربری زمین؛ عرض معابر؛ نوع مصالح؛ تعداد طبقات؛ قدمت ابنیه؛ کیفیت ابنیه؛ دسترسی به فضای باز؛ فاصله از گسل؛ و مدیریت بحران. ماهیت پژوهش کاربردی و روش آن اکتشافی- تحلیلی است. جمعآوری دادهها و اطلاعات در مرحلة اول بهصورت اسنادی و بررسی متون مختلف است و از روش میدانی بهویژه مشاهده بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل Fuzzy AHP، سیستم اطلاعات مکانی، و نرمافزار Expert choice استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ آسیبپذیری 11درصد مساحت بافت شهر در طیف خیلی کم، 7درصد در طیف کم، 15درصد در طیف متوسط، 22درصد در طیف بالا، و 45درصد در طیف خیلی بالا قرار دارد. تمرکز فضایی آسیبپذیری در بخش مرکزی بافت قدیم بهسبب مصالح کمدوام، کیفیت نامطلوب ساخت، و قدمت زیاد ابنیه است. کمترین آسیبپذیری مربوط به جدارة اصلی بافت بهویژه در بخش جنوب شرقی است. درمجموع، میتوان نتیجه گرفت در بُعد ارتقای کیفیت بهکارگیری اصل خطرپذیری مدیریت بحران و در بُعد قدمت توسعة اقدامات بازآفرینی در ابعاد زیستی– کالبدی،ساخت اجتماعی بارویکرد ترکیبی، و مدیریت بحران میتوان باعث کاهش آسیبپذیری بافتهای قدیمی شد.
آسیب پذیری,بافت قدیمی,زلزله,شهر کاشان,مدیریت بحران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66320.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66320_62cdf85b8dca802173429e6e0041f3ea.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تدوین اولویت مؤلفه های تعاملات اجتماعی در مراکز سالمندان (مطالعۀ موردی: مراکز سالمندان هاتف و آرام در قزوین)
131
146
FA
جمال الدین
سهیلی
استادیار، گروه معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
j_soheili@yahoo.com
سیما
سمیعی فرد
کارشناس ارشد معماری، گروه معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
s.samieifard@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.252592.1007648
با شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در میزان افزایش تعاملات اجتماعی از دیدگاه صاحبنظران و بهکارگیری آن در فضاهای معماری و شهرسازی میتوان به دستاوردهای اجتماعی مهمی دست یافت؛ بهویژه در حوزة سالمندان که به بازگشت دوباره در عرصة حضور در جامعه نیاز دارند. ضرورت این پژوهش تدوین مؤلفهها در هر یک ازآیتمهای فعالیت، کالبد، و معنا براساس مدل حس مکان رلف- کانتر است و هدف پژوهش طبقهبندی مؤلفههای کیفی از دیدگاه سالمندان و شناخت تأثیرگذارترین مؤلفه است. نوآوری پژوهش در جمعآوری کلی مؤلفهها و بررسی میدانی و تدوین اولویت مؤلفهها از نظر سالمندان است. روش تحقیق پیمایشی و روش استدلال استقرایی است. جمعآوری اطلاعات بهصورت میدانی و تکمیل 28پرسشنامه از مراکز روزانة سالمندان بوده است و ابزار تحلیل نرمافزار اسپیاساس است. در پژوهش به این نتیجه میرسیم که در آیتم فعالیت تنوع فعالیتی و گروههای سنی بیشترین ارزش را برای سالمندان دارد و باید در یک زمان تنوع فعالیتی متفاوتی را در فضا داشته باشیم تا سالمند باتوجهبه سلیقة خود به انتخاب فعالیت بپردازد. در آیتم کالبد عدم حضور در فضای بسته اشاره شده که باید سعی شود تا در طراحی فضا فضاهای باز بهصورت بصری و کالبدی برای سالمندان درنظر گرفته شود. در آیتم معنا انعطافپذیری فضا از اهمیت بیشتری برای سالمندان برخوردار است که به لحاظ شناخت از فضا بهتر است از فضاهای منعطف و چندمنظوره برای سالمندان استفاده شود.
