2024-03-29T13:58:03Z
https://jhgr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3914
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
تحلیل ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبهی ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای برساختگرایی
رسول
افضلی
مصطفی
رشیدی
افشین
متقی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دههی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطرهی آن، ایران در مرزهای شمال و شمالشرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور بهدلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار میرود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصتها و مزیتهای فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساختگرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبهی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از اینرو بهدنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبهی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر میرسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته میشود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر میآید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گستردهتر از فرایندهای همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش بهصورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
ایران
برساختگرایی
جمهوری آذربایجان
روابط دو جانبه.
ساختار ژئوپلیتیکی
کنشگران
2012
06
21
1
19
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24598_b11f8ab6f12ea71dad1d841f6e0b72f1.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
رقابتهای ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر ضلع جنوبشرقی ایرانِ بزرگ و عملکرد حکومت قاجار
دره
میرحیدر
عمران
راستی
ازجمله نتایج رقابت ژئوپلیتیکی"بازی بزرگ"، تجزیهی سرزمینهای تاریخی ایرانِ بزرگ و تحدید مرزهای ایران جدید در جناح شرقی و جنوبشرقی بود. این وقایع در دورهی ژئوپلیتیک استعماری و همزمان با دورهی حکومت قاجاری بهوقوع پیوست. موقعیّت حاشیهای جنوبشرق، همجواری آن با هندوستان، محدودیتهای جغرافیای طبیعی و تمایزات جغرافیای انسانی آن بههمراه پیشزمینههای تاریخی و حکمرانی حکومتهای محلّی مدّعی و نیمهمستقل، این بستر جغرافیایی را مستعدّ تأثیرپذیری از رقابتهای ژئوپلیتیکی کرد. هنگامیکه در یک ظرف فضایی زیرملّی زمینهها برای تأثیرپذیری از رقابتهای ژئوپلیتیکی و بازیگران فراملّی فراهم است، این وظیفه حکومت است که با عملکرد صحیح خود در قبال ظرف فضایی و بازیگران جهانی، منطقهای و محلّی، رقابتهای ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر آن را مدیریت کند. در جریان رقابتهای ژئوپلیتیکی قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم این نقش برعهدهی حکومت قاجاری گذاشته شده بود. این پژوهش با رویکردی تاریخی ضمن کنکاش رقابتهای ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر جنوبشرق ایرانِ بزرگ و زمینهها و بستر جغرافیایی ـ تاریخی این ظرف، به ارزیابی عملکرد حکومت قاجاری در قبال جنوبشرق و رقابتهای تأثیرگذار بر آن پرداخته است. یافتههای پژوهش نشان داد که علاوهبر بسترهای جغرافیایی و تاریخی جنوبشرق، ضعفهای ساختاری، شناختی و عملکردی حکومت قاجار عامل زمینهساز دیگری برای تأثیرپذیری جنوبشرق ایران بزرگ از رقابتهای ژئوپلیتیکی و درنتیجه تجزیهی سرزمینهای تاریخی ایران و شکلگیری مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران جدید شد.
بازی بزرگ
جنوبشرق ایران
حکومت قاجار.
