2024-03-29T16:18:52Z
https://jhgr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=8351
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
صفحات آغازین
2017
09
23
1
5
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64315_a3caf562649f5cd61a6f454bec5d8042.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
تحلیلی بر وضعیت ساختاری-کالبدی شهر مهاباد از منظر راهبرد توسعۀ شهری (CDS)
کرامت اله
زیاری
سعید
قاسمی
علی
مهدی
معصومه
مهدیان بهنمیری
راهبرد توسعة شهری (CDS) فرایندی همهجانبه در مطالعات توسعة شهری در بلندمدت و کوتاهمدت است که شهر را از زوایای جامع مطالعه میکند و درنهایت برنامههای اجرایی را متناسب با فرصتها، تهدیدها، ضعفها و قوتهای شهر ارائه میدهد. از اینرو، پژوهش حاضر با توجه به اشراف کامل بر شهر مهاباد و چگونگی اجرای طرح راهبرد توسعة شهری در آن، وضعیت ساختاری-کالبدی این شهر را از منظر طرح مذکور تحلیل میکند. برایناساس، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی، وضعیت ساختاری-کالبدی شهر مهاباد (محدودة پژوهش) بررسی شده است. روش اصلی تجزیه و تحلیل اطلاعات پیرامون موضوع مورد بحث، مشاهدات مختلف پیمایشی، مصاحبههای صورتگرفته با مردم و مسئولان و نیز مطالعات اسنادی از وضعیت گذشته و موجود شهر از بُعد وضعیت ساختاری-کالبدی است. درنهایت، با توجه به مطالعات جامع صورتگرفته دربارة این شهر، اهداف بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت و پروژة اجرایی اهداف کالبدی و ساختاری شهری مهاباد، نتایج نشان میدهد این شهر با توجه به گسترش کالبدی در طول سالهای گذشته، امروزه مشکلات متعددی در زمینة مسائل ساختاری، کالبدی و بصری مانند واحدهای مسکونی، معابر، شبکهبندی و... دارد که درنهایت بر کیفیت زندگی شهروندان تأثیر گذاشته است. برایناساس، راهبردها، حول محور ساماندهی کالبدی مهاباد، اهداف اجرایی پیرامون وضعیت کالبدی-ساختاری شهر و نیز اصول و الگوی ساختاری و کالبدی شهر مهاباد براساس راهبرد توسعة شهری (CDS) ارائه میشود.
برنامهریزی توسعة شهری
راهبرد توسعة شهری
مدیریت شهری
مهاباد
وضعیت ساختاری-کالبدی شهری
2017
09
23
485
504
https://jhgr.ut.ac.ir/article_51257_3dc04701f373afecbaec7b9e0d74db57.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
الگوسازی تغییرات کاربری اراضی دهستانهای استان اصفهان با استفاده از مدل GWT-test
مهرانگیز
رضائی
بیژن
رحمانی
حسنعلی
فرجی سبکبار
عبدالرضا
رحمانی فضلی
مدیریت و برنامهریزی منطقهای نیازمند اطلاعات فضایی دقیق و بههنگام کاربری اراضی و الگوی تغییرات آن است. رصد و کشف این الگوها اطلاعات مورد نیاز درمورد وضعیت فعلی توسعه و ماهیت تغییرات را بهمنظور برنامهریزی درست و دقیق در اختیار برنامهریزان و تصمیمگیرندگان قرار میدهد. از اینرو، تحقیق حاضر در پی کشف الگوی فضایی تغییرات مکانی-زمانی کاربری اراضی طی یک دورة 10 ساله در سطح دهستانهای استان اصفهان است. ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡدادن ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﻧﻘﺸﺔ ﭘﻮﺷﺶ اراﺿﻲ استان اصفهان با ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی تصاویر ماهوارهای لندستETM+ و لندست 8 مربوط به سالهای 1381 و 1393 به روش ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻧﻈﺎرتﺷﺪه ﺑﺎ اﻟﮕﻮرﻳﺘﻢ ﺣﺪاﻛﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل در چهار طبقه پوشش گیاهی، آب، اراضی بایر و سکونتگاه تهیه شد. سپس بهمنظور آزمون ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻓﻀﺎﻳﻲ-زمانی ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﻣﺤﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﺁﺯﻣﻮنGWt-test ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻘﻴﻖ بیانگر تغییرات ﻓﻀﺎﻳﻲ عمدة کاربری اراضی ﺩﺭ دهستانهای استان اصفهان است. همچنین، ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ این تغییرات ﺗﻔﺎﻭﺕﻫﺎﻱ ﻓﻀﺎﻳﻲ دارد؛ بهگونهایکه در زمینة اراضی آبی بهجز دهستان جرقویه وسطی تمام دهستانهای استان با سطح اطمینان 99/0 درصد تغییرات داشتهاند و فرضیة تغییرات درمورد اراضی بایر در 124 دهستان، اراضی سکونتگاهی در 118 دهستان و اراضی پوشش گیاهی در بیش از نیمی از دهستانهای استان تأیید شده است. بهطور کلی، دهستانهای استان بهترتیب در طبقات مربوط به آب، سکونتگاه، اراضی بایر و پوشش گیاهی بیشترین تغییر اراضی را داشتهاند. این تحقیق بیشتر بهدنبال کشف الگو و تغییرات فضایی اراضی در سطح دهستانهای استان اصفهان است. تحقیق در این زمینه و همچنین بررسی علل پیدایش این تغییرات به تحقیقات عمیقتر با رویکرد آمایش سرزمین نیاز دارد.
ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺗﻲ-ﻭﺯﻧﻲ ﺟﻐﺮﺍﻓﻴﺎﻳﻲ
استان اصفهان
ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺯﻣﺎﻧﻲ-ﻣﮑﺎﻧﻲ
تغییرات
کاربری اراضی
2017
09
23
505
518
https://jhgr.ut.ac.ir/article_55545_eb4c8943be418ff8835558f04005f5f5.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
تحلیل الگوی گسترش فیزیکی شهر خرمآباد با استفاده از مدلهای آنتروپی شانون و هلدرن و تعیین جهات بهینۀ گسترش آن با استفاده از مدل AHP
حسین
حاتمی نژاد
اکبر
لرستانی
سجاد
احمدی
مریم
محمدی
یکی از مهمترین مباحث شهر و شهرنشینی در ایران امروز، بررسی و تحلیل رشد و توسعة کالبدی-فضایی شهر و شهرنشینی است. در این زمینه، هدف کلی برنامهریزی شهری تأمین رفاه مردم از طریق ایجاد محیطی بهتر، سالمتر، آسانتر، مؤثرتر و دلپذیرتر است. بهاینترتیب، تحلیل تناسب زمین برای توسعة شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویتدار برای توسعة فضایی بسیار ضروری مینماید. هدف این پژوهش، تحلیل عوامل و شاخصهای کمی مؤثر بر رشد نامتعادل شهر خرمآباد است. نوع تحقیق کاربردی و روش اجرای آن توصیفی-تحلیلی است. در پژوهش حاضر، با بهرهگیری از مدلهای آنتروپی شانون و هلدرن، متغیرهای فضایی رشد نامتعادل خرمآباد تحلیل شده است. براساس یافتههای پژوهش در زمینة رشد نامتعادل در فاصلة سالهای 1368- 1390، حدود 24 درصد از این رشد مربوط به افزایش جمعیت و 76 درصد دیگر مربوط به رشد افقی و اسپرال است. طبق نتایج تحلیل یافتههای تحقیق، با توجه به گسترش شکاف ارزش آنتروپی ناشی از رشد افقی و اسپرال خرمآباد، که متأثر از الگوی رشد خطی آن است، الگوی قطاعی متمرکز الگوی مطلوب گسترش آتی آن تشخیص داده شد. بهمنظور تحقق این مسئلة مهم، باید با تقدم زمانی و مکانی از الگوی گسترش تمرکز درون بافتی و در عین حال الگوی پیوستة قطاعی با توسعة سیستم شبکة ارتباطی متقاطع و مورب بهره گرفت. در بخش پایانی تحقیق با تهیة لایههای اطلاعاتی قابلیت اراضی، سطوح ارتفاعی، شیب، شبکة ارتباطی، فرودگاه، گورستان، رودخانه، شهرک صنعتی و نقاط روستایی اطراف شهر اراضی مناسب بهمنظور توسعة آتی شهر درنظر گرفته شد. یافتههای پژوهش بیانگر مکانیابی توسعة آتی شهر به سمت جنوب خرمآباد است.