تعاملات اجتماعی,سالمندان,فعالیت,کالبد,معنا
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66903.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_66903_59a82de52fcd7ec4b1ba5990c376fd30.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
شناسایی معیارهای مؤثر بر پایداری اجتماعی و اقتصادی در مناطق روستایی ایران
147
163
FA
وحید
بیگدلی راد
0000-0002-6381-2749
استادیار گروه شهرسازی، دانشکدة معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
vahid.bigdeli@qiau.ac.ir
شهرام
ملکی
دانشجوی دکتری تخصصی شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، پردیس مجتمع بین الملل، تبریز، ایران
shahram_mn2003@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.253223.1007653
یکی از مباحث مهم در ارتباط با سکونتگاههای روستایی مقولة پایداری اجتماعی- اقتصادی است. این دو معیار، بهعلت توجه بیشتر به مؤلفههای پایداری محیطی، تا حد زیادی در سایه و سیطرة آن قرار گرفته و کمتر بهطور مستقل بررسی شدهاند. ازاینرو،نگارندگان در پژوهش حاضر کوشیدهاند معیارهای مؤثر بر پایداری اجتماعی و اقتصادی در مناطق روستایی را ارزیابی و رتبهبندی کنند. بررسیهای انجامگرفته بیانگر آن است که تاکنون تحقیق جامع و کاملی در این حوزه انجام نگرفته و فقطبه گردآوری معیارها و رتبهبندی روستاها اکتفا شده است. این در حالی است که بدون توجه به میزان اهمیت و تأثیر آن بر پایداری امکان رسیدن به نتیجة مطلوب فراهم نخواهد شد. بنابراین، در تحقیق حاضر با بهرهگیری از طراحی ساختار سلسلهمراتبی به تحلیل و رتبهبندی معیارها از نظر میزان اهمیت پرداخته شده است. بر این اساس، با مرور منابع علمی معتبر داخلی و خارجی و همچنین مصاحبه با کارشناسان سازمان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، این معیارها شناسایی و دستهبندی شد. به این ترتیب، ده زیرمعیار امنیت، ایمنی، آموزش، مشارکت، جمعیت، بهداشت، فراغت، مسئولیتپذیری، رضایت از خدمات، و تعلق مکانی بهعنوان زیرمعیارهای پایداری اجتماعی و ده زیرمعیار نرخ بیکاری، بیمة کشاورزی، دسترسی به بازار، نوسان قیمت، بار تکفل، مکانیزاسیون، میانگین درآمد، سرانة دامی، تنوع اقتصادی، و سرمایهگذاری نیز برای پایداری اقتصادی در مناطق روستایی ایران شناسایی شد. در ادامه و براساس آرای متخصصان و کارشناسان توسعه و برنامهریزی روستایی مشخص شد که میزان تأثیر معیارهای اجتماعی و اقتصادی بر پایداری سکونتگاههای روستایی تقریباً یکسان است و تفاوت چندانی در میزان اهمیت آنها وجود ندارد. از طرفی دیگر، زیرمعیارهای آموزش و نرخ بیکاری بهترتیب مؤثرترین زیرمعیارهای پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی در سکونتگاههای روستایی کشورند.
پایداری اجتماعی,پایداری اقتصادی,توسعة پایدار روستایی,روستا,معیارهای مؤثر بر پایداری
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67117.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67117_cd38caa9b934af41894dcc47b7972b19.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تبیین نابرابری جغرافیایی فرصت های دسترسی به آموزش عالی و ارائۀ مدل به منظور آمایش و نیل به عدالت آموزشی (مطالعۀ موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)
165
180
FA
مهدی
نجاری
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه
najjari69@yahoo.com
محمد
حسنی
استاد و عضو هیئت علمی مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه
mhs_105@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.261731.1007741
پژوهش حاضر با هدف تبیین نابرابری جغرافیایی فرصتهای دسترسی به آموزش عالی بین شهرستانهای استان آذربایجان غربی انجام گرفته است. تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و جامعة آماری شهرستانهای استان آذربایجان غربی است. نمونهگیری بهصورت سرشماری بوده است. شیوة جمعآوری آمار و اطلاعات بهصورت اسنادی و پیمایشی است. در تجزیه و تحلیل دادهها از مدلهای تاپسیس، ضریب پراکندگی، تحلیل رگرسیون، تحلیل مسیر،و شبکههای عصبی استفاده شده است. نتایج رتبهبندی مناطق با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان میدهد که بین شهرستانهای استان نابرابری فرصت دسترسی به آموزش عالی وجود دارد و شهرستان ارومیه برخوردارترین و شهرستان چالدران محرومترین شهرستان استان آذربایجان غربیاند. مدل ضریب پراکندگی برای اندازهگیری نابرابری نشان داد که بیشترین میزان نابرابری75<sub>/</sub>0 در شاخص آموزشی و کمترینمیزان نابرابری 46<sub>/</sub>0 در شاخص زمینةفردی و خانوادگی بوده است. براساس نتایج تحلیل مسیر شاخص آموزشی دارای بیشترین و شاخص توسعهیافتگی جغرافیایی دارای کمترین تأثیرات مستقیم بر نابرابری فرصتهای دسترسی به آموزش عالی هستند. نتایج پیشبینی با استفاده از شبکة عصبی نیز نشان میدهد شاخصهای آموزشی و شاخصهای توسعهیافتگی جغرافیایی بهترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را در پیشگویی نابرابری فرصتهای دسترسی به آموزش عالی بین شهرستانهای استان آذربایجان غربی داشتهاند.نتایج مبیّن نیاز مناطق کمتر برخوردار از دسترسی به آموزش عالی به برنامهریزی و توجه ویژة سیاستگذاران این حوزه به این نابرابریها و عوامل مؤثر است.