دورهی ژئوپلیتیک استعماری
2012
06
21
21
40
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24599_8878e1f615bb7e6481191f3bd59ae57e.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
شهر و عدالت اجتماعی: تحلیلی بر نابرابریهای محلّهای(مطالعهی موردی: محلّههای قدیمی شهر میاندوآب)
حسین
حاتمی نژاد
ایوب
منوچهری میاندوآب
ایمان
بهارلو
احد
ابراهیم پور
حجت
حاتمی نژاد
شهر، نگاهی نوین به زندگی جدید بشر و چشمانداز توسعه از ابعاد مختلف است، اما در عین حال تأکید بر ابعاد کمّی رشد در بسیاری از کشورها بهویژه در کشورهای رو به پیشرفت، منجر به دوقطبی شدن شهرها شده است. از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی و توسعهی فیزیکی شهرهای کشور در دهههای گذشته، پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی شهری بوده که زمینهساز نابرابری اجتماعی شهروندان و میزان برخورداری از کاربریهای خدمات شهری در بافت قدیم شهر شده است. هدف این مقاله، تبیین سطوح کیفیّت زندگی در بافت قدیم شهر میاندوآب با 17 شاخص کیفیّت زندگی و ارتباط آن با سرانهی کاربریهای شهری در سطح محلّهها بوده که از سرانهی 15کاربری استفاده شده است. روش کار در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است. نخست مطالعات اکتشافی بهصورت کتابخانهای و بازدید مقدماتی و پس از آن، مطالعهی میدانی با استفاده از روش پرسشنامهای انجام شده است. برای تعیین حجم نمونهی مورد مطالعه از فرمول کوکران استفاده شده است و در نهایت، برای تحلیل و رتبهبندی محلّهها از طریق شاخصهای کیفیّت زندگی روش آنتروپی و SAW استفاده شده و برای تبیین و رتبهبندی محلّهها از طریق سرانههای شهری، روش آنتروپی و TOPSIS بهکار گرفته شده است. بر اساس بررسیهای انجام شده با شیوهی SAW محلّههای 21، 20، 19 و 16 در شاخصهای کیفیّت زندگی در رتبههای نخست قرار داشتهاند، در توزیع سرانهی کاربریهای شهری بر اساس شیوهی TOPSIS محلّههای 20، 4، 21 ، 19و 16 در رتبههای اوّل قرار داشتند. نتایج نشان میدهد که ارتباط معناداری بین توزیع سرانهی کاربریهای شهری و کیفیّت زندگی وجود دارد.
تکنیکهای چند معیاره.
سرانههای شهری
عدالت اجتماعی
کیفیّت زندگی
نابرابری محلّهای
2012
06
21
41
63
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24600_55824bc340ccbd0a3ceef3337222b57b.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
ژئوپلیتیک شیعه و ارتقای جایگاه ایران در خاورمیانه پس از انقلاب اسلامی
سید عباس
احمدی
محمود
واثق
مسعود
جاسم نژاد
موضوع این پژوهش طرح چگونگی ژئوپلیتیکیشدن تشیّع پس از انقلاب اسلامی و در پی آن، گسترش نقش و عملکرد ایران در روابط بینالمللی خاورمیانه است. روشن است که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و رخدادهای پس از آن که بیشتر متأثّر از پیروزی انقلاب بودند، تشیّع به یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار دنیای ژئوپلیتیک تبدیل شد. تشکیل یک حکومت شیعی با رهبری علمای دینی در کشوری بزرگ و با اکثریّت شیعه، هرگز در گذشته روی نداده بود. به این ترتیب، انقلاب ایران کانون توجّهی برای زندهکردن و رواج هویّت دینی شیعیان و حتّی در نگاهی کلّیتر، هویّت دینی مسلمانان پدید آورد و تشیّع و اسلام را در قلب حوادث و اخبار جهانی قرار داد. تبیین این تحوّلات در چارچوب ژئوپلیتیک شیعه، موضوع مورد بحث این مقاله است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایهی دادههای میدانی انجام شده است. بنابراین برای تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری، افزون بر منابع کتابخانهای و الکترونیک، از یافتههای پرسشنامهای نیز استفاده شده است. نتیجهی پژوهش نشان داد که با وقوع انقلاب اسلامی و ژئوپلیتیکی شدن تشیّع، موقعیّت و جایگاه ایران بهویژه از دیدگاه سیاسی، اجتماعی، رسانهای، آموزشی و فرهنگی در منطقه ارتقا یافته و این کشور توانسته است اثرگذاری و نقشآفرینی بهتری نسبت به گذشته داشته باشد.
انقلاب اسلامی
ایران
تشیّع
خاورمیانه.