رشد افقی
شهر خرمآباد
فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
گسترش فیزیکی
2017
09
23
519
537
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61587_473862cbdd2024e732fa2ac58eb0446f.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
بهبود کیفیت انتقال مصدومان هنگام وقوع بلایای طبیعی از نقاط مختلف جغرافیایی
محمد علی
بهشتی نیا
مصطفی
مقیمی
جلوگیری از تبدیل بلایای طبیعی به فجایع طبیعی مستلزم افزایش توان مدیریتی و برنامهریزیهای مدیریت بحران است. بهاینمنظور، سیستم حملونقل مصدومان هنگام تخریب زیرساختهای شهری نقش غیرقابلانکاری ایفا میکند؛ بنابراین، وجود یک سیستم حملونقل اضطراری مبتنیبر علوم مهندسی و کاربردی در چنین شرایطی ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، سیستم حملونقل مصدومان به مراکز درمانی با رویکرد انتقال دومرحلهای و حملونقل اشتراکی معرفی شده است. در این رویکرد، مصدومان در مرحلة اول بهطور مستقیم به مراکز امدادی واسط و در مرحلة دوم بهصورت اشتراکی و با استفاده از امداد هوایی به مراکز درمانی اصلی منتقل میشوند. هدف تعیین نحوة تخصیص مصدومان به وسایل نقلیة امدادی، تعیین اولویت حمل آنها و مسیریابی وسایل نقلیة امدادی به نحوی است که زمان انتظار مصدومان بهمنظور رسیدن به مراکز درمانی اصلی کمینه شود. پیچیدگی این مسئله از نوع NP-hard است، درنتیجه حل بهینة آن در زمان معقول با استفاده از روشهای دقیق ممکن نیست. به همین منظور، از الگوریتم ژنتیک برای حل مسائل استفاده و سپس نتایج در سه سناریوی مختلف تحلیل شده است. سناریوی اول انتقال مستقیم مصدومان به مراکز درمانی اصلی، سناریوی دوم انتقال مستقیم مصدومان به مراکز امدادی واسط و حمل زمینی و غیراشتراکی آنها به سوی مراکز درمانی اصلی و سناریوی سوم رویکرد پیشنهادی پژوهش است. بهمنظور بررسی عملکرد هریک از سناریوها، 216 مسئله برای پوشش طیف متنوعی از شرایط اضطرار درنظر گرفته شدهاند. نتایج نشان میدهد سناریوی سوم تأخیر کمتری در رسیدن مصدومان به مراکز درمانی اصلی در پی دارد که بهطور مستقیم موجب بهبود کیفیت در انتقال مصدومان میشود.
الگوریتم ژنتیک
انتقال دومرحلهای
بلایای طبیعی
حملونقل اشتراکی
زیرساخت شهری
2017
09
23
539
551
https://jhgr.ut.ac.ir/article_56489_71cd89225fc89d56044f16aca269e4c7.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
بررسی نقش مکانهای سوم بر ارتقای زندگی اجتماعی شهر زنجان در بازۀ زمانی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی (مطالعۀ موردی: محدودۀ سبزهمیدان شهر زنجان-ایران)
آتوسا
مدیری
الهام
داودی
زندگی اجتماعی شهروندان زنجان، همواره از عوامل گوناگونی تأثیر پذیرفته است که یکی از آنها مکانهای سوم است. این مکانها همواره محلی برای جاریشدن زندگی غیررسمی در مقابل زندگی رسمی بودهاند و از اینرو، همواره نقشی اساسی در زندگی اجتماعی عمومی شهر داشتهاند. مکان سوم بهعنوان یکی از نهادهای اصلی حوزۀ عمومی، مکانی است که اولدنبرگ آن را بهعنوان پناهگاه در مقابل خانه یا محل کار تعریف میکند که افراد میتوانند بهصورت منظم به آن سر بزنند و با دوستان یا غریبهها ارتباط برقرار کنند. هدف این پژوهش، بررسی انواع مکانهای سوم و تغییرات آنها در گذر زمان و نیز مطالعۀ تأثیر آنها بر زندگی اجتماعی شهروندان زنجان است. در این مطالعه، محدودۀ سبزهمیدان بررسی میشود. برای انجامدادن پژوهش حاضر، ابتدا تمامی مستندات مربوط (در مطالعات کتابخانهای) بررسی شدند و سپس از طریق مشاهدات، پرسشنامهها و مصاحبههای گروهی متمرکز، به شیوۀ تحلیل محتوا و با رویکردی توصیفی، روند تغییر فرم و کارکرد این مکانها بررسی شد و نتایج بررسی، در قالب ماتریسهای تحلیلی نمایش داده شدند. مطالعۀ روند تغییر مکانهای سوم نشان میدهد مکانهای سومی که در سه دورۀ بررسیشده ثابت باقی ماندهاند، یا ماهیتی مذهبی دارند یا یکی از اجزای اصلی بازار محسوب میشوند. همچنین مهمترین تأثیر این مکانها، بر حوزۀ عمومی و خرد جمعی بوده است؛ بهطوریکه هرچه به عهد معاصر نزدیک میشویم، حوزۀ عمومی گستردهتر میشود، نقش مردم در فضاهای جمعی اهمیت بیشتری مییابد و تأثیر این فضاها در جهتگیری خرد جمعی و افکار عمومی افزایش پیدا میکند. این روند صعودی، حاصل تغییراتی است که در ساختار اجتماعی جامعۀ مورد مطالعه صورت پذیرفته است. عمدهترین این تغییرات را میتوان در فضاهای جنسیتی، زندگی شبانه و همچنین تأثیرات جامعۀ روشنفکری مشاهده کرد.