آموزش عالی,شهرستانهای استان آذربایجان غربی,فرصت دسترسی,نابرابری آموزشی,نابرابری جغرافیایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67365.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67365_8d1784ade3de02491450c939c1466b88.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
کاربست تحلیلی- ساختاری بازآفرینی پایدار شهری (مطالعۀ موردی: شهر خرم آباد)
181
197
FA
زهره
فنی
0000-0001-8282-4887
دانشیار گروه جغرافیا، دانشکدة علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
z-fanni@sbu.ac.ir
جمیله
توکلی نیا
دانشیار گروه جغرافیا، دانشکدة علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
jaytavakoli@yahoo.com
مریم
بیرانوندزاده
دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکدة علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
beyranvand28@gmail.com
10.22059/jhgr.2018.242890.1007558
بازآفرینی شهری پایدار فرایند توسعهای همهجانبه در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، محیطی، و کالبدی بهمنظور ارتقای کیفیت زندگی در محدودهها و محلههای هدف در پیوند با کل شهر است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی روابط علّی میان مؤلفههای بازآفرینی پایدار شهری در بافت ناکارآمد شهر خرمآباد با روش توصیفی- پیمایشی تدوین شده است. جامعة آماری شامل شهروندان ساکن بافت است. ابزار مورداستفاده پرسشنامة محققساخته در طیف پنجگزینهای لیکرت بود. در این پرسشنامه، پنج عامل از عوامل مؤثر در بازآفرینی پایدار شهری بافت ناکارآمد خرمآباد(اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، کالبدی، و مدیریتی) بررسی شد. مطالعة عوامل اثرگذار در بافت ناکارآمد شهر خرمآباد نشان میدهد استقرار مراکز عمدة اداری و درمانی، مذهبی، در محدودة بافت و وجود قلعۀ فلکالافلاک بهعنوان یک اثر تاریخی قدرتمند و امامزاده زیدبن علی در درون بافت از عمده عوامل اثرگذار در روند پیشبرد بازآفرینی در بافت ناکارآمد شهر خرمآباد است. بهمنظور سنجش عوامل اثرگذار دربازآفرینی بافت ناکارآمد خرمآباد از مدل معادلات ساختاری در قالب نرمافزار AMOS استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد.بین متغیرهای اجتماعی با میزان P Value، 0.00، متغیر کالبدی با میزان 0.04 و متغیر مدیریتی با میزان0.00 با بازآفرینی بافت ناکارآمد شهر خرمآباد ارتباط معنیداری وجود دارد. نتایج آزمون فریدمن نشان داد عامل مدیریتی دارای بالاترین اثرگذاری در روند بازآفرینی بافت و عامل زیستمحیطی دارای کمترین اثرگذاری است.
بازآفرینی پایدار,تحلیل ساختاری,توسعة پایدار,شهر خرمآباد
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67519.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67519_4b78f81df07e997f2ba6553104c0f3ef.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
باززنده سازی فضاهای باز اطراف رودخانه های شهری و نقش آن در کیفیت زندگی و امنیت شهروندان (مطالعۀ موردی: رودخانۀ النگدره در شهر گرگان)
199
219
FA
حیدر
لطفی
دانشیار گروه جغرافیا، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
heidare.lotfi@gmail.com
حسین
موسی زاده
دانشجوی دکتری، گروه علوم منطقه ای، دانشگاه اتوش لوراند، دانشکدة علوم، بوداپست، مجارستان
mousazadeh@caesar.elte.hu
10.22059/jhgr.2018.256305.1007688
رودخانههای شهری یکی از عناصر طبیعی در شهرها هستند و قابلیت هر شهر برای ایجاد فضاهای پُرجنبوجوش و موفق نظیر پارکهای شهری درنظر گرفته میشوند. امروزه، از رودخانهها بهمنزلة یک ظرفیت بالا برای توسعه و برنامهریزی شهری استفاده میشود.همچنین، رودخانهها، با ایجاد فرصتهای تفریحی، نظیر پارکها، مدیریت شهری را دررسیدن به ایجاد امنیت بیشتر در فضاهای غیرقابلدفاع نزدیک میکنند؛ شکلگیری پارک ملت در کنار رودخانة النگدره در شهر گرگان یکی از این نمونههاست. در همین راستا، مقالة حاضر با هدف ارزیابی متغیرها و شاخصهای امنیت و کیفیت زندگی شهروندان در اطراف رودخانة النگدره در کنار پارک ملت شهر گرگان انجام گرفته است. این پژوهش از نظر روش توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. جمعآوری اطلاعات از طریق توزیع پرسشنامه در میان 384 نفر بهعنوان حجم نمونه انجام شد و با استفاده از آزمونهای آماری T تکنمونهای به تجزیه و تحلیل پژوهش پرداخته شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میانگین کلی امنیت در پارک موردبررسی 95<sub>/</sub>2درصد است که نزدیک به حد متوسط قرار گرفته و شاخصهای دسترسی فیزیکی، طراحی خوانا، روشنایی، امنیت فیزیکی، احساس امنیت، و آسایش محیطی در بُعد آلودگی محیطی (ایمنی، بهداشتی) با میانگینهای 41<sub>/</sub>3، 07<sub>/</sub>3، 89<sub>/</sub>2، 85<sub>/</sub>2، 83<sub>/</sub>2، و 64<sub>/</sub>2 بهترتیب در وضعیت متوسط رو به پایینی قرار گرفتهاند. در پایان نیز، باتوجهبه یافتههای پژوهش، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت کیفیت زندگی و امنیت شهروندان در اطراف منطقة موردپژوهش ارائه شده است.