ژئوپلیتیک شیعه
2012
06
21
65
84
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24601_71dad9cbd5474b33aeff87162648fb68.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
جهانیشدن و سرزمینسازی در جغرافیای سیاسی
حمید رضا
محمدی
محمد رئوف
حیدری فر
شهریار
حیدری
جغرافیای سیاسی دانشی مفید و اساسی برای فهم معادلهها و جریانهای بینالمللی در عصر کنونی و آینده است. مفاهیمی ماندگار و حیاتی مرتبط به زندگی انسانها، ازجمله سرزمین در این بخش از علوم انسانی مطالعه میشود، اما هماکنون بحثهای زیادی در رابطه با بیاهمّیّتشدن و از موضوعیّت افتادن مفهوم سرزمین در عصر جهانیشدن وجود دارد. بحث سرزمینزدایی آنچنان انجمنهای علمی و دانشگاهی را به خود جذب کرده که گویی جهانیشدن بهمعنای سرزمینزدایی است. این نوشتار با نگاهی آیندهپژوهانه و رویکردی نوواقعگرایانه تلاش دارد، فرایند جهانیشدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند؛ بدین معنی که وجود فراملّیگرایی یا فراسرزمینی شدن جریانها انکار نمیشود، ولی به نوعی سعی در اثبات سرزمینیسازی مجدّد جریانها و پدیدههای گوناگون در عصر جهانیشدن دارد. بهعلاوه، استدلال اصلی این نوشتار این است که قلمرو سرزمینی (سرزمین و مرز) در دورهی جهانیشدن از بین نرفته، بلکه کارکرد آن متحوّل شده است. این باور نیز وجود دارد که قلمرو سرزمینی، بهدلیل نیاز انسان به تفاوت ـ و هرآنچه که جغرافیاست ـ ماندگار بوده و جهانیشدن، فراملّی شدن و... جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمیبرد.
جهانیشدن
سرزمین
سرزمینزدایی
سرزمینسازی مجدّد.
2012
06
21
85
102
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24602_fc49e85910c26e6192923782dc4d061b.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی(مطالعهی موردی: استان اردبیل)
وکیل
حیدری ساربان
به باور بسیاری از کارشناسان، مهمترین مانع توسعهی بخش کشاورزی در ایران نظام بهرهبرداری؛ یعنی کوچکی و پراکندگی اراضی کشاورزی و تعداد زیاد بهرهبرداران این بخش است. این مسئله بعد از انجام اصلاحات ارضی در ایران بهوجود آمده و از آن زمان تا کنون برای رفع آن، راهحلهای گوناگون ارائه و اجرا شدهاند که به دلایل مختلفی موفّق نبوده و به شکست انجامیده است. در برنامهی پنج سالهی اوّل توسعهی کشور، این مسئله بار دیگر مورد توجّه قرار گرفته و برای حلّ آن تشکیل تعاونیهای تولید روستایی پیشنهاد شده است. پژوهش پیش رو، بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل این تعاونیها، در محدودهی استان اردبیل را نشان میدهد. همچنین به این پرسش اساسی پرداخته شده است که آیا بین تشکیل تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی و عوامل محیطی، اقتصادی، ترویجی و اجتماعی رابطهی معناداری وجود دارد؟ برای رسیدن به این پاسخ، شاخصهای تبیینکنندهی عضویّت کشاورزان در تعاونیهای تولیدی، بر اساس نوشتارهای موجود و منطقهی مورد مطالعه گردآوری و پرسشنامهای در سطح کشاورزان عضو تعاونیهای تولیدی طرّاحی شد. بدینترتیب از روش توصیفی ـ تحلیلی بهشیوهی پیمایشی استفاده شد. برای گزینش نمونهها از روش خوشهای چندمرحلهای و تعداد نمونهها با توجّه به حجم جامعهی مورد مطالعه300 نفر برآورد شده است. درنهایت، این نتیجه بهدست آمد که عامل ترویجی، بیشترین تأثیر را در میزان تشکیل تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی داشته است و در مرحلهی بَعد عامل اجتماعی، عامل اقتصادی و عامل محیطی بهترتیب از عوامل تأثیرگذار در تشکیل تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی بوده است. همچنین بر اساس یافتههای این پژوهش، راهکارهایی برای هدایت کشاورزان به تشکیل تعاونیهای تولیدی در مناطق روستایی در متن مقاله ارائه شده است.