ایران
زنجان
زندگی اجتماعی عمومی
سبزهمیدان
مکان سوم
2017
09
23
553
570
https://jhgr.ut.ac.ir/article_56782_2161c88f19b33ab15fabd22833e89aae.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
سنجش رضایت گردشگران از مقاصد گردشگری ساحلی مناطق روستایی استان گیلان
عبدالرضا
رکن الدین افتخاری
یاسر
رمضان نژاد
مهدی
پورطاهری
امروزه یکی از روشهای سنجش کارایی خدمات موجود در یک منطقه، ارزیابی نظر بهرهبرداران و استفادهکنندگان (گردشگران) از خدمات گردشگری است. درواقع، با توجه به ارتباط مستقیم گردشگران با خدمات ایجادشده و نیازهای موجود در شهرها و مناطق، آنها نقش مؤثری در سنجش کارایی یا کمبودهای خدمات موجود دارند. رضایتمندی بهصورت گسترده در ادبیات توسعه، یک متغیر روشن و همچنین نتیجة تأثیر خدمات تولیدی، رفاه اجتماعی و مالی قلمداد میشود. برایناساس، پژوهش حاضر بهدنبال سنجش رضایتمندی گردشگران از مقاصد گردشگری استان گیلان است. جمعآوری اطلاعات در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه صورت گرفت. در تحقیق حاضر، مقاصد گردشگری در قالب 10 طرح سالمسازی است که در 7 شهرستان واقع شدهاند. براساس نتایج آزمون t تکنمونة مستقل، بالاترین میزان رضایت از 9 بعد سنجیدهشده مربوط به خدمات امنیتی با میانگین 409/2 و کمترین مربوط به اطلاعرسانی در مقاصد گردشگری ساحلی با میانگین 434/0 است. میانگین کل رضایتمندی از مقاصد برابر با 431/1 است. میانگین رضایتمندی از مقاصد براساس نتایج آزمون (Tukey) به 4 طبقه تقسیم شد. سه طرح (جفرود، آلالان و داروگرمحله) در طبقة اول قرار دارند که گردشگران کمترین میزان رضایت را از آنها داشتهاند. در طبقة دوم، سه طرح دیگر (تازهآباد، انبارسر، نیلوفرسحرخیز) قرار دارند. در طبقة سوم دو طرح (طالبآباد و حاجیبکنده) و در طبقة چهارم دو طرح (امینآباد و گیسوم) با میانگین 631/1 و 658/1 قرار دارند.
استان گیلان
رضایتمندی
ساحل
طرح سالمسازی
گردشگری ساحلی
2017
09
23
571
585
https://jhgr.ut.ac.ir/article_56925_7578494888afa30c517b1da57ef2be71.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
تولید دانش و توسعه در هزارۀ سوم و بررسی معیارهای علمی مقالات پژوهشی جغرافیای شهری ایران
حسن
محمدیان مصمم
ژیلا
سجادی
پرویز
آقایی
مصطفی
بیات
دانش و تولید آن، بهعنوان منبع بنیادین خلق و حفظ اقتصاد، اجتماع و فرهنگی پویا همواره در طول تاریخ اهمیتی فزاینده داشته و موتور توسعة همهجانبة کشورها بوده است، اما در چند دهة گذشته اهمیت توسعة علمی در گفتمان نظریة جدید رشد و توسعه بیش از پیش مطرح شده و دهکدة جهانی بهسوی نظم جهانی اطلاعات پیش رفته است. برایناساس، در پژوهش حاضر ضمن تشریح ژرف و موشکافانة این روندها و تحولات، ویژگیهای مهمتر مقالاتعلمی-پژوهشی در فرایند تولید دانش مشخص میشود و درنهایت میزان توجه به این ویژگیها و معیارها در مقالاتعلمی-پژوهشی جغرافیای شهری بررسی و تحلیل میشود. روش تحقیق حاکم بر پژوهش کمی-کیفی و توصیفی-تحلیلی است. در روش کیفی از تکنیک دلفی و تحلیل محتوا و در روش کمی از پرسشنامة طیفی و آزمون T تکمعیاره و فریدمن استفاده شده و بهمنظور رتبهبندی معیارها و زیرمعیارها از روش تحلیل چندمتغیره بهره گرفته شده است. براساس نتایج، در جهان فراصنعتی، سرمایهداری دانش نمایان میشود و اجتماعات پیشرفته در تکاپو برای نیل به توسعهای دانشمحور هستند و در این بین شهرها با قرارگرفتن در کانون این روندها و تلاش برای تطابق خود با آن، بهدنبال خلق مزیت رقابتی پایدار هستند. علاوه بر این، یافتهها نشان میدهد که از نظر متخصصان، معیارهای «معناداری و خلاقیت»، «پایههای قوی روششناسی» و «اصول اخلاقی» جایگاه بالاتری نسبت به سایر معیارها در تولید دانش دارند، درحالیکه در مقالههای علمی-پژوهشی جغرافیای شهری این معیارها نسبت به سایر معیارها جایگاه پایینتری دارند.