امنیت,باززنده سازی,رودخانة النگدره,رودخانه های شهری,شهر گرگان,کیفیت زندگی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67704.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67704_4e6b41a37a5a884b25bfd0b1aa27d93d.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل اثرات مشارکت در فعالیت های اقتصادی بر نشاط زنان روستایی (مطالعۀ موردی: بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)
221
239
FA
سعدی
محمدی
0000-0002-8541-4135
استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
saadi1390@gmail.com
سوران
منوچهری
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
marivan1394@yahoo.com
عبدالرحمان
احمدی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
soranmanoochehri@chmail.ir
10.22059/jhgr.2018.239285.1007519
مشارکت رسمی زنان در فعالیتهای اقتصادی میتواند زمینهساز دستیابی به نشاط در میان زنان روستایی باشد و محیطی بانشاط در روستاها شکل دهد. در راستای بررسی این امر، پژوهش حاضر در بخش روستایی خاوومیرآباد شهرستان مریوان، که در چندسالة اخیر زنان در فعالیتهای اقتصاد روستایی آن نقش پُررنگی داشتهاند، انجام گرفت. پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی است و گردآوری اطلاعات در بخش نظری با استفاده از منابع اسنادی و در بخش میدانی از طریق توزیع پرسشنامه در میان زنان فعال در اقتصاد روستایی بخش خاوومیرآباد بوده است.نخست، به روش هدفمند، تعداد کل جامعه(563 زن فعال در عرصة اقتصاد روستایی) و روستاهای نمونه(18 روستا) شناسایی و سپس با بهرهگیری از فرمول کوکران 200 پرسشنامه در میان زنان روستایی به روش قرعهکشی و در روستاهای نمونه به روش طبقهبندی توزیع شد. تجزیه و تحلیل دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمونهای ویلکاکسون، T دونمونهای، T مستقل، و رگرسیون نشان داد تفاوت معنیداری میان میزان نشاط زنان روستایی در دورة بعد از مشارکت در فعالیتهای رسمی اقتصادی با میانگین 55<sub>/</sub>3 نسبت به دورة قبل از آن با میانگین 89<sub>/</sub>2 و بین سطح نشاط زنان روستایی دارای فعالیت اقتصادی با میانگین55<sub>/</sub>3 با زنان روستایی فاقد آن با میانگین ۹۶<sub>/</sub>۲ وجود دارد. همچنین، متغیرهای میزان درآمد حاصله با مقدار بتای 414<sub>/</sub>0، مدت زمان اشتغال در فعالیت اقتصادی با مقدار بتای 272<sub>/</sub>0، و تعداد زنان مشغول به فعالیت اقتصادی در روستاها با بتای 327<sub>/</sub>0 مهمترین متغیرهایی بودند که، در ارتباطی مستقیم و معنیدار، توانایی تبیین میزان نشاط زنان روستایی بهواسطة حضور در فعالیتهای اقتصادی را داشتند.