استان اردبیل.
تعاونیهای تولیدی
توسعهی روستایی
توسعهی کشاورزی
2012
06
21
103
118
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24603_7ffe54f155ad22e49b9269691157ce05.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
تبیین عوامل مؤثّر بر توانمندسازی روستاییان در توسعهی کارآفرینی(مطالعهی موردی: بخشهای زند و سامن شهرستان ملایر)
سیدحسن
مطیئی لنگرودی
مجتبی
قدیری معصوم
فضیله
دادورخانی
جهانگیر
یداللهی فارسی
زهرا
ترکاشوند
کارآفرینی بهعنوان ابزاری است در دست برنامهریزان که جوامع را بهسمت توسعه پیش ببرند. از آنجاکه همهی جوامع یا همهی افراد درون یک کشور، برای دستیابی به شرایط کارآفرینی موقعیّت مساوی ندارند، باید شرایط لازم را برای توسعهی کارآفرینی در سرزمین، ایجاد کرد. منطقهی مورد مطالعه در این پژوهش، بخشهای زند و سامن شهرستان ملایر است. روستاییان این ناحیه، شرایط مطلوبی برای کارآفرینی ندارند. بنابراین، توانمندسازی رسالتی است که برای پرکردن این خلأ تعریف شده است. در این پژوهش شرایطی که شایستگی لازم را در افراد برای تصمیم به ایجاد یا توسعهی کسبوکار بهوجود میآورد، در دو گروه فردی و محیطی با چهارده متغیّر تعریف شدهاند. جامعهی مورد مطالعه در این تحقیق کارآفرینان روستایی هستند که حدّاقل دارای سه سال سابقهی فعّالیّت موفّق در کسبوکار کنونی بوده و کار آنان بهنوعی با نوآوری آغاز شده و تداوم این روند در فعّالیّت آنان قابل مشاهده است. برای جمعآوری دادهها از توزیع پرسشنامه در بین 53 نفر کارآفرین در دسترس در ناحیه استفاده شدهاست. برای فراهمکردن امکان مقایسهی نتایج، همین تعداد از روستاییان ساکن در محدودهی مورد مطالعه، بهعنوان گروه کنترل مشارکت داده شدند. دادهپردازی و تحلیل دادهها باکمک نرمافزار SPSS صورت گرفت. روش مورد استفاده در هر دو گروه، تحلیل عاملی از طریق تحلیل مؤلّفههای اصلی بود. از بررسی مربوط به گروه کارآفرینان تعداد ده عامل مؤثّر بر افزایش توانمندی روستاییان برای توسعهی کارآفرینی شناسایی شدند. این عوامل بهترتیب اولویت در تأثیر عبارتاند از: عامل پشتکار، عامل سازمانی، مالی و اقتصادی، آموزش و الگوی نقش، استقلال فردی، تجربههای قبلی، خلاّقیّت، احساس موفّقیّت و عامل مرکز کنترل درونی. درنتیجه میتوان گفت وجود عوامل فردی و محیطی یادشده در افزایش توانمندی روستاییان برای ایجاد و توسعهی کسبوکار تأثیر دارد. عوامل مؤثّر از منظر گروه کنترل در این تحقیق عبارتاند از: عامل سازمانی، عامل منابع مالی و اقتصادی، عامل مهارت و دانش، عامل خانواده، عامل عزّت نفس، عامل مشارکت اجتماعی و عامل زیرساختی.
بخش زند و سامن
تحلیل عاملی
توانمندسازی
شهرستان ملایر.