توسعة دانشمحور
تولید دانش
جغرافیای شهری
مجلات علمی-پژوهشی
2017
09
23
587
605
https://jhgr.ut.ac.ir/article_57199_ebf896ce4244c7f0331c5594ed756db6.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
سنجش میزان تحققپذیری حکمروایی خوب شهری در ایران (مطالعۀ موردی: شهر ایلام)
حسن
حکمت نیا
محمد
ملکی
میرنجف
موسوی
علیرضا
افشانی
حکمروایی خوب شهری را میتوان شیوه و فرایند ادارة امور شهری با مشارکت و تعامل سازندة سه بخش دولتی، خصوصی و جامعۀ مدنی بهمنظور نیل به شهر سالم، باکیفیت و قابلیت زندگی بالا و توسعة پایدار شهری تعریف کرد. با توجه به مؤلفههای مورد بررسی و ماهیت کاربردی پژوهش، روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. دادهها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو شیوة کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. هدف پژوهش، سنجش نواحی شهر ایلام بهلحاظ شاخصهای حکمروایی خوب شهری است. محدودۀ جغرافیایی پژوهش، شهر ایلام است که در سرشماری سال 1390 جمعیت آن برابر 172213 نفر بوده است. جامعۀ آماری تحقیق 42613 خانوار ساکن شهر ایلام و حجم نمونه 397 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شدهاند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار 86/0 بهدست آمده است. در این تحقیق، از هفت شاخص مشارکت، پاسخگویی، مسئولیتپذیری، قانونمحوری، عدالت، شفافیت و کارایی استفاده شده است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار spss و از آزمون T تکنمونهای استفاده شده است. ارزشگذاری متغیرها با بهرهمندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. براساس نتایج پژوهش، سطح تمام شاخصهای حکمرانی خوب در شهر ایلام، پایینتر از سطح متوسط طیف لیکرت است؛ بنابراین، نواحی شهر ایلام بهلحاظ این مؤلفهها در وضعیتی نامطلوب قرار دارند.
حکمروایی
حکمروایی خوب شهری
شهر ایلام
مدیریت شهری
نواحی شهری
2017
09
23
607
619
https://jhgr.ut.ac.ir/article_57235_e59972ab44b1deb057347e4f4333d2b2.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
مقایسۀ دو روش تصمیمگیری Fuzzy-AHP و ANP بهمنظور رتبهبندی تناسب اراضی بهمنظور کاربری اکوتوریسم (مطالعۀ موردی: منطقۀ خائیز بهبهان)
حسین
اقدر
فاطمه
محمدیاری
حمیدرضا
پورخباز
وحید
رحیمی
بهرهبرداری بهینه از منابع طبیعی و ساماندهی کاربری اراضی براساس توان اکولوژیکی آنها، نقش مهمی در مدیریت محیطزیست و جلوگیری از تخریب آنها در راستای توسعة پایدار دارد؛بنابراین، بهرهبرداری از توانها و قابلیتهای گردشگری و اکوتوریسمی در هر منطقه، زمینهای پویا و فعال برای توسعة آن منطقه فراهم میکند. از اینرو، ارزیابی توان اکوتوریسمی و تحلیل قابلیتهای مزبور، ضرورتی ویژه دارد. در این پژوهش، ارزیابی تناسب اراضی منطقة خائیز شهرستان بهبهان با شناسایی پارامترهای شیب، جهت، دما، عمق خاک، تحولیافتگی خاک، بافت خاک، زهکشی خاک و تیپ پوشش گیاهی و بهرهگیری از مدلهای تصمیمگیری FUZZY- AHP باکلی و ANP در محیط GIS بهمنظور کاربری اکوتوریسم انجام گرفت. همچنین، بعد از تعیین لایههای موزون استاندارد، تلفیق لایهها با کمک روش WLC صورت گرفت. نتایج نشان میدهد در روش ANP، 23 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک و در روش FAHP حدود 19 درصد از سطح منطقه دارای توان درجه یک برای کاربری اکوتوریسم است. با توجه به نقشههای نهایی بهدستآمده از هر دو روش و تجزیه و تحلیل آنها در Google Earth، مشاهده شد مناطقی که از هر جهت شباهت یکسان دارند در روش ANP در یک طبقه و در روشFAHP در دو طبقة متفاوت قرار میگیرند که این با واقعیت موجود منطقه سازگار نیست. با استفاده از نرمافزار Google Earth و بررسیهای میدانی، میتوان گفت نتایج روش ANP با واقعیت سازگاری بیشتری دارد و زمینة گسترش فعالیتهای اکوتوریسم در منطقه وجود دارد.