بخش خاوومیرآباد,بهزیستی ذهنی,زنان روستایی,نشاط
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67880.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_67880_35fff42f303326b15808bea2be0e2f1f.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل نقش همافزایی میاننهادی در بازآفرینی شهری با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه (مطالعة موردی: منطقۀ ۸ شهرداری شیراز)
241
261
FA
پگاه
ایزدی
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه سیستان و بلوچستان
pegahizadi.iz@gmail.com
زهره
هادیانی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه سیستان و بلوچستان
z.hadyani@gep.usb.ac.ir
علی
حاجی نژاد
0000-0001-8327-9438
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه گیلان
ahajinejad@yahoo.com
جعفر
قادری
دانشیار گروه اقتصاد، دانشکدة اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، ایران
jghaderi@rose.shirazu.ac.ir
10.22059/jhgr.2018.251051.1007628
سیستم مدیریت شهری زمانی موفق است که نهادهای مدیریتی آن هم در بین واحدهای مستقل خود هم در بین نهادهای مدیریتی دیگر هماهنگی برقرار کند. در این راستا، رویکرد همافزایی بهعنوان یکی از نتایج مدیریت یکپارچه مطرح میشود. هدف از این پژوهش بررسی نقش همافزایی میاننهادی در نهادهای متولی بازآفرینی منطقة ۸ شیراز است تا اولاً شناخت صحیحی از وضعیت مناسبات نهادهای ذیربط با یکدیگر حاصل شود و همچنین مشکلات و مسائل همافزایی نهادهای متولی بررسی شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و، بهمنظور تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه و نیز مصاحبه، از روش کمّی تحلیل شبکه و نیز تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نتیجة تحقیق نشان میدهد شاخصهای کلان شبکه در هر سه شاخص همافزایی شامل مشارکت، اعتماد، و اطلاعرسانی دچار ضعفاند. بر این اساس، شاخص تراکم در سه شبکة مشارکت، اعتماد، و اطلاعرسانی بهترتیب 7<sub>/</sub>32، 41، و 2<sub>/</sub>28درصد است که در هر سه شبکه کمتر از میانگین 50درصد بوده است. میزان شاخص دوسویگی نیز بیانگر سطح پایداری کمتر از 50درصد در اغلب نهادهای ذیربط بازآفرینی است. شاخص انتقالیافتگی بهترتیب با میزان 22<sub>/</sub>22، 36<sub>/</sub>25، و 85<sub>/</sub>17درصد در سه شبکة مذکور بیانگر عدم نهادینهشدن روابط در شبکة کلان است. همچنین، باتوجهبه وجود رابطة معنیدار (Sig< 0.00) بین سه شاخص همافزایی(مشارکت بهعنوان متغیر وابسته و اعتماد و اطلاعرسانی بهعنوان متغیرهای مستقل) این نتیجه حاصل میآید که ایجاد مشارکت مؤثر بین نهادهای بازآفرینی نیازمند بهبود سازوکارهای اطلاعرسانی و نیز اعتماد است.
بازآفرینی,تحلیل شبکه,مدیریت شهری,میاننهادی,همافزایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68046.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68046_affdd05eda288db88dba6d0239eb738e.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
امکانسنجی بهرهگیری از استراتژیهای سازگاری و کاهشاثر در مقابله با جزایرگرمایی شهری (مطالعۀ موردی: کلان شهر تهران)
263
281
FA
کاظم
برهانی
پژوهشگر دکترای جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تربیت مدرس
kazemborhani@yahoo.com
صدراله
گودرزی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
sadra.goodarzi@gmail.com
شیوا
اسمعیلی
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه پیام نور اردکان یزد
esma_eng2010@yahoo.com
10.22059/jhgr.2018.263461.1007759
امروزه،شهرها با ساختوسازهای بههمفشرده و وجود انواع فعالیتها بهویژه در بخش مرکزی کاملاً بر اقلیم خود و پیرامون اثر گذاشتهاند و به افزایش حرارت شهری و ایجاد جزایر گرمایی منجر شدهاند که دارای آثار سوء بر زیست شهری است. در مقابله با مضرات جزایر گرمایی شهری، استراتژیهای کاهش اثر و سازگاری توسط مطالعات پیشنهاد شده است. امکان اجرای هر یک از این استراتژیها در شهرهای مختلف جهان، باتوجهبه امکانات و ظرفیتهای موجود آنها، متفاوت است که مطالعة امکانسنجی مسیر مشخصی را برای مدیریت شهری برای مقابله با جزایر گرمایی مشخص میکند. هدف از این پژوهش امکانسنجی اجرای استراتژیهای کاهش اثر و سازگاری در کلانشهر تهران است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و از لحاظ ماهیت کاربردی است و جامعۀ آماری این تحقیق متخصصان شهری بوده و روش جمعآوری دادهها پرسشنامه است. روش تجزیه و تحلیل دادهها روش منطق فازی- کلامی است. نتایج تحقیق نشان میدهد که استراتژیهای کاهش اثر (شامل تغییر رنگ پشتبامها و جدارههای شهری به رنگهایی با انعکاس بیشتر و ...) و استراتژیهای سازگاری (شامل آموزش شهروندان با هدف وفق با دماهای بیشتر، ترویج و آموزش شهروندان در زمینةصرفهجویی در مصرف برق و گاز،و بهرهگیری از روشهای جلب مشارکت شهروندان) بیشترین امکان اجرا در کلانشهر تهران را داراست. بهصورت کلی،استراتژیهای کاهش اثر امکان بیشتری برای اجرا در شهر تهران را داراست. نیاز به تغییر رویکرد از استراتژیهای کاهش اثر به سوی استراتژیهای سازگاری در سیاستهای کلان مقابله با جزایر گرمایی احساس میشود.