کارآفرینی روستایی
2012
06
21
119
138
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24604_7ee3675e229917c3b52d6bafebec6620.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
چالشهای ژئوپلیتیکی همگرایی در جهان اسلام
محمد رضا
حافظ نیا
سید هادی
زرقانی
جهان اسلام بهاصطلاح به سرزمینهایی گفته میشود که بیشینهی مردمان آن پیرو دین اسلام باشند. جهان اسلام در حال حاضر سرزمینی با ترکیبی متنوّع از نظر ویژگی های انسانی و بسترها و شرائط طبیعی را شامل میشود. اگرچه بهلحاظ اشتراک دینی و منابع انسانی و طبیعی، جهان اسلام دارای قابلیّتهای فراوانی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای در عرصه نظام ژئوپلیتیک جهانی است؛ اما بهدلیل وجود برخی عوامل و زمینههای بروز اختلاف و واگرایی از جمله گسیختگی فضای جغرافیایی، تفاوتهای مذهبی، قومی، اندیشه و نظام سیاسی، عدم استقلال و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی، تعارضات سرزمینی، رقابت داخلی قدرتهای برتر جهان اسلام، وجود پیمانهای سیاسی ـ امنیّتی با قدرتهای بزرگ و بازیگران فرامنطقهای و ... متأسفانه تاکنون از این پتانسیل عظیم استفاده شایستهای نشده است. گفتنی است در کنار عوامل واگرایی، عوامل و زمینههایی چون اشتراکات دینی و تمدنی، تجانس و همگونی ساختاری و کار کردی، منافع و نیازهای مشترک، احساس تهدید مشترک و ... وجود دارند که میتواند در جهت وحدت و همگرایی جهان اسلام نقش مؤثّری ایفا کند. این مقاله تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی مهمترین چالشهای ژئوپلیتیکی همگرایی در جهان اسلام را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
جهان اسلام.
چالش ژئوپلیتیکی
همگرایی
واگرایی
وحدت
2012
06
21
139
154
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24605_d8b94fbb23c0c43b1bb161ed5c4374bc.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
تبیین پراکنش و فشردگی فرم شهری در آمل با رویکرد فرم شهری پایدار
فرانک
سیف الدینی
کرامت اله
زیاری
احمد
پوراحمد
عامر
نیک پور
در پی افزایش جمعیّت شهرنشین و بروز بحرانهای محیط زیست و ناپایداریهای محیطی در شهرها، یکی از موارد اساسی در راستای نیل به توسعهی شهری پایدار، شناخت الگوی کالبدی شهر و تلاش برای دستیابی به فرم شهری پایدار است. از میان ایدههای متعدّد، شهر فشرده توانست طرفداران بیشتری را به خود اختصاص دهد. هدف این پژوهش مرور انواع فرمهای شهری و رابطهی آنها با مفاهیم پایداری است تا بتواند ضرورت توجّه به ایدهی شهر فشرده را در گفتمانهای توسعهی شهری پایدار تبیین کند. همچنین با هدف ساماندهی الگوی توسعه، فرم شهری آمل مورد سنجش قرار گرفته و الگوی گسترش شهر مشخّص شده است. دادههای مورد نیاز پژوهش از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سالهای (1385– 1345) و گزارشهای مربوط به واحد صدور پروانههای ساختمانی شهرداری آمل کسب شده است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش، روش تحلیلی ـ توصیفی است. برای سنجش فرم از روشها و مدلهای کمّی و برای شناخت الگوی رشد کالبدی شهر و تهیّهی نقشهها از روش خود همبستگی فضایی در Arc Gis استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که شهر آمل با این که در طول 40 سال گذشته از فرم پراکندهای برخوردار بوده است، اما در دههی اخیر از میزان پراکنش آن کاسته شده و روند تمرکزگرایانهای را در پیش گرفته است، که این امر شکلگیری بافتهای متراکم و فشردهای را در نواحی داخلی شهر موجب شده است.