ارزیابی تناسب اراضی
اکوتوریسم
مدل تصمیمگیری چندمعیاره
ANP
FAHP
2017
09
23
621
635
https://jhgr.ut.ac.ir/article_57276_97aa8eabb74231cb149f144064a5132f.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
کشمکشهای سرزمینی در شمال عراق: سرزمین، قومیت و سیاست
مرجان
بدیعی ازنداهی
احد
محمدی
عظیم
زمانی
جمهوری فدرال عراق در جنوب غرب آسیا دارای قومیتها و مذاهب متعدد، همراه با منابع انرژی فراوان است و ریشة بسیاری از کشمکشها در آن به کنترل، مالکیت یا نظارت بر «سرزمین»، «منابع» یا «مردم» آن بازمیگردد؛ بهگونهایکه رابطهای پیچیده بین سیاست، قومیت و سرزمین پدید آورده است. عراق یکی از وسیعترین میادین نفتی جهان را دارد که درآمد سالانة حاصل از فروش نفت آنها تأثیری چشمگیر بر نقش زیربنایی صنعت نفت در اقتصاد این کشور میگذارد؛ بهطوریکه در سال 2011، 95 درصد از درآمد دولت از محل صادرات نفت بهدست آمده است. نکتة مهم دیگر، چگونگی پراکندگی جغرافیایی منابع انرژی بهویژه در شمال این کشور و رقابت حکومت فدرال (حکومت مرکزی) و ایالت فدرالی اقلیم کردستان بر سر کنترل منابع راهبردی بهویژه در «کرکوک»، در شمال عراق، بهعنوان دومین منطقة نفتخیز پس از بصره است. این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اهمیت دارد و بهطور بالقوه میتواند به مهمترین بحران عراق تبدیل و حتی زمینهساز یک بحران در سطح منطقهای و بینالمللی شود. همچنین، وجود اقوام گوناگون در عراق مانند عرب، کرد و ترکمن که هریک ادعاهای سرزمینی ویژة خود را دارند، برانگیزندة احتمال بروز کشمکشهای سرزمینی است؛ برای نمونه، کردها در ایالت اقلیم کردستان، «کرکوک» را بخشی از قلمرو فدرالی خود میدانند که حق بهرهبرداری و کنترل منابع آن را دارند، اما اقوام دیگر مانند عربها نیز ادعاهای مشابهی در این زمینه مطرح میکنند و حکومت مرکزی نیز با این امر مخالفت میورزد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی کشمکشهای سرزمینی در شمال عراق را بررسی میکند. نتیجة تحقیق نشان میدهد نهتنها واقعیتهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه مواد مندرج در قانون اساسی این کشور نیز نقشی مهم در شکلگیری و تعیین سرنوشت اینگونه کشمکشها دارد.
اقلیم کردستان
کرکوک
کشمکشهای سرزمینی
عراق
فدرالیسم
2017
09
23
637
656
https://jhgr.ut.ac.ir/article_59393_a8c0b697f4639a9aa5054e0c635275db.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
تحلیل و تبیین تأثیرات صنعت نفت بر ساختار فضایی شهر (مطالعۀ موردی: شهر آبادان)
صادق
بشارتی فر
اسماعیل
قادری
زهرا
پیشگاهی فرد
هر پدیدهای در فضا و مکان اتفاق میافتد و متناسب با وضعیتش بر آن تأثیر میگذارد. صنعت و توسعۀ صنعتی نیز از این امر مستثنا نیست و بهعنوان فعالیت پایۀ اقتصادی، با تأثیرگذاری بر سیاستهای کلان ملی متفاوت و تأثیرپذیری از آنها، دگرگونیها و تحولات عمیق ساختاری را ایجاد کرده و اشکال خاص ساختار فضایی-کالبدی را در شهرها به نمایش گذاشته است. هر راهبرد صنعتی، به نوعی آرایش فضا منجر میشود. بدون درک درست از مسائل و تغییرات صنعتی نمیتوان تصویر صحیحی از شهرسازی و برنامهریزی شهری و منطقهای داشت. ساختار فضایی شهرها، به روابط مختلف و متقابل تمامی نیروها و عوامل موجود در شهر بستگی دارد. این عوامل شامل نیروی بازار، فعالیتها، زیرساختهای شهری و خدمات گوناگون است (احمدی، 1374: 2). شهرها از ساختهای متفاوتی از جمله اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و... تشکیل شدهاند، اما هنگامیکه در شهرسازی از ساختار فضایی شهر یاد میشود، منظور همان ساخت کالبدی شهر است که در آن، عناصر و اجزای تشکیلدهندۀ شهر و چگونگی ترکیب آن مدنظر قرار میگیرد (حسنزاده رومیزی، 1387: 20). ساختار فضایی هر شهر، به گذشتۀ آن و عوامل و حوادثی مربوط میشود که شرایط محیط را طی زمان برای ایجاد و برقراری آن بهوجود آورده است (زیاری و دیگران، 1393: 256). شکلگیری ساختار فضایی-کالبدی شهرها، بازتاب و برآیند اندیشههای متفاوتی است که در مکانها و زمانهای مختلف حاکم بودهاند و ساختهای شهرهای متفاوتی را ایجاد کردهاند (هوسینگ، 1381: 86). تحولات فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی قرن نوزدهم و بیستم، با تأثیرپذیری از مدرنیسم سبب گسترش سریع شهرها و پیدایش کلانشهرها شده و تغییراتی بنیادی را در ساختار و سازمان فضایی-کالبدی آنها بهوجود آورده است (زیاری، 1381: 151-164). این تحولات و بهتبع آن رشد شتابان شهرنشینی، سبب ازبینرفتن انسجام در ساختار فضایی و قطبیشدن یک یا چند کانون شهری شده است. چنین تغییراتی، نحوۀ چیدمان کاربریها در شهر، تراکم ساختمانی و جمعیتی و شبکۀ حملونقل را شامل میشود. درنتیجه، الگوهای شهری متفاوت با ساختار فضایی و سیستم حملونقل مرتبط با آن را بهوجود میآورد (رودریگوه، 1387: 54).