امکانسنجی,جزایر گرمایی,سازگاری,کاهش اثر,کلانشهر تهران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68148.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68148_142bdbd1cec6648021ea2392a4749b40.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل سطح پذیرش فناوری انرژی خورشیدی در مناطق روستایی (مطالعۀ موردی: مناطق روستایی شهرستان کلیبر و شهرستان خداآفرین- استان آذربایجان شرقی)
283
301
FA
محمّد
ادبی ممقانی
دانشآموختهی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس
m.adabi@modares.ac.ir
عبدالرضا
رکن الدین افتخاری
0009-0008-9198-7862
استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس
eftekhaa@modares.ac.ir
مهدی
پور طاهری
0000-0002-5267-0538
دانشیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه تربیت مدرس
mahdit@modares.ac.ir
حسین
صادقی سقدل
دانشیار گروه اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس
10.22059/jhgr.2018.243382.1007561
امروزه، بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر در مناطق روستایی برای تأمین انرژی از پیششرطهای توسـعة پایـدار اسـت. پایانپذیری منابع سوختهای فسیلی و محدودیت آنها در تأمین انرژی و نیز آسیبهای زیستمحیطی ناشی از بهرهبرداری از این منابع، توسعه و کاربرد انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه بهرهگیری از انرژی خورشیدی را بهعنوان یک منبع انرژی پایدار ضروری کرده است. استفاده از انرژی خورشیدی در مناطق روستایی نیازمند پذیرش توسط روستاییان است. این پژوهش، به دنبال تحلیل سطح پذیرشفناوری پنل خورشیدی از سوی روستاییان است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و پیمایش میدانی انجام گرفته است. در این پژوهش 27روستا از شهرستانهای کلیبر و خداآفرین در استان آذربایجان شرقی بهعنوان جامعة آماری انتخاب شدند که 5 روستا دارای پنل و 22روستا بدون پنلاند. واحد تحلیل پژوهش سرپرستان خانوار است. در روستاهای پنلدار 60 خانوار و در روستاهای بدون پنل 256 خانوار از طریق روش نمونهگیری کوکران انتخاب شدند که در مجموع 316 سرپرست انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. دادهها نیز از طریق آزمون تی تکنمونهای تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای آماری بیانگر این است که در روستاهای دارای پنل سطح پذیرش در ابعاد سهگانة اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی فناوری انرژی خورشیدی در حد پایینتر از حد متوسط و مقدار آن برابر با 01<sub>/</sub>2 است که بیانگر پذیرش پایین در این گروه است. در روستاهای غیربرخوردار، این مقدار بالاتر از میانگین و میزان آن در ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی بهترتیب برابر با 28<sub>/</sub>4، 14<sub>/</sub>4، و 12<sub>/</sub>4 است.
انرژی خورشیدی,پذیرش فناوری,مناطق روستایی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68189.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68189_02b56b7d9b8f59c0efdf88ec96ed8c30.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
تحلیل و سنجش عوامل اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان در محلات فرودست شهری (مطالعۀ موردی: سکونتگاه های غیررسمی شهر ایلام)
303
321
FA
رضا
جهان بین
دانشآموختة دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
rezajahanbin5583@yahoo.com
فریدون
بابایی اقدم
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
f.babaei@tabrizu.ac.ir
شهریور
روستایی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
srostaei@tabrizu.ac.ir
اکبر
اصغری زمانی
دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تبریز
azamani621@gmail.com
10.22059/jhgr.2018.258395.1007707
توانمندسازی ساکنان سکونتگاههای غیررسمی آنگاه میتواند موفقیتآمیز باشد که با مشارکت همة گروههای اجتماعی و برای همةآنها از جمله زنان انجام پذیرد. یکی از اساسیترین موانع توانمندسازی زنان در اسکان غیررسمی که مانع نقشآفرینی آنان در فرایند مشارکت در ساماندهی محلات مسکونی خویش میشود سطح بسیار پایین وضعیت اقتصادی آنهاست. سازمان ملل نیز توانمندسازی زنان در سطح گسترده را بهعنوان یکی از اهداف کلیدی اعلامیة هزارة سوم اعلام کرده است.هدف از این مقاله تحلیل و بررسی رابطة بین عوامل اقتصادی و توانمندسازی زنان در سکونتگاههای غیررسمی است. تحقیق حاضر کاربردی و روش آن پیمایشی است و برای گردآوری دادهها از پرسشنامة محققساخته استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق زنان 18سال به بالای ساکن در سکونتگاههای غیررسمی شهر ایلام است که با شیوة نمونهگیری تصادفی طبقاتی متناسب با حجم و براساس فرمول نمونهگیری کوکران 377 نفر انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (89<sub>/</sub>0) بهدست آمد. برای تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS از آزمونهای تحلیل واریانس(F)، پسآزمون توکی، همبستگی پیرسون، دونمونهای مستقل(T)، و تحلیل رگرسیونی بهره گرفته شد. بهعلاوه از نرمافزار AMOS برای مدلسازی معادلات ساختاری(SEM) استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد بین توانمندسازی زنان و عوامل اقتصادی چون دسترسی به شغل دارای درآمد، نوع شغل، میزان درآمد، دسترسی به تسهیلات بانکی، تحت پوشش نهاد حمایتی بودن، قدرت پسانداز، و برخورداری از حق مالکیت قانونی رابطة معناداری وجود دارد.