الگوی پراکنش
توسعهی شهری
فرم
فرم شهری پایدار
فرم فشرده.
2012
06
21
155
176
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24606_0d4ec10c1541ca23541223137dc4f18b.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
شکل پایدار شهر و عدالت اجتماعی(مطالعهی موردی: شهر میاندوآب)
میرنجف
موسوی
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی توسعهی شهری بر نحوهی توزیع خدمات و امکانات شهری در شهر میاندوآب است. بر این اساس، روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که از مدلهای آماری از قبیل ضریب همبستگی و رگرسیونهای خطّی، غیرخطّی، لگاریتمی، وارونه و نمایی در نرمافزار رایانهای SPSS استفاده شده است. با مبنا قرار دادن تراکم شهری بهعنوان مشکل توسعهی شهری، شهر میاندوآب دارای توسعهی فشرده شهری است؛ زیرا تراکم خالص شهری 235 نفر در هکتار و تراکم ناخالص 5/62 نفر در هکتار برآورده شده است. همچنین با استفاده از 13 شاخص خدماتی نحوهی توزیع خدمات در 30 محلّهی شهر بررسی شده است که 2 محلّه دارای توزیع خدمات کاملاً متعادل، 5 محلّه تقریباً متعادل، 10 محلّه نیمهمتعادل و 13 محلّه نامتعادل در توزیع خدمات بودهاند. برقراری ارتباط آماری بین تراکم خالص جمعیّت و z-score توزیع خدمات نشان میدهد که تراکم جمعیّت با توزیع خدمات دارای رابطه معناداری نسبی است. بهگونهای که محلّههایی با تراکم جمعیّتی خیلی بالا، دارای توزیع خدمات کاملاً نامتعادل هستند. بنابراین آسیبپذیری توسعهی شهری میاندوآب با معیار قراردادن توزیع خدمات (عدالت اجتماعی) آشکار شد. به همین منظور به الگوی بهینهی تراکم جمعیّتی از طریق آزمون آماری مبادرت شده که تراکم جمعیّتی 250 نفر در هکتار در هر محلّه بهعنوان الگوی توسعهی شهری پایدار تعریف میشود.
تراکم جمعیّت
توزیع خدمات
شکل شهر
عدالت اجتماعی
میاندوآب.
2012
06
21
177
192
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24607_a7a171f84d2c68155224ae83d669a37b.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
هیدروپولیتیک هیرمند: دلایل، آثار و پیامدها
جواد
اطاعت
اسماعیل
ورزش
کمبود آب، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهان از مسائل و مشکلات سدهی کنونی است. براساس پیشبینیهایی برای سال 2030، حدود 47 درصد از جمعیّت جهان، در مناطقی با کمبود شدید آب زندگی خواهند کرد. دستهای از ژئوپولیتیسینها سدهی کنونی را "سدهی هیدروپولیتیک" مینامند. هیدروپولیتیک به مطالعهی اثر تصمیمگیریهای مربوط به استفاده از آب در شکلگیریهای سیاسی در روابط میان دولتها یا روابط میان دولتها و مردم یک کشور میپردازد. بر این مبنا رودخانهی هیرمند که رودخانهای بینالمللی است و در جنوبغرب افغانستان و شرق ایران جریان دارد، مورد توجّه قرار گرفته است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل در ایجاد وضعیّت کنونی ـ خشک شدن هامونها و حجم کم آورد رودخانه ـ تأثیرگذار بودهاند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که عوامل مختلفی ازجمله، حضور قدرتهای تأثیرگذار منطقهای، همچون انگلستان با داوریهای انجام شده، اختلافنظرهای ایدئولوژیک، تأسیسات احداث شده بر روی رودخانه و بروز خشکسالیهای دورهای، در بروز این مسئله نقش داشتهاند. هیرمند تنها منبع تأمینکنندهی آب سیستان است. حجم کم آورد رودخانه موجب شده که مردم بهدلیل وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به هیرمند شغل و درآمد خود را از دست بدهند. مهاجرت گسترده از منطقهی سیستان، از بین رفتن اقتصاد محلّی و تغییر شیوهی زندگی مردم ساکن دشت سیستان از پیامدهای این مسئله است. بنابراین پیشنهاد میشود هر دو کشور با رسیدن به درک مشترکی از مسئله، برای توافق بر یک طرح جامع مدیریتی آب تلاش کنند. در این راه سرمایهگذاری در اجرای طرحهای مشترک آبیاری و تغییر نوع کشت محصولات میتواند راهگشا باشد.