تجزیه و تحلیل
صنعت
ساختار
آبادان
فضایی
2017
09
23
657
673
https://jhgr.ut.ac.ir/article_60155_701412f21ff9d9ebf9941735be756743.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
تأثیر اقلیتهای فضایی بر قدرت ملی (با تأکید بر اقلیتهای قومی)
محمود
واثق
داود
رضائی سکه روانی
سمیرا
چناری
مفهوم قدرت ملی بعد از پیدایش و شکلگیری دولتهای ملی از اروپا به سایر نقاط گسترش یافت و اکنون دستیابی به آن برای همة کشورها، مهمترین سازوکار تحقق منافع و اهداف ملی محسوب میشود. قدرت ملی با منشأ و مبادی گوناگون نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناورانه، جغرافیایی و... در یک کارکرد جمعی حاصل میشود، درحالیکه عوامل مختلفی دولتها را در حصول و تحقق آن مرتب با تهدید روبهرو میسازد. درنتیجه، گسترش کشمکشهای قومی و افزایش اهمیت آن در سیاست بینالملل، وجود قومیتها و بهتبع آن تصور تضعیف قدرت ملی به فرضیهای تعمیمپذیر در تحلیل مناسبات قومیت و چالش حاکمیت سیاسی تبدیل شده است. در همین راستا، «ترکیب ملت»، «کمیت اقلیت» و «مشارکت سیاسی مردم (اقلیت)» از نظر اینکه نشاندهندة میزان همگونی یا ناهمگونی جمعیت کشور و میزان مشارکت سیاسی مردم جامعه در مشروعیتبخشیدن به نظام حاکم است، همواره بهعنوان عاملی قدرتآفرین مدنظر دولتهاست. براساس استدلال پژوهش حاضر، روابط متقابل گروههای اقلیت (قومی، مذهبی و...) و حاکمیت کشورها بر افزایش یا کاهش قدرت ملی نقشی مؤثر دارد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و نتایج آن نشان میدهد تلفیقی از خواست اقلیتها، ضعف حاکمیت ملی و همچنین حمایتهای عوامل خارجی ممکن است نقش اقلیتها را در کاهش قدرت ملی کشورها افزایش دهد.
اقلیتهای فضایی
ترکیب ملت
قدرت ملی
کمیت اقلیت
مشارکت سیاسی
2017
09
23
675
691
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61667_d3fba4dda08bd88358007ca326605797.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
بازاندیشی در مفهوم Territory از نگاه جغرافیای سیاسی ایران
محمد
زهدی گهرپور
یاشار
ذکی
روزبه
زرینکوب
بهادر
زارعی
بیشک، واژههای تخصصی هر علم زبان گویای آن علم است و زبان علمی، همبستۀ جداییناپذیر هر علم محسوب میشود. پژوهش در هر علمی مستلزم بهدستدادن مجموعهای منسجم از واژگان خاص آن رشته، برابرنهادههای آنها و ارائة تعریفی دقیق از آنهاست. جغرافیای سیاسی واژههای متعددی مانند مکان، فضا، مقیاس و سرزمین و نظایر آن دارد که جزء مفاهیم مورد مجادله هستند. مفهوم Territory یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین مفاهیم رشته است. انتخاب معادل مناسب برای این واژه به یکدستی آن در نوشتههای تخصصی این رشته و رفع سردرگمی و برداشتهای ناهمگرا میان خوانندگان و مخاطبان کمک بسیار میکند. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی ـ نظری است و بهصورت توصیفی ـ تحلیلی با استفاده از منابع دست اول فارسی و لاتین انجام گرفته است، در پی پاسخ به چیستی و ماهیت مفهوم تریتوری و نیز معادلگزینی مناسب در ادبیات جغرافیای سیاسی به زبان فارسی است. مطابق یافتههای تحقیق در معادلگزینی واژۀ تریتوری فراتر از برداشت جغرافیدانان طبیعی و جغرافیدانان انسانی به کار میرود؛ جغرافیدانان طبیعی آن را بهمعنای چارچوبی برای فرایندهای طبیعی میدانند و جغرافیدانان انسانی واژۀ مزبور را عرصهای ایستا برای رویدادهای انسانی بهکار