توانمندسازی زنان,زنان در توسعه,سکونتگاههای غیررسمی,شهر ایلام,عوامل اقتصادی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68226.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_68226_d0c5df29f6d9633b3a6f17db8236daaf.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
غربالگری زیستمحیطی اقدامات استراتژیک توسعۀ روستایی با تأکید بر سند راهبردی توسعۀ اقتصادی در استان خوزستان
323
346
FA
هادی
یاقوت حردانی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
h.yaghoot@gmail.com
سیدحسن
مطیعی لنگرودی
استاد گروه جغرافیای انسانی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
shmotiee@ut.ac.ir
فضیله
دادورخانی
استاد گروه جغرافیای انسانی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
fazileh.khani@gmail.com
مجتبی
قدیری معصوم
0000-0002-1699-2855
استاد گروه جغرافیای انسانی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mghadiri@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.282889.1007953
رویکردهای استراتژیک ارزیابی محیطزیست ابزاری قدرتمند برای جریانسازی ملاحظات زیستمحیطی در کنار مسائل اجتماعی و اقتصادی بهشمار میروند. در فرایند تدوین، اقدامات استراتژیک اولویت اساسی نظامهای برنامهریزی توسعه درنظر گرفته میشوند. پژوهش حاضر، با هدف غربالگری زیستمحیطی اقدامات استراتژیک توسعة روستایی، با تأکید بر سند راهبردی توسعة اقتصادی استان خوزستان انجام شده است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوة توصیفی- پیمایشی است. فرایند غربالگری با استفاده از چکلیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزههای مختلف برنامهریزی انجام گرفته است. نتایج غربالگری نشان داد اقدام استراتژیک مذکور از نظر سازههای کلیدی از جمله ویژگیهای محتوایی، پیامدهای زیستمحیطی، و محدودههای جغرافیایی تحت پوشش از اهمیت زیستمحیطی قابلتوجهی برخوردار است و اجرای آن اثرهای بالقوة قابلتوجهی در محیطزیست نواحی روستایی خواهد داشت. براساس اجماع خبرگان، میزان توجه اقدام استراتژیک نسبت به یکپارچگی و درنظرگرفتن مسائل و ملاحظات زیستمحیطی کمتر از حد آستانه (7<sub>/</sub>0) است. مقدار قطعی درجة ریسک پیامدهای زیستمحیطی بر معیشت و رفاه روستائیان برابر با 79<sub>/</sub>0 و بر سلامت محیطزیست و منابع طبیعی برابر با 78<sub>/</sub>0 و بیشتر از حد آستانه قابلتوجه است. افزون بر این، اهمیت زیستمحیطی سند راهبردی مذکور از نظر میزان اثرگذاری در محدودههای تحت پوشش از جمله مناطق پُرجمعیت و با تراکم بالا، مناطق و چشماندازهای طبیعی، مناطق با کاربری فشرده، و مناطق درگیر مشکلات و مسائل زیستمحیطی فعلی بهصورت بالاتر از حد «قابلتوجه» ارزیابی شده است.