افغانستان.
ایران
دشت سیستان
رودخانهی هیرمند
هیدروپولیتیک
2012
06
21
193
212
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24608_b18ea4246b94cec0f52c39414fcd56c8.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1391
44(80، تابستان 1391)
80 تابستان 1391
راهبردهای ساختار زیستمحیطی شهر با رویکرد توسعهی پایدار شهری(مطالعهی موردی: شهر کرج)
علی
فیروزبخت
اکبر
پرهیزگار
ولی اله
ربیعی فر
در نظام سرمایهداری معاصر، شهر بهعنوان مکان مناسب و شهرنشینی بهعنوان شیوهی مطلوب زیست در آن بهشمار میآید. رسوخ و نفوذ فرهنگ سرمایهداری در جهان سوم، ازجمله ایران، موجب تمرکز شهری ناهمگون و رشد شتابان جمعیّت شهری در اثر مهاجرت گستردهی روستا ـ شهری است. روندی که در حقیقت موجب انتقال جمعیّت عمدتاً فقیر به شهرها میشود. نمونهی واضح و مشخّص اینگونه تقابل را میتوان در بافتهای قدیمی و نیز بافتهای روستایی شهرهای امروزی نظیر شهر کرج مشاهده کرد. شهر کرج نیز از یکسو بنا به موقعیّت مکانی خاصّ خویش، یعنی قرارگیری در مسیر شاهراه ارتباطی غرب کشور و مجاورت شهر تهران و نیز استعدادهای محیطی فوقالعادهاش و داشتن کارخانهها و مناطق صنعتی و از سوی دیگر بهدلیل روند شهرنشینی شتابان در سطح کشور، تغییر الگوی مصرف جامعه و توسعهی برونزای کشور، مورد هجوم گستردهی مهاجران از شهرها و روستاهای اطراف قرار گرفت که پیامد ملموس این هجوم ایجاد بحران شهری و درپی آن، توسعهی فیزیکی شهر و در مقابل تخریب و از بین رفتن باغها و اراضی کشاورزی در گوشه و کنار شهر است. شهر کرج امروزه با مسائل زیستمحیطی بسیاری از جمله، وجود کاربریها و فعّالیّتهای ناسازگار و مزاحم در سطح شهر، توسعهی بیش از حد صنایع در کرج، نبود سیستم دفع فاضلاب شهری، وجود مرکز عظیم دفن زبالهها در جنوب شهر و... دستبهگریبان است. در این مقاله وضعیّت ساختار زیستمحیطی شهر کرج با استفاده تکنیک SWOT مورد ارزیابی قرار گرفته است. با توجّه به یافتههای پژوهش، از قوّتها و فرصتهای بهدست آمده برای غلبه بر ضعفها و تهدیدها بهدرستی استفاده نشده است و ضعفها بر قوّتها و تهدیدها بر فرصتها غالب هستند و نوع راهبرد، راهبرد تنوّعی (اقتضایی) را نشان میدهد. در پایان راهبردها بر اساس ماتریس QSPM اولویتبندی و پیشنهاد شده است.
توسعهی پایدار شهری
راهبرد
ساختار زیستمحیطی
شهرکرج.
2012
06
21
213
239
https://jhgr.ut.ac.ir/article_24609_cb0c596a18fd7cc2248822ff2bf7b5ce.pdf