میبرند. از منظر جغرافیای سیاسی، قلمرو تنها چارچوب فیزیکی و فضایی برای اقدامات انسان نیست؛ بلکه بازتاب روشنی از «روابط قدرت بین کنشگران سیاسی» است، بهطوریکه در آن ابعادی متعدد و مهم از زندگی اجتماعی و قدرت اجتماعی نظیر ابعاد کارکردی «کنترل فضا»، «بازیگران سیاسی»، «مرزبندی و اعمال حاکمیت انحصاری» مطرح میشود. درنتیجه، قلمرو محدودهای است که شخص در محتوای آن برای کنترل روشهایی نظیر «دفاع»، «کنترل»، «محرومسازی» و «مشمولسازی» تلاش میکند. برایناساس، تریتوری در ادبیات جغرافیای سیاسی به فضایی محدودشده گفته میشود که با مرز مشخص شده است و اعمال قدرت و نظارت را برای حکومت فراهم میکند و بدینترتیب قلمرو اعم از سرزمین است؛ زیرا سرزمین بخش فیزیکی و انسانی (غیرسیاسی) قلمرو است.
جغرافیای سیاسی
سرزمین
قلمرو
معادلگزینی
2017
09
23
693
711
https://jhgr.ut.ac.ir/article_61889_cc8cb450ed16eb8b1df3167ac9583420.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
بررسی تطبیقی ارتقای امنیت انرژی با بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر؛ در مقایسۀ ژئوپلیتیکی دو کشور ایران و ژاپن با الگوی مدیریت راهبردی
کیومرث
یزدان پناه درو
ناهید
پوررستمی
ریحانه
یوسفی
محمدرضا
حسینزاده
موضوع امنیت انرژی یکی از مضامین مهم در بررسیهای امنیت ملی کشورهاست که اهمیت زیادی در مباحث مربوط به توسعة پایدار دارد. در دهههای اخیر با افزایش جمعیت جهان و نگرانیهای ناشی از افزایش شایانتوجه میزان مصرف سوختهای متعارف، ضرورت دسترسی پایدار و مطمئن به انرژی بیش از پیش آشکار شده است. باید درنظر داشت سوختهای فسیلی، منابع انرژی غیرقابلتجدید و محدودی هستند که در زمانی نهچندان دور پایان میپذیرند و اتکای بیش از اندازه به آنها علاوهبر بروز چالشهایی در سطح جهانی نظیر آلودگی محیطزیست، مشکلات گوناگون در سطح ملی و منطقهای از قبیل درگیریهای داخلی و مناقشات بین حکومتها را نیز به همراه دارد. از اینرو، ضروری است بهمنظور جلوگیری از بروز بحرانهای گوناگون در حوزة انرژی و بهخطرافتادن امنیت ملی، دولتها در پی اجرای سازوکارهایی برای ارتقای امنیت انرژی باشند. بسیاری از کشورهای صنعتی راهکارهایی از قبیل بهرهوری و افزایش بازدهی انرژی، تنوعبخشی به سبد انرژیهای اولیه و بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر را جزء سیاستهای امنیت انرژی خود قرار دادهاند. در این پژوهش، با مقایسة ژئوپلیتیکی دو کشور ایران و ژاپن، تأثیر عوامل انرژی تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بر سازوکارهای امنیت انرژی این کشورها مقایسه و ارزیابی میشود. براساس نتایج، ثبات در موقعیت ژئوپلیتیکی هر دو کشور در گرو تأمین امنیت پایدار انرژی است. همچنین، عوامل تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر انرژی بیشترین تأثیر را بر سازوکارهای امنیتی دارد و بهرهگیری از منابع تجدیدپذیر انرژی در سبد انرژی ایران و ژاپن، به بهبود امنیت ملی انرژی این کشورها کمک شایانتوجهی میکند.
امنیت انرژی
امنیت ملی
انرژی تجدیدپذیر
ایران
ژاپن
ژئوپلیتیک انرژی
2017
09
23
713
731
https://jhgr.ut.ac.ir/article_62114_7b51dc90f11477398a69eaaff63201b4.pdf
پژوهشهای جغرافیای انسانی
Hum Geog Res
2008-6296
2008-6296
1396
49
3
چکیده های انگلیسی
2017
09
23
1
31
https://jhgr.ut.ac.ir/article_64314_ce18e68bd5c2ce272602462f684ab66c.pdf