اقدامات استراتژیک,ایران,توسعة روستایی,خوزستان,غربالگری استراتژیک محیط زیست (SES)
https://jhgr.ut.ac.ir/article_74755.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_74755_492379f6a4fa859e69af9b2181ed52af.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
مقایسۀ مفهوم «حاکمیت ملی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران
347
365
FA
مرجان
بدیعی ازنداهی
0000-0003-0712-8835
استادیار گروه جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
mbadiee@ut.ac.ir
فاطمه سادات
میراحمدی
دانش آموختۀ جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
smirahmadi@ut.ac.ir
بهادر
غلامی
دانش آموختۀ جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
gbehador@yahoo.com
10.22059/jhgr.2020.273683.1007847
مطالعه و بررسی قانون اساسی هر کشور بنیانی برای شناسایی و تحلیل بسیاری از مفاهیم کلیدی جغرافیای سیاسی مانند «مفهوم حاکمیت ملی» در آن است. کشور ایران در کمتر از یک سده دو انقلاب بزرگ یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی را تجربه کرده است. پس از رخداد هر دو انقلاب، دو قانون اساسی تدوین شد که هر یک سرآغازی برای عملکرد حکومت و ملت در سرزمین ملی بهشمار میرفتهاند. پرسش اصلی مقالۀ حاضر، که با استفاده از روش «تحلیلی» نگاشته شده، این است که مفهوم حاکمیت ملی در دو قانون چه تفاوتها و تشابهاتی داشته و چگونه به رابطة حکومت با ملت و سرزمین شکل بخشیده است. نتیجة تحقیق نشان میدهد که شرایط و عوامل تأثیرگذار داخلی و خارجی به لحاظ زمانی و مکانی بر چگونگی تدوین این دو قانون و نیز در ابراز مفهوم حاکمیت ملی در آنها مؤثر بوده است. مقایسة مفهوم حاکمیت ملی نشان میدهد که قانون اساسی مشروطه و متمم آنْ حاکمیت را فقط از آنِ ملت میداند. درحالیکه قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت مطلق را از آنِ خداوند میداند، ولی به حاکمیت انسان نیز قائل است. همچنین، مقایسة شیوة اعمال حاکمیت ملی در قانون اساسی مشروطه عمدتاً از طریق انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی است؛ درحالیکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مردم برای تعیین نوع نظام سیاسی و تصمیمگیری در مسائل مهم اقتصادی و سیاسی از طریق همهپرسی، انتخابات، و نیز نظارت بر کارگزاران حکومتی به اعمال حاکمیت میپردازند. ازاینرو، میتوان گفت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نسبت مفهوم جامعتری از حاکمیت ملی ارائه میدهد.
انقلاب اسلامی,انقلاب مشروطیت,ایران,حاکمیت ملی,قانون اساسی
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75037.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75037_d2fb5bdd611b05ce2307bae8f60fcd26.pdf
دانشگاه تهران
پژوهشهای جغرافیای انسانی
2008-6296
2423-7736
52
1
2020
03
20
بررسی کیفیت محیط زیست زندگی شهری با استفاده از تحلیل چندمعیارۀ مکانی (مطالعۀ موردی: منطقۀ 6 تهران)
367
383
FA
یاسمن
اسدی
گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
yasaman.asadi7174@gmail.com
محمدرضا
جلوخانی نیارکی
گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
mrjelokhani@ut.ac.ir
کیوان
عزی مند
گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکدة جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
keyvan_ezimand@ut.ac.ir
10.22059/jhgr.2020.288508.1008003
کیفیتزندگیْ میزان توانمندی محیط برای فراهمآوردن و پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه است؛ بهگونهایکه یکی از مهمترین اهداف برنامهریزان و مدیران شهری افزایش سطح کیفیت زندگی در شهرها و بالابردن میزان رضایتمندی در بین شهروندان است. هدف از این پژوهش ارزیابی کیفیت زندگی شهری از طریق تحلیل تصمیمگیری چندمعیارة مکانی است. محدودة موردمطالعه در این تحقیق منطقة 6 است. معیارهای مورداستفاده برای شناخت وضعیت کیفیت محیطزیست شهری شامل معیارهای سبزینگی، دمای سطح زمین، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، و آسیبپذیری ساختمان است. در این پژوهش، از روش تلفیقی AHP-OWAبرای ارزیابی و تولید نقشة کیفیت محیطزیست زندگی شهری استفاده شده است. نتیجة حاصل از مدل مورداستفاده در این تحقیق پنج نقشة کیفیت محیطزیست زندگی شهری با درجة ریسکپذیری متفاوت است که به طبقات بسیار مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب، و بسیار نامناسب تقسیمشده است. سناریوی بسیار خوشبینانه ریسکپذیری بالایی در تعیین کیفیت زیستمحیطی زندگی شهری داشته و سناریوی بسیار بدبینانه میزان ریسکپذیری در تصمیمگیری برای کیفیت زیستمحیطی زندگی شهری را کاهش میدهد. نتایج پژوهش نشان میدهد میزان کیفیت محیطزیست زندگی شهری در سناریوهای طراحیشده در بدبینانهترین حالت بیانگر آن است که هیچ محلهای در گروه بسیار مناسب نیست و سه محله در گروه بسیار نامناسبقرار گرفته است؛ درحالیکه در خوشبینانهترین حالت، شش محله در گروه بسیار مناسب قرار گرفته و یک محله در گروه بسیار نامناسب قرارگرفته است. بهصورت کلی، محلات واقع در جنوب غرب و شرق در وضعیت مناسبتری نسبت به محلات مرکز و شمال شرق قرار دارند.
روش AHP-OWA,کیفیت محیط زیست زندگی شهری,منطقة ۶ شهرداری تهران
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75040.html
https://jhgr.ut.ac.ir/article_75040_85e981a03ef9bf9c33599b1f62fd6904.pdf